حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

یکشنبه, ۲۰ آبان , ۱۴۰۳ 9 جماد أول 1446 Sunday, 10 November , 2024 ساعت ×
وظیفه جوان مؤمن انقلابی در گام دوم انقلاب
21 نوامبر 2021 - 8:58
شناسه : 2900
بازدید 527
20

مطالبه گریِ امیدوارانه، جذب حداکثری و ضرورت و چگونگی تربیتِ نیروهای انقلابی، مسئله ی تصحیح خطاها، نسبتِ معنویت و مسئله ی اقتصاد، راه حل مبارزه با افراط و چپ روی و الزامات نقش آفرینیِ جوانان مومن انقلابی در مسیر تحقق بیانیه ی گام دوم انقلاب از جملات موضوعات خواندنی مطرح شده در این گفت و […]

ارسال توسط : منبع : KHAMENEI.IR ,
پ
پ

مطالبه گریِ امیدوارانه، جذب حداکثری و ضرورت و چگونگی تربیتِ نیروهای انقلابی، مسئله ی تصحیح خطاها، نسبتِ معنویت و مسئله ی اقتصاد، راه حل مبارزه با افراط و چپ روی و الزامات نقش آفرینیِ جوانان مومن انقلابی در مسیر تحقق بیانیه ی گام دوم انقلاب از جملات موضوعات خواندنی مطرح شده در این گفت و گو است:

برای این بیانیه اسم های گوناگونی مثل گام دوم یا بیانیه ی امید می شود گذاشت. از یک جهت می توان گفت که این یک بیانیه ی تبیینی است. یعنی یک نوعی شفاف سازی امور است. ببینید مردان خدا رسالت شان تبیین و شفاف سازی است. بر عکس شیطان که کارش تلبیس و مشتبه سازی امور است. یعنی حق و باطل را با هم قاطی می کند. چون خداوند متعال دوست دارد انسان ها آگاهانه یک مسیر را ولو باطل بروند، لذا خداوند و اولیای خدا هم کارشان شفاف سازی است.

واقع مطلب این است که نسل جدید، نسلی منتقد و پرسؤال و پرشبهه است. و در حقیقت این اشکالات نوعی از آرمان خواهی نهفته در آن هم هست. آرمان خواه ها دو شکل دارند. یک عده ای هستند که در عبارات و گفت وگوهایشان آرمان خواهی آشکار است. یک عده ای هم هستند که آرمان خواهی شان پنهان است. یعنی اگر کسی به جمهوری اسلامی به خاطر بی عدالتی ها انتقاد می کند، این خودش نمی داند که آرمان خواه است و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی می خواسته است. خب رهبر انقلاب هم قبلاً خودشان به این جهاد تبیینی با برگزاری کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی دعوت کرده بودند و این یک روش قرآنی است که افراد را به سؤال کردن تشویق می کند. به نظر من ایشان به دلیل اینکه به اندازه ی کافی تبیین صورت نگرفته است، به تنهایی این بار را دارند به دوش می کشند.

در این بیانیه، تبیین دارای ابعادی است. اولین بُعد آن که خیلی اهمیت دارد بحث «گذشته ی انقلاب» است. تبیین اینکه ما کجا بودیم و از کجا شروع کردیم خیلی ضرورت دارد. این یک روش قرآنی است. قرآن دوران جاهلیت را به شکل های مختلف بازگو می کند. یکی از کوتاهی هایی که صورت گرفته این است که در مورد گذشته زیاد گفته نشده است. چرا باید گذشته را گفت؟ چون ما یک قانون داریم و آن این است که «تعرف الاشیاء باضدادها» یعنی باید ضد هر چیزی را شناخت. اگر ما می گوییم این انقلاب انفجار نور است، پس باید ظلمت ستم شاهی را هم بگوییم. اگر شما از آن ظلمت نگویید نسل جدید تصور درستی از این نورانیت پیدا نمی کند.

