حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 18 شوال 1445 Friday, 26 April , 2024 ساعت ×
واکاوی دلالت صوم بر امامت از منظر آیات و روایات
05 آوریل 2022 - 8:10
شناسه : 3738
بازدید 350
14

فقها در تمام دوران همواره هم رسیدن به حقیقت احکام را داشته اند: زیرا رسیدن به مراد شارع مقدس و نیل به حقیقت أحکام، از طریق فهم معانی پنهان و اشارات کلام مولا می باشد. این پژوهش به بررسی بطن و حقیقت یکی از احکام الهی صوم میپردازد. نگارنده ضمن تبیین حقیقت صوم و ارتباط […]

ارسال توسط : نویسنده : انصاری، فاطمه منبع : فصلنامه مطالعات قرآنی، سال دوازدهم، شماره ٤٦، تابستان ١٤٠٠
پ
پ

فقها در تمام دوران همواره هم رسیدن به حقیقت احکام را داشته اند: زیرا رسیدن به مراد شارع مقدس و نیل به حقیقت أحکام، از طریق فهم معانی پنهان و اشارات کلام مولا می باشد. این پژوهش به بررسی بطن و حقیقت یکی از احکام الهی صوم میپردازد. نگارنده ضمن تبیین حقیقت صوم و ارتباط آن با صبر و ولایت، با نگاهی نو با استناد به قرآن و و روایات نورانی حضرات معصومین (علیهم السلام) به بررسی حقیقت ارکان صوم و شئونات متکثره ای از شهر الله میپردازد و اثبات میکند که حقیقت شهر رمضان، ابتنای تکالیف بر یسر، حکمت تشریع صیام، حدود الله، تکبیر در شهر الله الاکبر، فطر و زکات فطره؛ چیزی جز معرفۀ الامام و ولایت پذیری نیست. یعنی اساس صوم بر مبنای ولایت امیرالمؤمنین و اولادش می باشد؛ لذا به امساک درصورتی که در معرفت و طاعت امام نبوده باشد، صوم اطلاق نمی شود و چنین فعلی تخصصا از عنوان صوم خارج خواهد بود. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی می باشد.

مقدمه

اساس منابع اجتهاد و استنباط در شریعت مقدس اسلام، ثقلین می باشد؛ کتاب که بیان واضح و آشکار همه چیز در آن آمده است؛ ﴿تبیانالکل شیء﴾ و عترت که تمام اشیا نزد ایشان به احصا درآمده است؛ ﴿وکل شیء أحصیناه فی إمام مبین﴾. خطاب های شرعی در ثقلین، ظواهر و بطونی دارد که این هم موافق بالاترین درجات فصاحت و بلاغت است و هم ذخیره ای برای رفع حوائج جمیع بندگان تا روز قیامت می باشد، در واقع از آنجا که ثقلین، تبیان کل شیء می باشند، بیان شرعی باید وجوهات متکثری داشته باشد، تا همه مکلفین با هر سطح عقلی بتواند از آن بهره ببرد. به همین سبب ملاحظه می شود که در اخبار، فقاهت، متوقف بر معرفت معاریض کلام و لحن قول شده است، تا آنجا که به اراده شارع مقدس، بعثت خاتم الأنبیاء(ص) که حجت خدا بر جهانیان می باشند، به تعریض بوده است. معاریض، اشارت پنهانی یا بیان مطلب در لفافه و کنایه است که دلالت وسیع و نامتناهی دارد، و معرفت به آن موجب رسیدن به مراد متکلم می شود. پس هدف اصلی و مقصد اعلا، در «درایت» نهفته است. درایت، به سان روایت، قواعدی دارد که بدون رعایت آن، حدیث شناسی بلکه دین شناسی محقق نمی گردد و عالمان و محدثان بزرگ، در سلوک حدیثی خویش، بدین قواعد پایبند بوده اند. گرچه تمامی این قواعد و اصول مدون و مبوب نیست، لیکن از لابه لای فقه الحدیث اندیشمندان دینی و برخورد آنان با روایت، قابل اصطیاد است (مهریزی، ١٣٧٦: ٢٩). با توجه به خلأی که در حقیقت معنای صوم وجود دارد، ضرورت دارد که با نگاهی نو به پشتوانه آیات قرآن کریم و تفسیر قرآن توسط روایات نورانی اهل بیت (ع) به بررسی آن بپردازیم چراکه روش تفسیر قرآن به سنت یکی از اقسام چهارگانه تفسیر به مأثور یا تفسیر نقلی است. مقصود از سنت نزد امامیه، قول و فعل و تقریر معصوم است و مراد از این شیوه روشن کردن مفاد آیات و مقاصد آن ها با قول یا فعل یا تقریر معصوم (ع) است (وزیری، ١٣٩١: ١٦١-١٨٤).

پیشینه پژوهش

بررسی آثار موجود حاکی از این مطلب است که بررسی اصل فلسفه و بطون احکام مغفول مانده است. در حالی که اساس تفقه، بر معرفت به معاریض کلام و لحن قول واکاوی دلالت صوم بر امامت از منظر آیات و روایات شارع مقدس و موالیان امر مبتنی است و فقاهت، بدون توجه به این مهم، موجب خروج تخصصی از معنای فقیه می شود.

صوم

صوم، یکی از وجوه ﴿شرع لکم من الدین ماوٓصی به نوحا﴾: «برای شما(جامعه بشری) از دین (آسمانی) همان را تشریع کرد که به نوح (اولین پیامبر صاحب شریعت) توصیه کرده بود»(شوری/ ١٣) می باشد که از همان ابتدای خلقت، تشریع شده بود. صوم دلالت بر إمساک عن الشیء دارد. این لفظ در اخبار به «صبر» اطلاق شده است. چنانچه امام صادق در روایتی تصریح به این معنا نمودند که «الصبر هو الصوم»(عیاشی، ج ١: ٤٣). به علاوه امام فرموده اند: «والصبر من الإیمان بمنزلۀ الرأس من الجسد ولا إیمان لمن لا صبر له»(علی بن موسی الرضا: ٨١) به این معنا که صیام، محدود به امساک از مفطرات نمی شود، بلکه در این تکلیف شرعی نیز حقیقتی نهفته است: صوم، صبر است و صبر، رأس الایمان است، از اینجا جایگاه صوم در شریعت مقدس اسلام ظاهر می شود.

«مؤید این مطلب، کلام امام صادق است که به طور مفصل به وجوه صوم اشاره می فرمایند و روزه را اختصاص به نخوردن و نیاشامیدن نمی کند؛ بلکه شرایطی برای آن لحاظ میکند که باید حفظ شود»(اشعری قمی، ١٤٠٨: ٢٢). پس در صورت ظاهر صوم، حقیقتی مستتر است؛ و آن حقیقت در صورت کلی به وجود مقدس حضرات حبل الله المتین اشارت دارد. «نحن الصلاة فی کتاب الله عز وجل ونحن الصیام»(استرآبادی، ١٤٠٩: ٢٢). حال این صورت تشریع، خود متشکل از مقدمات، اجزا و شروطی است که هر یک به شأنی از شئون امام مبین اشاره میکند.

حقیقت صبر و صوم

بیان شد که صوم در أدله، به صبر تعبیر شده است. خداوند متعال می فرماید: «و در کارهایتان از صبر و نماز یاری طلبید و البته نماز دشوار و گران است مگر بر فروتنان». (بقره / ٤٥). امام صادق می فرماید: «صبر، روزه است؛ چون مصیبتی بزرگ یا شدتی بر کسی فرود آید، پس باید روزه بگیرد، زیرا خدای عز و جل میگوید: از صبر یاری بخواهید یعنی از روزه»(کلینی، ١٤٠٧، ج ٤: ص ٦٤). پس امر به استعانت از صبر و صلاة، همان امر به طلب عون از صیام و صلاة است. امام علی در خطبه نورانیت خود به حقیقت این دو فرایض تصریح فرمودند که «فالصبر رسول الله، والصلاة إقامة ولایتی»(علوی، ١٤٢٨: ٦٩). حقیقت صبر، رسول الله است، و صلاة مؤول به ولایت شده که حمل آن جز بر خاشعین کبیر است. پس صبر در وجود حضرت ختمی مرتبت به ظهور رسیده است.

بنابراین حقیقت صیام آنگاه برای مکلف تحصیل می شود که در سیره و محیای آن حضرت تفقه نماید. لذا صبر یا تحمل ولایت، عهدی بوده که خداوند متعال آن را از شیعیان و مؤمنان اتخاذ فرموده است. چنانچه امام صادق فرمودند: «خلق شیعتهم، أخذ علیهم المیثاق وأن یصبروا و یصابروا و یرابطوا»(کلینی، ١٤٠٧، ج ١: ٤٥١). آن حضرت مراد از عبارت “أن یصبروا و یصابروا و یرابطوا” (آل عمران / ٢٠٠) را در گزاره های مختلفی چنین تفسیر فرمودند: «یا أیها الذین آمنوا اصبروا علی الفرائض و صابروا علی المصائب و رابطوا علی الأئمة»(فیض کاشانی، ١٤١٥، ج ١: ٤١١) و «یا أیها الذین آمنوا اصبروا علی دینکم وصابروا عدوکم ممن یخالفکم»(حر عاملی، ١٤٢٥، ج ١: ١٦٤).

عبارات مصدر به ایمان است، پس ایمان مقدم بر صبر و صوم است، وقتی مکلف، معنون به مؤمن شود، صبر بر فرائض برای او ایجاد می شود. صبر بر فرائض یعنی حمل معرفۀ الامام چون أصل الفرائض، معرفت به ولایت است؛ «إن الفرائض الواجبة بعد الولایة»(ابن بابویه، ١٣٧٦: ٣٣٩). سپس صبر در مصائب و صبر در برابر أعداء باید تحقق پذیرد، چون شیطان لعین قسم خورده تا در برابر صراط مستقیم یعنی ولایت قرار گیرد (اعراف / ١٦). آخرین گزاره عبارت است از: «ورابطوا علی الأئمة»، واو در اینجا از نوع نتیجه است، به این معنا که ثمره پذیرش ولایت و حمل آن و صبر در برابر مصائبی که از سوی اعداء وارد می شود به «رابطوا علی الأئمۀ» منتج می شود. لذا چون جمیع شئون ولایت به معنای اتم و اکمل ولایت در وجود حضرت محمد (ص) نشسته است و همه وجود آن حضرت، فرائض ولایت می باشد و سیره و همچنین محیای آن حضرت منحصرا طریق الولایۀ است، حقیقت صوم و صبر می باشند. لذا مکلفین برای اقامه صلاة باید به أسوه حسنه حقیقت صبر و صوم که ایشان می باشد، تأسی جویند. آیه ١٥٣ سوره مبارکه بقره می فرماید: ﴿یا أیها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلاة إن الله مع الصابرین﴾(بقره / ١٥٣) از مولانا امام باقر مروی است که «یعنی علیکم بالصبر والصلاة، فإن الله مع الصابرین»(ابن حیون، ١٣٨٥، ج ١: ١٣٣). در این آیه کریمه شریفه تصریح شده است که ذات اقدس احدیت، معیت با صابرین دارد؛ یعنی معونه و معیت الله تبارک و تعالی با مؤمنانی است که به حمل اکمل و اتم معرفۀ الامام رسیده باشند. خداوند متعال در سوره مبارکه مریم خطاب به آن حضرت چنین می فرماید: «برای خدای رحمن نذر روزه (سکوت) کرده ام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت» (مریم /٢٦). این آیه به یکی از وجوه صیام دلالت دارد. به بیان دیگر حضرت مریم مأمور به صیام الصمت می شود، و این صوم که در منابع به وجهی از وجوه صوم تعبیر شده، اشعار به درجه ای از مراتب صبر دارد و مقدمه معجزه عبدالله می باشد. (مریم / ٢٩٣٠). از این آیه استفاده می شود، زمانی که قلوب، صاحب صوم و صبر شود، نیل به حقیقت این معنا، تمهیدی برای قیام خواهد بود.