یک بُعد دیگر آن بحث مطرح کردن نعمت ها و توفیقات است. در این بیانیه به نعمت ها و توفیقاتی که انقلاب داشته پرداخته شده است. یعنی مردم را نسبت به داشته ها و توفیقات شان آگاه کرده است و انتظار ما از رهبر جامعه هم این است که مردم را نسبت به نعمت ها متوجه کند. چرا الان بخشی از بدنه ی جامعه نمی توانند نعمت ها را ببینند ولی گرانی ها و مشکلات و بی عدالتی ها را می بینند؟ چون این نعمت ها هم زمان گفته نمی شود. به نظر من رسانه ها نتوانستند راهبرد درستی در چگونگی نشان دادن نعمت های انقلاب اسلامی داشته باشند. ما باید برای جوانان وضعیت خودمان در ابتدای انقلاب را با وضعیت کشورهای همسایه و دشمنان خود شرح دهیم که حالا ما کجا هستیم و آنها کجا هستند. یعنی دیدن نعمت ها با مقایسه ها صورت می گیرد و به نظر من در این بیانیه به خوبی گفتن توفیقات و نعمت ها صورت گرفت است. رهبر انقلاب از جهات علمی، معنوی، اقتصادی، سیاسی، بصیرتی و امنیتی و…این نعمت ها را بیان کرده اند.

این بیانیه شفاف سازی بحث محذورات و معذورات هم هست. ببینید نظام یک محذورات و عذرها و مشکلاتی دارد. در این بیانیه به نظر من به درستی این مباحث تدوین شده است. مثلاً آقا می فرمایند ما از نقطه ی صفر شروع کردیم و همه چیز علیه ما بود و هیچ تجربه ای نداشتیم. ببینید صداقت در تبیین این بیانیه موج می زند. آقا صادقانه می فرمایند که ما تجربه و الگویی نداشتیم. البته الگوهای کلانی داشتیم که اسلام و پیامبر بودند اما اگر الگوی پیامبر و حکومت علوی را متناسب با عصر جدید بخواهیم بازسازی و بومی اش کنیم، این نیاز به یک کار پیچیده و تجربه ای دارد که ما این تجربه را نداشتیم. دقت کنید وقتی رژیم شاه ساقط می شود دشمنی ها شروع می شود، شورش ها و غائله ها از شرق و غرب و شمال و جنوب این کشور اتفاق می افتد و جنگ تحمیلی همه جانبه ای علیه ما شکل می گیرد که اینها معذورات ماست. ما انگار یک کشتی طوفان زده را می خواستیم تعمیر کنیم و این هنر انقلاب بود که در عین اینکه چالش های فراوانی از درون و بیرون داشته ولی توانسته مقاومت کند و در ابعاد مختلف پیشرفت بکند.

یکی دیگر از نکات این بیانیه این است که پیشرفت ها و توفیقات، رهبر انقلاب را دچار عُجب نکرده است. ببینید یکی از هنرهای شیطان این است که مؤمنین را دچار عُجب کند. عُجب یعنی چه؟ عُجب یعنی قانع شدن به وضعیت موجود. اولاً ایشان پیشرفت ها را ناشی از الطاف پروردگار می دانند و ثانیاً می فرمایند این راه طی شده با همه ی اهمیت آن یک آغازی بیشتر نبوده است و ما هنوز از قله های دانش جهان بسیار عقب هستیم. ببینید این همراه با صداقت و صمیمیت است. یعنی آقا قناعت معنوی ندارند و نمی فرمایند که بس است. ولی در ضمن دفاع از این اتفاقات و توفیقات، اینها را دست مایه ی امید برای حرکت به سمت قله های بلند قرار می دهند.

این چنین نیست که ایشان از وضعیت موجود راضی باشند. ما فکر می کنیم آقا راضی است. ولی مردم باید بدانند که آقا در غم های آنها شریک است. با مسئولین دعوا می کنند و از وضعیت موجود ناراضی هستند. اصلاً منتظر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کسی است که از وضعیت موجود ناراضی باشد. آقا عالمی زمان شناس است. یعنی می داند در چه زمانه ای دارد زندگی می کند. در زمانه ای هست که هیچ چیز از دید دشمنان غافل نیست و آنها تمام حرف ها را محاسبه می کنند. بنابراین ما در این بیانیه عدم قناعت رهبری به وضعیت موجود و انتظار و نگرانی ها و دغدغه های ایشان را می بینیم.

یکی از محذورات رهبر انقلاب، حفظ انسجام اجتماعی در جهت انجام اصلاحات است. این موضوع نباید منجر به تفرقه بشود یعنی اصلاحات و تغییرات و حل مشکلات باید به نحوی پیش برود که کار بدتر نشود. الان یکی از وظایف آقا حفظ انسجام است. بنابراین هر کاری ایشان می خواهد بکند باید مواظب باشد که آن انسجام به هم نخورد.