همانگونه که صلح امام مجتبی، که ظهور اتم و اکمل صبر و صوم بود، مقدمه قیام حضرت ابوعبدالله الحسین گردید. امام مجتبی در سخنی پس از تصریح بر این مهم که امام در هر زمان چه قائم و چه قاعد مطلقا حجت الله است، به تعلیل صلح اشاره کردند:

«به همان علتی که پیامبر خدا با بنی ضمره و بنی اشجع و با اهل مکه هنگام برگشت از حدیبیه صلح فرمودند من نیز با معاویه صلح نموده ام، رسول خدا با آن هایی صلح کرد که به نص صریح قرآن کافر بودند و معاویه و اصحابش به مقتضای تأویل قرآن کافر می باشند»(ابن بابویه، ١٣٨٥، ج ١: ٢١١) بنابراین امام حسن مجتبی متناظر با صوم و صبر و قیام حضرت ابوعبدالله الحسین متناظر با صلاة می باشد؛ در تبیین بطن دیگری از این آیه شریفه ﴿استعینوابالصبروالصلاة﴾(بقره / ١٥٣)؛ به معنای امر به استعانت از بسیط معنای صوم؛ یعنی امام حسن و بسیط معنای صلاة نائل می شویم که اقامه آن در اتم معنا در قیام حسینی است. چنانچه در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به وجود مبارک آن حضرت شده است : «أشهد أنک قد أقمت الصلاة»(کلینی، ١٤٠٧، ج ٤: ٥٧٤).

ارکان روزه: ظرف زمانی

یکی از ارکان صیام مفروض، ظرف وجوب آن یعنی ماه مبارک رمضان است. مکلفین با رویت حلول ضیافت الله، باید نیت صیام مفروض بنمایند. از آنجا که شهر الله المبارک در صیام موضوعیت دارد و از ارکان آن می باشد، لذا به تبیین تعلیل آن در این بحث خواهیم پرداخت. تعداد ماه ها نزد خداوند معدود و متعین، و در کتاب الله مسطور بوده است (توبه / ٣٦) در میان ماه ها، ماه خدا، ماه مبارک رمضان سید ماه ها می باشد (کلینی، ١٤٠٧، ج ٤: ٦٦). مستفاد از آیه کریمه و روایات ذیل آن مانند کلام امام العسکری به دست میآید که هر یک از ایام و ماه ها، صاحب وجود و روح، وجوه و شئونی می باشند که معرفت به آن ها، تحصیل معرفة الله است. «نحن الأیام و نحن الشهور»: «ما روزها و ما ماه ها هستیم»(عاملی نباطی، ١٣٨٤، ج ٢: ١٥٩) و نیز فرمودند: «نحن اللیالی و الأیام ومن لم یعرف هذه الأیام، لم یعرف الله حق معرفته»: «ما شب ها و روزها هستیم. هر کس این ایام را نشناخت، خدا را آنگونه که باید نشناخته است»(حافظ برسی، ١٤٢٢: ۶۹).

اولویت و اهمیت معرفت به حقیقت ماه مبارک رمضان، به عنوان شهر مفروض صیام، با توجه به آنچه در ادله آمده است إضعاف یافته است: «ماه رمضان همان ماهی که آن را از همه ماه ها اختصاص داده و بر همه زمان ها و روزگارها برتری داده و بر همه وقت های سال برگزیده ای به سبب قرآن و نوری که در آن فرو فرستادی»(ابن مشهدی، ١٤١٩: ۶۲۳).

ماه مبارک رمضان به دلیل اسبابی که در نصوص به برخی از آن ها اشاره شده، از میان جمیع شهور و أزمنه و دهور اختیار و اصطفا شده است. در خصوص حقیقت معنای این ماه و اسباب تفضل آن بر سایر ماه ها، در لسان حضرات معصومین اشاره شده است که رمضان، اسمی از اسماء الله تبارک و تعالی می باشد. سپس در ادامه روایت به حقیقت اسم الله تصریح شده است که هر کس در ماه رمضان از خانه خود خارج شود و رهسپار راه خدا گردد(که ماییم همان راه خدا)، که هر کس وارد این راه شد به دور قلعه ای محکم میگردد و حصن حصین همان وجود مبارک أسماء الله الحسنی یعنی امام است».

همانگونه که امیرالمؤمنین علی در خطبه افتخار خویش فرمودند: «أنا الصیام وأنا شهر رمضان»: «من حقیقت روزه و ماه مبارک رمضان هستم»(حافظ برسی، ١٤٢٢: ٢٦١).

بنابراین برای شهور و أیام، حقیقت و روحی جعل شده، از میان شهور ماه مبارک رمضان به عنوان اسم الله، اصطفا و اختیار گشته و به همین سبب، معرفت به ظهر و بطن آن در أخبار مورد تصریح قرار گرفته است.

شئون ما رمضان رمضان: شهر الطهور

رمضان، «شهر الطهور» است؛ در اصل لغت از رمض به معنای شدت حرارت است (ابن منظور، ١٤١٤، ج ٧: ١٦٠). آنگونه که در حدیث نبوی تصریح شده، رمضان، سوزاننده ذنوب است. «إنما سمی رمضان، لأن رمضان یرمض الذنوب»(کبیر مدنی شیرازی، ١٤٠٩، ج ٦: ١١). نیز در جای دیگر تعبیر “یرمض الذنوب ” مقید برای مؤمنین ذکر شده است:

«أرمض الله تعالی فیه ذنوب المؤمنین وغفرها»(ابن طاووس، ١٤٠٩، ج ١: ٣٠٥). در شرح عبارات مذکور و نیز تبیین چگونگی غفران ذنوب در ماه رمضان آمده است که تحصیل معرفت نسبت به حق رمضان و حدود آن، و رعایت آن حدود، موجب ازاله ذنوب و تطهیر مکلف خواهد شد (ابن بابویه، ١٣٩٦: ١٣١). منطبق با اخبار وارده، ماه مبارک رمضان که سید و غره شهور است، قلبی دارد که آن لیلة القدر می باشد(کلینی، ١٤٠٧، ج ٤: ٦٦).

حقیقت لیلۀ القدر، وجود مبارک حضرت فاطمۀ الزهرا است. آنگونه که امام صادق ذیل آیه مبارکه ﴿إنا أنزلناه فی لیلة القدر﴾(قدر/ ١) فرمودند: «مراد از «شب»، فاطمه و مراد از «قدر» خداوند است. پس هر کس فاطمه را آنگونه که باید بشناسد، شب قدر را درک کرده است. همانا ایشان «فاطمه» نامیده شدند؛ زیرا خلایق از شناخت او عاجز هستند»(کوفی، ١٤١٠: ٥٨١). بنابراین حقیقت ماه مبارک رمضان ارجاع به وجود مبارک حضرت امیرالمومنین علی دارد، و حقیقت قلب ماه مبارک، به وجود مقدس حضرت زهرا دارد. تحصیل معرفت فاطمی که قلب سید الشهور است، موجب تحصیل طهارت و ورود در حصن حصین ولایت علوی است. «فإنا نسألک إن کنا صدقناک إلا ألحقتنا بتصدیقنا لهما لنبشر أنفسنا بأنا قد طهرنا بولایتک»: «پس از تو درخواست میکنیم اگر تصدیق کننده تو بوده ایم ما را به تصدیقمان به پدرت و جانشینش ملحق کنی، تا خود را بشارت دهیم، که به سبب ولایت تو پاک گشته ایم»(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢٥: ٩٧-١٩٥).

رمضان: نزول قرآن

یکی دیگر از شئون ماه مبارک رمضان، نزول قرآن در آن است. امام رضا درباره علت جعل صیام در ماه رمضان با این بیان فرمود: «روزه در خصوص ماه رمضان واجب شد نه ماه های دیگر زیرا ماه رمضان همان ماهی است که خداوند تبارک و تعالی قرآن را در آن نازل فرمود. در این ماه حق تعالی بین اهل حق و باطل تفرقه انداخت، چنانچه خود در حضرت قرآن فرمود: ماه رمضان ماهی است که در آن قرآن برای هدایت مردم و به منظور امتیاز حق از باطل با ادله ای روشن نازل گردیده است. در این ماه حضرت محمد به نبوت برانگیخته شد»(حر عاملی، ١٤٢٥، ج ٤: ٢٣٦). کل امر و تشریع هستی در ظرف لیلۀ القدر نازل شده است که آن وجود مبارک حضرت صدیقه کبری می باشد. گرچه صیام از ابتدای خلقت آدم تشریع شده بود، اما صیام شهر رمضان تخصیصا در زمان حضرت محمد به جمیع امت آن حضرت امر شد؛ «إن شهر رمضان لم یفرض الله صیامه علی أحد من الأمم قبلنا إنما فرض الله صیام شهر رمضان علی الأنبیاء دون الأمم»:

«خداوند روزه ماه مبارک رمضان را بر هیچ یک از امت های قبل از اسلام واجب نکرد.

خداوند روزه ماه مبارک رمضان را فقط بر انبیاء گذشته واجب کرده بود و امت های ایشان تکلیفی نسبت به روزه نداشتند»(حر عاملی، ١٤٠٩، ج ١٠: ٢٤٠) زیرا امیت وجود آن حضرت که مخاطب مطلق قرآن است، حضرت أم أبیها است. ریشه جمیع تشریع هستی به نور رسول الله است که «لولا أنا و علی ما عرف الله» (هلالی، ١٤٠٥، ج ٢: ٨٥٨)، و وجود رسول الله وجودی است أمی و ریشه آن حضرت به حضرت أم الکتاب است. لذا صیام که بیان شد از وجوهش تطهیر مکلف است و این تطهیر با ولایت فاطمی تحصیل می شود، برای امت حضرت ختمی مرتبت امتنانا در این ماه تشریع شد.