مسائل اقتصادی و عدالت اجتماعی

در این بیانیه می بینیم که ایشان مسئولان را در مورد مسائل اقتصادی موعظه می کنند یعنی ما این اعتدال را می بینیم. مثلاً می فرمایند همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیت همه ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه ی حرام بگریزند و از خداوند کمک بخواهند. بعد می فرمایند دستگاه های نظارتی و دولتی باید با قاطعیت و حساسیت کار را پیگیری کند. یعنی می فرمایند من به موعظه اکتفا نمی کنم، شماها هم باید قاطعیت خودتان را داشته باشید. این ترکیب قشنگی است. بعد می فرمایند مبارزه ی با فساد نیاز به نیروی پاک و نورانی دارد. یعنی این هم باز یکی از محذورات است. بالاخره مردم باید توجه بکنند. اگر جامعه دچار افت معنوی شد اصلاحات خیال است. تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب خیال است. چرا؟ چون شما می خواهید با فساد مبارزه بکنید خب چه کسی می خواهد این کار را بکند؟ اگر قرار است آن کسی که بازرس است باز خودش نیاز به بازرسی داشته باشد که نمی شود.

رهبر انقلاب دغدغه ی معنویت دارند اما باید مردم بدانند این معنویت با اقتصاد گره خورده است. یعنی اگر می خواهیم اختلاس ها کم بشود باید معنویت افزایش پیدا بکند. باید به تربیت بیشتر بها بدهیم. به نظر من در این بیانیه به صورت صریح و ضمنی گفته شده است که ما باید در امر تربیت به تربیت مردان پولادین و آهنینی که ثروت و شهوت و هیچ چیزی آنها را وسوسه نکند، کار بیشتری کنیم. ایشان به تربیت نیرو توجه می دهند. می فرمایند که عدالت، در صدر هدف های اولیه ی همه ی بعثت های الهی است و جمهوری اسلامی هم دارای همان شأن و جایگاه است. بعد می فرمایند که عدالت کلمه ی مقدس در همه ی زمان ها و سرزمین هاست و به صورت کامل جز در حکومت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میسر نخواهد شد. این هم یک نکته که ما انتظار مردم را بالا نبریم. مردم نباید از جانشین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انتظار عملکرد ایشان را به صورت کامل داشته باشند. این انتظارات را که بالا می بریم کار خراب می شود. مردم باید بدانند که ما پرچم انتظار را بلند کردیم نه پرچم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را و ما زمینه ساز هستیم. ببینید امیرالمؤمنین (علیه السلام) نتوانست عدالت را کامل محقق کند. در دستگاه امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم اختلاس اتفاق افتاد. درست است ایشان قاطع برخورد کردند و زود متوجه می شدند ولی خود حضرت یک جاهایی می گوید من مثل کسی هستم که می خواهد خار را با خار دربیاورد. خب آقا می فرمایند که جز در حکومت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این امر میسر نخواهد شد ولی به صورت نسبی ممکن است.

ایشان می فرمایند که مردم باید مجری عدالت باشند. این نکته ی دقیقی است. این برگرفته از همان آیه ی قرآن است که خدای متعال می فرماید «قَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنات»، بعد در ادامه می فرماید «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط». یعنی مردم باید عدالت را اجرا کنند، نمی فرماید که انبیا باید عدالت را اجرا کنند.

یکی دیگر از ابعاد این بیانیه توجه به نقش معنویت در زندگی مادی است. ما معمولاً معنویت را جدای از مسائل مادی می بینیم. یک جمله ی قشنگی که آقا در رابطه با معنویت دارند این است که می فرمایند که معنویت و اخلاق جهت دهنده ی همه ی حرکت ها و فعالیت های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است. بودن آنها محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی، بهشت می سازد و نبودن آنها حتی با برخورداری مادی، جهنم می کند. در روایات داریم که ثروت نمی تواند جای اخلاق را بگیرد، ولی اخلاق می تواند جای ثروت را بگیرد. مردم باید بدانند آنهایی که معنویت جامعه را کم رنگ می کنند، در واقع به اقتصاد دارند ضربه می زنند. اگر یک کارگری مؤمن باشد کالا را بد تولید نمی کند. کالا که بد تولید نشود ما وقتی صادر کنیم آن وقت جنس جمهوری اسلامی در دنیا یک قابل احترام می شود. مردم باید بدانند معنویت اگر تقویت بشود به نفع دنیای آنان است. تأثیر معنویت در مسائل مادی از نکاتی است که در این بیانیه آمده است. بعد ایشان می فرمایند رشد اخلاق نیازمند همراهی حکومت هاست. خب این همان چیزی است که اسلام می گوید. یعنی ایشان از کسانی هستند که هم از نظریه ی الزام حجاب دفاع می کنند و هم می فرمایند که حواستان باشد که الزام مسأله را حل نمی کند. بعد می فرمایند مسئولان زمینه ساز باشند و به نهادهای اجتماعی میدان دهند. یکی از مشکلات این است. همه ی کارها را می خواهند خودشان انجام بدهند. تا آرم یا اسم آنها پای یک کاری نباشد هیچ کاری نمی کنند. به هر حال آقا می فرمایند همه مسئولیت دارند…در این بیانیه در کنار امید، انذار هم داده شده است. ببینید ما باید توجه داشته باشیم که بشارت و انذار توأمان است. هر دو در جهت ایجاد تحرک و شور و نشاط و عمل است.