رمضان: تدبیر امور

ماه مبارک رمضان؛ شهر طهور؛ شهر نزول حضرت قرآن در لیلۀ القدر به صورت دفعی می باشد. خداوند در سوره دخان می فرماید: ﴿حم * والکتاب المبین * إناأنزلناه فی لیلة مبارکة إنا کنامنذرین * فیها یفرق کل أمر حکیم﴾: «حم، سوگند به کتاب روشنگر؛ که ما آن را در شبی پربرکت نازل کردیم؛ ما همواره انذارکننده بوده ایم! در آن شب هر امری بر اساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا میگردد»(دخان / ١-۴). بر اساس این کریمه شریفه در لیله مبارکه قدر، یفرق کل أمر حکیم است. یفرق أی یعرف و یتمیز و یتجلی کل أمر ذی حکمۀ. در لیلۀ القدر همه أمر حکیم از یکدیگر متمایز می شود، یعنی کل أمر معروف می شود و هر امری از امر دیگر تفریق می شود، این مفارقت و تمایز در لیله مبارکه است که محقق کثرت است. لذا برخی مفسرین، به قرینه «یفرق»، «حکیم» را به بسیط، تعریف کرده اند(قرشی، ١٤١٢، ج ٢: ١٦٥). از اینجا سببیت لیلۀ القدر برای کل امر به دست میآید، چون اگر لیلۀ القدر نبود، کل أمر و همان حقیقت حضرت قرآن إلی الابد، هرگز دفعتا نازل نمی گشت. ذیل آیات مبارکات سوره دخان، جهت تشریح معنای حقیقی و اشارت موجود در آن آمده است: «أما حم فهو محمد أما الکتاب المبین فهو أمیر المؤمنین علی أما اللیلة ففاطمة أما قوله فیها یفرق کل أمر حکیم، یقول: یخرج منها خیر کثیر»(کلینی، ١٤٠٧، ج ١: ٤٧٩). در قرآن آمده است: ﴿شرع لکم من الدین ما وصٓی به نوحا﴾: «برای شما(جامعه بشری) از دین (آسمانی) همان را تشریع کرد که به نوح (اولین پیامبر صاحب شریعت) توصیه کرده بود»(شوری/ ١٣)، امر صلاة و صیام و زکات و حج و خمس که هر یک صورت امام مبین می باشند، از یکدیگر افتراق و تمییز مییابند. به همین سبب صیام که از زمان علم آدم وضع گردیده، در لیلۀ مبارکۀ خطاب به جمیع مکلفین در این ماه مبارک، نازل شد و تشریع گشت، زیرا همانطور که در ابتدای این باب هم بیان شد، صوم، حمل ولایت امام مبین، به معنی الاتم و الاکمل است.

علت تعمیم

بر این اساس، قاعده مذکور که در کریمه به عنوان تعلیلی برای ترخیص حکم استعمال شده، تخصیص به صیام ندارد، بلکه مجرای آن در جمیع تشریع است. بنابراین تشریع از منظر شارع مقدس ابتنا بر یسر دارد و نه عسر. قاعده مذکور(ابتنای تشریع بر یسر) بطنی دارد که در اخبار مفسره ذیل کریمه، تبیین آن آمده است: امام صادق فرمودند: «الیسر الولایة والعسر الخلاف وموالاة أعداء الله»(بحرانی، ١٣٧٤، ج ١: ٣٩٤). در حدیثی دیگر فرمودند: «فذلک الیسر أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب»(ابن شهر آشوب، ١٣٧٩، ج ٣: ١٠٣). پس یسر، ولایت جامع الأحکام أمیرالمؤمنین علی و عسر، ولایت جبت و طاغوت است. قرار گرفتن تحت ولایت امام، محقق معنای یسر در أحکام شریعت است. زیرا ظواهر تشریع با غرض ایصال عباد به حقیقۀ العبودیۀ جعل شده، لذا در فروعات أحکام به مکلفین رخصت داده شده تا التفات ایشان متوجه مقصد اصلی مولا در مسیر عبودیت باشد.

حکمت تشریع صیام

انتهای آیه ١٨٣ مبارکه سوره بقره که در مقام تشریع روزه می باشد، به عبارت شریف «لعلکم تتقون» ختم شده است. پس از آنکه شارع مقدس در این کریمه به تشریع صوم بر جمیع امم از زمان علم آدم تصریح می فرماید، غرض این شرعه از شرایع را با این گزاره تبیین می فرماید. پس تقوا، غرض مولا از تشریع صیام بوده، و حضرت قرآن که جمیع تشریع می باشد، هدایت تخصیص یافته به متقین است (بقره / ٢). تقوا، «خیر الزاد» است و جمیع مکلفین امر به تزود نسبت به آن شده اند(بقره /١٩٧) لذا گرامی بودن عبد، نزد معبود، علی حسب تزود تقوا متعین می شود(حجرات / ١٣) و متقین، عند ملیک مقتدر إلتجا مییابند(قمر/ ٥٤٥٥) اما حقیقت تقوا که خود از اوامر علیحده الهی است و نیز غرض تشریع صوم می باشد، باید مورد مداقه قرار گیرد. أمیرالمومنین علی در یکی از خطبات خویش فرمودند: «لقد کان حبیبی رسول الله کثیرا ما یقول: یا علی حبک تقوی وإیمان وبغضک کفر ونفاق»(ابن بابویه، ١٣٧٦: ٢٥) همچنین از امام صادق مروی است:

«المتقون، شیعۀ علی»(ابن بابویه، ١٤٢٩، ج ١: ١٨). بنابراین حقیقت تقوا، ولایت است، و متقی، شیعۀ من شعاع نور أهل البیت می باشد که امر به تزود به تقوی شده است. تزود، باب تفعل للمطاوعه است، و لذا تزود تقوا، متعلق اراده و اختیار عبد می باشد؛ یعنی فعل مندوحه ای است که مدرج می باشد، بنابراین به قدر اهتمامی که عبد در تحصیل تقوا دارد، نزد مولا إکرام و نزد ملک مقتدر جایگاه پیدا میکند. به این ترتیب، حقیقت صوم که حمل ولایت بمعنی الاتم و الاکمل است، موجب تحصیل تقوا یعنی ولایة الإمام می شود. به این معنا که صائمین، متقین می باشند و جایگاه متقین “فی معقد صدق عند ملیک مقتدر” است.

حدود الله عز وجل

بر اساس آیه ١٨٧ سوره مبارکه بقره برای صوم، حدودی تشریع شده است، از جمله آن ها، رعایت مفطراتی است که در صدر کریمه تصریح شد؛ مانند عدم جواز أکل از زمان اذان صبح تا اذان مغرب. اگر مکلف، ملتزم و مراعی این حدود الهی باشد، صیامش تمام خواهد بود و تعدی از حدود الله، خروج از طاعت مولا به سوی معصیت است (بقره / ٢٢٩) و مقتضای این خروج، اطلاق ظالم بر فاعل معصیت است. ظلم، مبعد عن المولا است زیرا در لسان نص، مکلفین امر به عدم قرب به منهیات شده اند؛ پس اگر مکلفی مرتکب مفطرات شود، منفصل از قرب شده است. بنابراین در شریعت مقدس اسلام، التزام به حدود الهی موجب قرب عبد است و تعدی از آن، مبعد می باشد. با استناد به آیه کریمه ﴿تلک حدودالله فلاتعتدوها و من یتعد حدودالله فأولئک هم الظالمون﴾(بقره / ٢٢٩)، تجاوزگر به حدود الهی، مشرک کافر است. برای تبیین تشریع که مشتمل بر حلال ها و حرام ها الی یوم القیامۀ است، حججی را مبعوث فرمود که أصل، آن حضرات می باشند و از فروع آن ها حلال به وجود آمده که از آن فروع، امر اهل ولایت و شیعیان به اقامه نماز و ایتای زکات و روزه ماه مبارک رمضان و… است. پس حلال چیزی است که آن ها جایز بدانند و حرام چیزی است که آن ها حرام بدانند. دشمنان آن حضرات، حرام واقعی و اصل همه محرمات و کل شر اند و همه فروعات شر از آن هاست و حرام از فروع آن ها و حلال شمردن آن هاست، و پیروان آن ها تا روز قیامت داخل در اوامر آن هایند. به عبارت دیگر ریشه دین و پایه آن، یک شخص است که آن امام امت است. پس معرفت خدا و دین، به معرفت امام است و انکار او، انکار خدا و دین است. جهل به معرفت امام، جهل به دین و حدود و شرایع الهی است (صفار، ١٤٠٤، ج ١: ٥٢٩). بنابراین از آنجا که اصل تمام حدود الهی به وجود مبارک امام ارجاع دارد؛ حلال ها و امر به اطاعت از محللات از فروع آن اصل است و حرام ها و امر به تبعیت از محرمات از فروع أعداء ایشان است. بنابراین صیام، زمانی تمام است که معرفت به اصل این حدود حاصل شده باشد. پس هرگاه مکلف، معرفت به آن حضرات تحصیل کند، حدود الله را اقامه نموده است و چون اراده شارع مقدس به تعیین حدود تعلق گرفته، تقصیر و جهل او در معرفۀ الامام معذور نیست و فاعل مقصر به کافر مشرک معنون می شود، پس به طریق اولی متعدی حدود نیز چنین خواهد بود.

تکبیر در شهر الله الأکبر

فریضه صیام در شهر الله الاسلام، ماه مبارک رمضان تشریع شده است. ﴿فمن شهد منکم الشهر فلیصمه﴾(بقره / ١٨٥) هر مکلفی که شهر مبارک رمضان را شهود کند، بر ذمه او صیام، فرض می شود، شهود سید الشهور، به معنای معرفت به حقیقت آن است که بیان شد به امیرالمؤمنین علی ارجاع دارد. در روایتی امام باقر فرموده اند: «من دخل علیه یطاف بالحصن والحصن هو الإمام فیکبر عند رؤیته»(همان، ج ١: ٣١١). دخول در این ماه، طواف در حصن است و مراد از حصن، وجود مبارک امام است که با رؤیت او، عبد ملزم به «تکبیر» است. بر اساس مستند مزبور، آغاز تکلیف صیام نیز با ذکر الله أکبر است.

تکبیر در آغاز تکلیف، به معنای تحریم است، به این معنا که صائم، محرم می شود و از هرآنچه موجب بعد یا عصیان او از طاعت امام است، امساک نموده و برائت میجوید، در غیر این صورت افعال او تخصصا از عنوان صیام خارج خواهد بود. همانگونه که امام باقر فرمودند: «لا صیام لمن عصی الإمام»(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٩٣: ٢٩٥).

پس صائم به سبب هدایتش به ولایت و معرفت بدان، ذات اقدس الهی را تعظیم و تحمید مینماید، و به لسان حضرت رضا «إنما هو تعظیم لله و تحمید علی ما هدی و عافی»(ابن بابویه، علل الشرایع، ج ١: ٢٩٦)؛ این تکبیر به سبب تعظیم و تحمید خداوند تبارک و تعالی است که او را به سوی صراط مستقیم یعنی ولایت ولی الله الاعظم، هدایت کرده و به همین سبب به او عافیت بخشیده است.