یک جمله ای هم آقا دارند که می فرمایند نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی مهم ترین ظرفیت امیدبخش کشور است. به نظر من آقا دایره ی جوانان مؤمن را محدود به کسانی که ظواهر مذهبی دارند نمی دانند و باید به این موضوع توجه کرد و ما نبایستی دایره ی خودی را خیلی محدود کنیم و منتقدین را هم باید مؤمن دانست، چون انتقاد آنها ناشی از اعتقادی پنهان هست. ما برای کسانی که اعتماد به نفس ندارند و می گویند نمی شود، باید امید و اعتماد به نفس ایجاد کنیم و آنهایی هم که خیلی خوش خیال هستند را باید از خواب بیدار کنیم.

تمدن نوین اسلامی

انقلاب مثل ماشینی است برای رسیدن به قله های بزرگ. نباید به خاطر مشکلات اقتصادی این ماشین به جای اولش برگردد. مشکلات اقتصادی، ناشی از بی عدالتی ها، نفوذ و کم کاری های بعضی از مسئولین است. ولی موانعی سر راه انقلاب بوده و الان هم هست و ما یک سری مشکلاتی از قدیم داشتیم و آنها را برطرف کردیم و الان این ماشین انقلاب مشکلات جدیدی دارد که بایستی امید داد تا حرکت ادامه پیدا کند و این ماشین به جای اول خود برنگردد.

اما چرا بحث تمدن سازی مطرح شد؟ به این خاطر که قله های بلند را باید نشان داد. همت ها را باید بالا آورد تا مردم بدانند انقلاب اسلامی یک ظرفیت این چنینی دارد و دشمنان از حرف تازه ی جمهوری اسلامی بهراسند. دشمنان می ترسند کارآمدی ما به اثبات برسد.

مردم باید بدانند اگر در چنین شرایطی ایشان چنین بیانیه ای می نویسند بر مشکلات اشراف دارند. پس مردم باید این بیانیه را از این زاویه درک کنند. می بینند ایشان از مشکلاتی که جمهوری اسلامی دارد و بی عدالتی ها و ضعف ها و کم کاری ها و زندگی اشرافی بعضی از مسئولین آگاه هستند و این چنین نیست که بی خبر باشند و متوجه می شوند که ایشان اتفاقاً جزو کسانی هستند که از وضعیت موجود ناراضی هستند و در کنار مردمند و غم و غصه ی مردم را دارند.

ایشان می فرمایند دلزدگی وجود دارد، پس از این موضوع خبر دارند. منتها می فرمایند اشتباه نگیرید، دلزدگی از انقلاب نیست. بلکه دلزدگی به خاطر عمل نکردن به شعارهای انقلاب است. ایشان می فرمایند فاصله ی میان بایدها و واقعیت ها همواره وجدان های آرمان ها را عذاب داده و می دهد. بلافاصله می فرمایند این فاصله طی شدنی است. ببینید ایشان دارند می فرمایند من آرمان خواهم و آرمانم هم تمدن نوین اسلامی است. ولی می فرمایند من به خاطر این وضعیت عذاب وجدان دارم. و باید گذشته را درست شناخت و از تجربه ها درس گرفت.

واقعیت این است که رهبر انقلاب بی توجه نبوده و نیستند، اما تشخیص به حقشان این است که راه حل مشکلات، امید است. مسئولان را هم باید در یک تنگنای مطالبه ی عمومی قرار دارد، این خیلی مهم است. منتها نبایست این مطالبه ی عمومی به نحوی باشد که دشمنان سؤاستفاده کنند.

تمدن سازی در سیره ی پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم

در سیره ی پیامبر اکرم تمدن سازی مهم است. یعنی پیامبر اکرم که آمدند یک گام هایی را طی کردند تا این عرب جاهلی که دختر زنده به گور می کرد و از دختر تنفر داشت، او را به حدی برساند که عذاب وجدان بگیرد و از آن کارش توبه بکند. خب ما باید ببینیم پیامبر چه گام هایی را طی کردند. این عرب هایی که یکدیگر را بر سر مسائل جزئی می کشتند، به حدی رسیدند که ایثار می کردند. پیامبر یک تمدنی را پایه گذاری کردند و اعراب را از آن وضعیت فلاکت بار مادی و معنوی نجات دادند و به اوج انسانیت رساندند اما بعدا این اوج تنزل هایی هم پیدا کرد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هم البته همان تمدن را احیا کردند، چون مسیر کج شد و نگذاشتند آن مسیر ادامه پیدا بکند. اسلام یک تمدن جدیدی را در میان شرق و غرب عالم ایجاد کرد و یک تمدن نویی را به جا گذاشت که هنوز که هنوز است می بینیم این تمدن جذبه ی خودش را دارد، به شرط اینکه غبارهایی که بر رویش نشسته را کنار بزنیم.

* در بیانیه ی گام دوم آمده است که «انقلاب اسلامی همچون پدیده ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده ی تصحیح خطاهای خویش است». این جمله در منظومه ی اعتقادی انقلاب اسلامی به چه معناست؟ انقلاب با چه خطاهایی مواجه شده است که آماده ی اصلاح آن است؟ و برای اصلاح این خطاها چه باید کرد؟

انقلاب اسلامی چون بر اساس آموزه های اسلامی هست به پیشرفت و حرکت فکر می کند و اصلاً مخالف عُجب است و می گوید عُجب یک عمل شیطانی است. اینکه انسان در جا بزند و بگوید ما خیلی خوبیم، این خیلی بد است. پس انقلاب اسلامی اگر آماده ی تصحیح اشتباهات ناخواسته ی خودش است یعنی به آیاتی که قرآن می گوید توبه کنید توجه دارد. چون ببینید دو نوع توبه در قرآن مطرح است. ما توبه ی فردی و توبه ی اجتماعی داریم. قرآن درباره ی توبه ی فردی می فرماید: «فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ یَتُوبُ عَلَیْه». یعنی هر کس بعد از اشتباه و ظلمی که کرده است توبه و جبران بکند. این یعنی اصلح، اصلح یعنی جبران می کند. این همان تصحیح خطاها به تعبیر آقا است. می گوید خدا هم توبه اش را می پذیرد اما قرآن در جای دیگری می فرماید: «تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون» یعنی توبه ی جمعی. پس انقلاب دنبال جبران هست. این همان توبه و اصلاح می شود و توبه هم یعنی تغییر.

وقتی آقا می فرمایند انقلاب آماده است که خطاهای خویش را اصلاح کند، این تواضع و صداقت ایشان را می رساند. که یعنی ما عُجبی نداریم و می خواهند بگویند ما معصوم نیستیم. کما اینکه در قضیه ی جمعیت فرمودند ما اشتباه کردیم.

حالا این خطاها و ساز و کار تصحیح آنها چیست؟ اول باید آسیب شناسی کرد و خطاها را باید به درستی تشخیص داد و نباید گذاشت عده ای نکات مثبت انقلاب را به عنوان خطا به مردم معرفی کنند. چون این خطر در کمین است. باید به مردم بگوییم از کجا داریم ضربه می خوریم. ضربه ای که ما می خوریم از ناحیه ی شعارهای انقلاب نیست. از ناحیه ی عدم عمل به شعارهای انقلاب است. خطاها را باید به درستی تشخیص داد و بعد هم به فکر درمان و جبران بود. تشخیص خطاها باید بر اساس تطبیق عملکرد با معیارها باشد. یعنی دقیقاً عملکردها را با معیارها بدون حب و بغض، و بدون پیش داوری بررسی کنیم. چون اگر تشخیص صحیح نباشد اقدامات نتیجه ی عکس می دهد. باید مورد به مورد در آنجاهایی که ما دچار مشکل هستیم، موانع را به درستی بشناسیم و ریل را عوض کنیم. توبه ی واقعی همراه با تغییر است. حالا اینها چه مواردی هست باید یکی یکی بررسی کرد.