فطر

شهر الله الطهور، پس از یک ماه کف نفس و ورع عن محارم الله، منتهی به یوم الفطر (روز نخست شوال المکرم) می شود. فطر، اشاره به نوع صبغت و خلقت معاینۀ اللهی و معرفۀ اللهی عموم مکلفین (الناس) دارد؛ همان امر تشریعی که خداوند تبارک و تعالی در آیه ٣٠ سوره مبارکه روم بدان تصریح فرموده است: ﴿فأقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن أکثرالناس لایعلمون﴾(روم / ٣٠). در حدیث شریف نبوی نیز تأکید شده که عموم مکلفین بر اساس همان فطرت توحیدی متولد می شوند: «کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون أبواه یهودانه وینصرانه و یمجسانه»(کلینی، ١٤٠٧، ج ٢: ١٣).

فطرة الله همان دین قیمی است که در کریمه مورد امر شارع مقدس قرار گرفته است. فاطر مطلق از مکلفین، استقامت در فطرة الله را طلب فرموده است، چون هر مولدی بر فطرتش خلق می شود، پس استقامت و بقاء در آن مطلوب مولاست. حقیقت فطرت که همان دین قیم می باشد، بر اساس نصوص، معرفۀ الامام و ولایت پذیری است؛ حضرت باقر ذیل این کریمه شریفه فرمودند: «فی قوله تعالی فأقم وجهک للدین حنیفا قال: هی الولایة»(همان، ج ١: ٤١٩). صائم پس از یک ماه روزه داری که حقیقت آن حمل ولایت بمعنی الاتم و الاکمل، وارد فطر می شود و به سوی فاطر رجوع میکند؛ یعنی به اصل فطرتش که مبتنی بر ولایت بوده است، ارجاع پیدا میکند. فاطر کسی است که عموم مکلفین بر اساس رحمت او (و صبغهم فی رحمته) فطرت ربوبی یافته و خلق شده اند. فاطر از اسامی خداوند تبارک و تعالی می باشد، که در لغت تعبیر به مبدع و مخترع و خالق شده است. حضرت صدیقه طاهره در خطبه مبارکه مفاخره به اشتقاق نام مبارک خود از فاطریت ذات تصریح فرمودند: «قال علی: أنا الذی اشتق الله تعالی اسمی من اسمه فهو العالی و أنا علی؛ قالت فاطمة: وأنا کذلک فهو الفاطر و أنا فاطمة»(ابن شاذان قمی، ١٣٦٣: ٨١). بنابراین خلق به واسطه حضرت رحمة الله الواسعه، فطرت یافته اند و إرجاع به فطر، رجوع کافه خلق به حضرت مادر است. أمی بودن حضرت ختمی مرتبت به همین معنا اشاره دارد، و مخاطب اصلی أمر ﴿فأقم وجهک للدین حنیفا﴾ (روم / ٣٠) آن حضرت می باشد، لذا خطاب به حضرت فاطمه همواره چنین میفرمودند: «فداک ابوک یا فاطمه و انت ام ابیها»(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢: ٤٩١).

صدقه یا زکات فطر

با حلول غروب لیلۀ عید الفطر، مؤمنین، مکلف به إخراج «زکات فطره یا صدقه فطره» میشوند. خداوند متعال زکات را «صدقه» خوانده است؛ ﴿خذمن أموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها﴾(توبه / ١٠٣) و صدقه به عمل تام و صحیح من جمیع الجهات و الشرائط اطلاق می شود. صدقه، ریشه در صدق مؤمن دارد و برهان بر صدق و وفای عهد او می باشد؛ ﴿من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا االله علیه﴾(احزاب / ٢٣) و «الصدقۀ برهان» (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٨١: ٢٤٥). بنابراین زکات، به این دلیل صدقه تسمیه شده است که موجب إکمال و صحت فعل می شود؛ اگر زکات، مالی باشد، إخراج آن موجب إکمال و صحت و بقای أموال می شود. چنانچه امیر المؤمنین علی فرموده اند: «من أدی زکاة الفطرة تمم الله له بها ما نقص من زکاة ماله»(حر عاملی، ١٤٠٩، ج ٩: ٣١٨) و اگر زکات، معنوی باشد، اعطای آن مسبب إکمال و إتمام أعمال مکلف می شود. همانطور که إمام الهدی حضرت صادق فرمودند: «از کمال روزه، پرداخت فطریه است، همان گونه که صلوات بر پیامبر از کمال نماز است، چراکه هر کس روزه بدارد، اما زکات نپردازد، اگر به عمد ترک کرده باشد، برای او روزه ای نیست، و نیز کسی که صلوات بر پیامبر را ترک کند، نمازی برای او نیست. خدای متعال، پیش از روزه، زکات را گفته و فرموده است: رستگار شد کسی که زکات داد و نام پروردگارش را یاد کرد، و نماز خواند»(همان). لذا یوم الفطر، روز إرجاع صائم پس از یک ماه ورع از محارم الله به سوی اصل فطرت است که حقیقتش معرفۀ الإمام می باشد. به این ترتیب سبب اینکه صوم، با صدقه فطره اتمام می یابد آن است که صائم پس از تحصیل حقیقت صیام، با عمل صالحش، آن عهدی را که در اصل فطرتش اتخاذ شده بوده را به صداقت می رساند و تصدیق می کند.

نتیجه بحث

حقیقت صوم، در وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت به ظهور رسیده است. زیرا صوم، صبر است و صبر، حمل ولایت بمعنی الأتم و الأکمل می باشد.