راهِ شناخت و درمان آفت

خود اصل انقلاب و قطار انقلاب دچار افراط و تفریط نشده است. درست است که پیرایه هایی به آن چسبیده و حاشیه هایی برای انقلاب درست شده، اما دچار افراط و تفریط نشده است. چرا؟ چون امامین انقلاب اهل افراط و تفریط نبودند. چون انقلاب با یک نگاه احساسی شروع نشده است. اولاً افراط و تفریط نتیجه ی چه چیزی است؟ نتیجه ی جهل است. جهل دو نوع است، گاهی آدم ها اصلاً اطلاعات ندارند. فقط احساسات و شور مذهبی دارند. خب اینها مبتلای به افراط و تفریط می شوند. چون اصلاً صراط مستقیم و آن مرز را نمی شناسند. بعضی از افراد هستند که اطلاعات دارند ولی هوسشان نمی گذارد. حالا بعضی با احساسات سوار قطار انقلاب شدند. یعنی عمق لازم را نداشتند. شور داشتند، ولی شعور و علم کمتری داشتند. بعضی علم داشتند ولی آن شور و معنویت را نداشتند. این توازن شور و شعور، معرفت و احساس کمک می کند که آدم ها در صراط مستقیم حرکت بکنند. ما انقلابی هایی را داشتیم که خیلی تند بودند ولی بعدا کُند شدند. یا برعکس آن انقلابی هایی داشتیم که خیلی کُند بودند ولی بعدا خیلی تند شدند. الان هم عده ای هستند که احساس شان بر آگاهی هایشان غلبه می کند. اینها در خطر افراط و تفریط هستند. ما بایستی از این افراط ها و تفریط ها درس بگیریم. کسانی که دچار افراط و تفریط شدند به خاطر این بود که دستشان در دست عالِم نبوده است.

حالا راه درمان افراط و تفریط چیست؟ چند راه وجود دارد. اول اینکه باید مهار وجود خودمان را به دست عقل بدهیم نه احساسات. این شهوات و احساسات و خشم و غضب و شور و…را باید تحت مدیریت عقل قرار بدهیم. دوم کسانی که شور دارند را به مطالعه و رفتار عقلانی و عاقبت اندیشی دعوت کنیم. نکته ی دیگر این است که باید از کسانی که مبتلا به افراط و تفریط هستند این سؤال را بپرسیم که اگر شما می خواستید افراط کنید چه کار می کردید؟ یعنی خودش از خودش سؤال کند که افراط و تفریط چه مصادیقی می تواند در زندگی من داشته باشد. نکته ی دیگر این است که باید سعی کنیم که این افراد از کسانی که در این راه تغییر مسیر دادند، عبرت بگیرند.

مخاطبین بیانیه گام دوم

مخاطب این بیانیه لایه لایه است. یعنی بعضی ها به صورت اشاره ای مخاطب قرار گرفتند. در یک نگاه که همه ی ملت ایران و هر کسی نسبت به این انقلاب سؤالی دارد، چه دیروزش، چه امروزش، چه فردایش، او مخاطب است. ولی آن چیزی که در این بیانیه به عنوان مخاطب پررنگ است، جوانان اند که مخاطب اصلی این بیانیه هستند. چون جوان شاداب و پر انرژی و ریسک پذیر است و احساسات و خلاقیت دارد. و انقلاب را هم همین جوانان با اطاعت از امام پیش بردند.

در این بیانیه آقا اشاراتی هم به کُندی مسئولین و ساختارهای کهنه دارند که مشخص است ایشان از این وضعیت ناراضی اند و اطلاع دارند که جوانان می توانند این وضعیت را تغییر بدهند. آقا خطاب به جوانان می فرمایند که باید آتش به اختیار عمل کنند. آتش به اختیار بودن، یعنی منتظر دستور مستقیم نباشند و هر کس هر کاری از دستش بر می آید انجام بدهد. آتش به اختیار الزاماً در عرصه ی تقابل نیست بلکه هر باری که نظام بر روی زمین دارد، آن فرد می تواند متناسب با فهم، استعداد و علاقه اش آن بار را بردارد. دقیقاً مثل اول انقلاب که هر کجا خلأ بود، همان جا خلأ را پر می کردند. مسئولین هم وظیفه دارند از آتش به اختیارها حمایت کنند.

آقا در این بیانیه به جوانان توصیه می کنند که از تجربیات دیگران استفاده کنند. درست است مخاطب جوانان هستند ولی ایشان فرموده اند: «عزیزان! نادانسته ها را جز با تجربه ی خود یا گوش سپردن به تجربه ی دیگران نمی توان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است». به نظر می رسد دوای درد این قضیه ترکیب نظریه ی پیران و پُخته ها و میدان داری جوانان است. منتها آن چیزی که مهم است، نباید جوان ها را محدود کرد. لازم نیست همه در یک درجه از انقلابی بودن باشند. بلکه جوانان مؤمن باید جوان های دیگر را تحت تأثیر قرار بدهند و درجه ی انقلابی بودن افراد را ارتقا بدهند. در روایت داریم ایمان درجه درجه است. آنهایی که سطح شان بالاتر است، باید کسانی که سطح پایین تری دارند را آرام آرام بالا بیاورند. “هر کس با دشمن نیست با ماست” باید شعار جوان های مؤمن انقلابی ما باشد. ما نبایستی انقلابی گری را به ظواهر مذهبی محدود بکنیم بلکه باید چتر انقلاب را گسترده کنیم. بنابراین می شود استنباط کرد که مخاطب اصلی، جوانان هستند.

هر کسی که دل در گروی این کشور دارد آن انقلابی به حساب می آید. و نباید دامنه ی مخاطب محدود فرض بشود. بلکه هر کسی که گوشه ای از کار را می گیرد کفایت می کند. البته کسانی که فهم بیشتری از انقلاب دارند و سطح شان بالاتر است اینها وظیفه دارند بارهای سنگین تری را بردارند و وظیفه دارند چترشان را باز کنند، و طرح شان را گسترده کنند و افراد را در طرح خودشان مشارکت بدهند. نه اینکه دامنه را ببندند. اگر ما بخواهیم دامنه را ببندیم قطعاً شکست خواهیم خورد. و شکی در آن نیست. چرا؟ چون نسل اول انقلاب در حال اتمام هستند. بنابراین آقا دارد حجت را بر همه تمام می کند، و هرکاری که برای آینده ی انقلاب از دستش برمی آید را انجام می دهد. تعداد نیرو به ویژه در جمهوری اسلامی اهمیت دارد. و این موضوع در جنگ نرم اهمیت بیشتری پیدا می کند.

الزامات تربیتی جریان مؤمن انقلابی

ببینید یکی از دغدغه هایی که رهبر انقلاب دارند و روی زمین مانده است، بحث جذب حداکثری است. و من فکر می کنم که بچه های انقلابی بایستی برای تعامل با سایر اقشار تربیت بشوند و آنها را خودی بدانند. مثلا در فرازی از دعای مکارم الخلاق که بحث زینت المتقین است، امام زین العابدین می فرمایند: «ضمّ أهْل الْفُرْقَة»، یعنی کسانی که جدا شدند را ضمیمه کنید. آقا هم در شرح این دعا می فرمایند سعی کنید آن کسانی که از جماعت مسلمین جدا می شوند و از جماعت کشور فاصله می گیرند را نزدیک و حفظ کنید و کسانی که میانه ی راه هستند را به منزل مطلوب برسانید. نگذارید با رفتار و عمل ما، با اظهارات و منش ما کسانی که ایمان کمی دارند به کلی از ایمان دل بکنند و کسانی که ارتباط کمی با نظام دارند از نظام منقطع شوند. بلکه عکس این عمل کنیم، یعنی کسانی که در نیمه ی راه هستند را جذب کنیم. یا در جای دیگری ایشان می فرمایند مخاطبان خودتان را فقط به دانشجویان متدین و مذهبی و حزب اللهی محدود نکنید. بلکه مخاطبان شما همه ی بدنه ی دانشجویی کشورند. حتی کسانی که با دین میانه ای هم ندارند اینها هم مخاطب شمایند. اینها را بایستی با منطق قوی و اعتماد به نفس و اعتماد به این منطق جذب کنید. آقا این موضوع را خطاب به چه کسانی می فرمایند؟ خطاب به اساتید بسیجی و نمایندگان آنها در دانشگاه ها.