ماه مبارک رمضان ارجاع به وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علی دارد، و حقیقت قلب ماه مبارک، به وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره دارد. تحصیل معرفت فاطمی که قلب سید الشهور است، موجب تحصیل طهارت و ورود در حصن حصین ولایت علوی است. کل أمر و تشریع هستی در ظرف لیلة القدر نازل شده است که آن وجود مبارک حضرت صدیقه کبری می باشد. یسر، ولایت امیر المؤمنین علی و عسر، ولایت جبت و طاغوت است. حقیقت تقوا، ولایت است و به امساک در صورتی که در طاعت امام نبوده باشد، صوم اطلاق نمی شود. حقیقت فطرت که همان دین قیم می باشد، براساس نصوص، معرفة الامام و ولایت پذیری است. زکات فطره یا صدقه فطره، عمل صالحی است که موجب إتمام صوم می شود. ترتیب سبب اینکه صوم، با صدقه فطره اتمام مییابد آن است که صائم پس از تحصیل حقیقت صیام، با عمل صالحش، آن عهدی را که در اصل فطرتش اتخاذ شده بوده را به صداقت میرساند و تصدیق میکند. و این تصدیق، همان تجدید عهد ولایت می باشد.

کتابنامه

قرآن کریم.

ابن بابویه. ١٣٧٦ش، الأمالی، چ ٦، تهران: کتابچی.

ابن بابویه. ١٣٨ش، علل الشرائع، چ ١، قم: کتابفروشی داوری.

ابن بابویه. ١٣٩٦ق، فضائل الأشهر الثلاثة، محقق: غلامرضا عرفانیان یزدی، چ ١، قم: کتابفروشی داودی.

ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی. ١٣٨٥ش، دعائم الإسلام، چ ٢، قم: مؤسسۀ آل البیت (ع).

ابن شاذان قمی، أبو الفضل. ١٣٦٣ش، الفضائل، چ ٢، قم: رضی.

ابن شهر آشوب مازندرانی. ١٣٧٩ق، مناقب آل أبی طالب)ع، چ ١، قم: علامه.

ابن طاووس، علی بن موسی. ١٤٠٩ق، إقبال الأعمال، چ ٢، تهران: دار الکتب الإسلامیه.

ابن مشهدی، محمد بن جعفر. ١٤١٩ق، المزار الکبیر، مصحح: جواد قیومی، چ ١، قم، جامعه مدرسین.

ابن منظور، محمد بن مکرم. ١٤١٤ق، لسان العرب، چ ٣، بیروت، دار الفکر للطباعۀ والنشر والتوزیع.

استرآبادی، علی. ١٤٠٩ق، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العت رة الطاهرة، چ ١، قم: مؤسسۀ النشر الاسلامی.

اشعری قمی، احمد بن محمد. ١٤٠٨ق، النوادر، چ ١، قم: مدرسۀ الإمام المهدی (عج).

بحرانی، سید هاشم. ١٣٧٤ش، البرهان فی تفسیر القرآن، چ ١، قم: مؤسسۀ البعثۀ.

حافظ برسی، رجب بن محمد. ١٤٢٢ق، مشارق أنوار الیقین فی أسررار أمیرر المرؤمنین)ع، چ ١، بیروت: الأعلمی.

حر عاملی، محمد بن حسن. ١٤٠٩ق، وسائل الشیعة، چ ١، قم: مؤسسۀ آل البیت (ع).

حر عاملی، محمد بن حسن. ١٤٢٥ق، إثبات الهداة بالنصوص والمعجزات، چ ١، بیروت: الأعلمی.

صفار، محمد بن حسن. ١٤٠٤ق، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد)ص، چ ٢، قم: مکتبۀ آیۀ الله المرعشی النجفی.

عاملی نباطی، علی بن محمد. ١٣٨٤ق، الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، مصحح: میخائیل رمضان، ط ١، نجف: المکتبۀ الحیدریۀ.

علوی، محمد بن علی. ١٤٢٨ق، المناقب، مصحح: حسین موسوی بروجردی، چ ١، قم: دلیل ما.

علی بن موسی الرضا. ١٤٠٦ق، صحیفة الإمام الرضا)ع، چ ١، مشهد: کنگره جهانی امام رضا(ع).

عیاشی، محمد بن مسعود. ١٣٨٠ق، تفسیر العیاشی، چ ١، تهران : المطبعۀ العلمیۀ.

قرشی، علی اکبر. ١٤١٢ق، قاموس قرآن، چ ٦، تهران: دار الکتب الاسلامیه.

کلینی، محمد بن یعقوب. ١٤٠٧ق، الکافی، چ ٤، تهران: دار الکتب الاسلامیه.

کبیر مدنی شیرازی، سید علی خان بن احمد. ١٤٠٩ق، ریاض السالکین فی شررح صرحیفه سرید الساجدین، چ ١، قم: دفتر انتشارات اسلامی.

کوفی، فرات بن ابراهیم. ١٤١٠ق، تفسیر فرات الکوفی، چ ١، تهران : مؤسسۀ الطبع والنشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی.

مجلسی، محمد باقر. ١٤٠٣ق، بحار الأنوار، ط ٢، بیروت : دار احیاء التراث العربی.

مجلسی، محمدتقی. ١٤٠٦ق، روضة المتقین فی شرح مرن لا یحضرر الفقیره، چ ٢، قم : مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور.

مقالات

مهریزی، مهدی. ١٣٧٦ش، «اجتهاد در فهم نصوص»، فصلنامه علوم حدیث، بهار، شماره ٣، صص ٢-۹.

وزیری، مجید. ١٣٩١ش، «روش شناسی تفسیر فقهی شیعه»، مطالعات قرآنی، دوره ٣، شماره ١١، صص ١٦١-١٨٤.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.