این فراخوانی که رهبر معظم انقلاب برای جذب حداکثری دادند جدی گرفته نشده و حتی در گفتار و گفتمان سازی هم غریب است و کلاً مغفول مانده است. خب حالا اگر ما بخواهیم جذب حداکثری کنیم، اول باید نیروهای خودمان را تربیت کنیم تا اعتقادات شان قوی و توانایی هایشان بیشتر بشود. از نظر اخلاقی و فکری روی خودشان کار بکنند و نگرش هایشان در این رابطه اصلاح شود. ما باید دوره هایی برای جوان های حزب اللهی برقرار کنیم تا شیوه ی تعامل با کسانی که زاویه دارند را یاد بگیرند. گام های جذب را یاد بگیرند و روش های آن را آموزش ببینند و به شبهات شان در این زمینه پاسخ داده شود. پس اگر می خواهیم این پیام را نشر بدهیم باید موانع نشر آن را هم برداریم. مشکل این است که یک حلقه ی وصل نیست که این بیانات را در توده ی مردم و به بقیه ی جوانان توزیع و نشر دهد. بنابراین جوانان انقلابی باید بتوانند ارتباط برقرار کنند.

ملاک های اصیل دینی خیلی مهم است که در بخش معنویت و اخلاق می بینیم. اصلاً توجه آقا به ظواهر مذهبی نیست، بلکه تمرکز ایشان بر روی عناصر اصلی مثل صداقت، امانت، سخاوت و وفاداری است. خلاصه باید اعتماد توده ی مردم را جلب کرد. همانند کاری که امام(ره) قبل از انقلاب کردند، یعنی یک خواصی را مثل شهید بهشتی، شهید باهنر، آقا، شهید مطهری تربیت کردند و اینها با یک بدنه ی دیگری ارتباط برقرار کردند. آقا در مسجد کرامت و مسجد امام حسن مجتبی (علیه السلام) و شهید مطهری در دانشگاه تهران و… بعد اینها هر کدام نیروهایی را تربیت کردند که این نیروها عده ی دیگری را تربیت کردند. بذرپاشی هایی شد. صبر و حوصله به خرج دادند. کما اینکه کفار هم همین کار را می کنند. بنابر این مؤمنین هم باید همین کار را بکنند و نگاه های تربیتی داشته باشند.

کسی که می خواهد این بار را بردارد باید ایمانش از دیگران بالاتر باشد. یعنی ایمانش قوی تر باشد. احساس مسئولیت بیشتری کند. اخلاص داشته باشد و منتظر حمایت مادی نباشد و فداکار باشد. الان بعضی ها فداکارند، ولی آن درک و مهارت لازم را ندارند و به فکر جذب حداکثری نیستند.

بنابراین صحبت ها و نظرات آقا در این بیانیه تبیین شده است و بایستی یک جریان تربیتی در کشور شکل بگیرد تا بتوانند بیانات و نظرات آقا را تببین کنند. انقلاب هر جا با مشکل مواجه شده و نیرو نداشته است مجبور شده از دیگران استفاده کند. باید آن جریان تربیتی ادامه پیدا کند و در همه ی عرصه ها تربیت شوند. باید رو بیاوریم به تربیت صالحِ مصلح. یعنی اگر صالح به تنهایی تربیت بکنیم کفایت نمی کند، بلکه باید بتوانیم قلمه بزنیم و تکثیر کنیم.

وظیفه جوان مؤمن انقلابی

اولا باید امید صادق و خوف صادق تقویت شود. من اعتقاد ندارم امید به تنهایی هست. روایات ما می گوید امید و خوف با هم است. به اندازه ای که آدم ها امیدوارند به همان اندازه هم خائفند. دوما با دعا و با توسل به تنهایی کار پیش نمی رود؛ اقدام و عمل می خواهد. باید بداند کار با شعار پیش نمی رود. باید یک بصیرت به معنای واقعی کلمه داشته باشد یعنی آرایش و کف میدان را بشناسد. این نسل سرگردان را بشناسد و دریابد و امید به آنان تزریق کند. خوش بینی ای که بعضی ها به غرب دارند، آن خوش بینی را با تبیین و توضیح برطرف کند، تا اینها به دشمن پناه نبرند. خب این نیاز به تبیین دارد. از چه راهی باید این کار را کرد؟ هنر می خواهد. مقالات شما را بخوانند و… یعنی اگر بخواهیم این بیانیه توزیع شود باید آدم هایی را تربیت کنیم که نحوه ی ارتباطات و ارتباط گیری را یاد بگیرند. بعد مخاطبان خودشان را دسته بندی کنند. باید عینک بدبینی را برداریم و کاری کنیم که دستانش را از داخل گوش هایش در بیاورد تا دقیق گوش بدهد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.