حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

یکشنبه, ۲ اردیبهشت , ۱۴۰۳ 13 شوال 1445 Sunday, 21 April , 2024 ساعت ×
عنایات امام حسین«علیه السلام» به عزاداران و زائران
19 جولای 2023 - 20:34
شناسه : 5090
بازدید 396
11

سخن از عنایات، کرامات و الطاف حضرت اباعبدالله«علیه السلام» به دوست‌داران و زائران و پناهندگانش به گستردگی و وسعت عالم هستی مجال می‌خواهد؛ چراکه عنایات آن بزرگوار در همه زمان‌ها و مکان‌ها جاری و ساری بوده است و مردم همچنان به لطف و اراده حضرت پروردگار در ادامه تاریخ، شاهد عنایات و کرامات ایشان خواهند […]

ارسال توسط : نویسنده : حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالکریم پاک‌نیا منبع : پایگاه اطلاع رسانی بلاغ
پ
پ

سخن از عنایات، کرامات و الطاف حضرت اباعبدالله«علیه السلام» به دوست‌داران و زائران و پناهندگانش به گستردگی و وسعت عالم هستی مجال می‌خواهد؛ چراکه عنایات آن بزرگوار در همه زمان‌ها و مکان‌ها جاری و ساری بوده است و مردم همچنان به لطف و اراده حضرت پروردگار در ادامه تاریخ، شاهد عنایات و کرامات ایشان خواهند بود. رسول مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمود: «اَحَبَّ اللَّهُ مَنْ احَبَّ حُسَيْناً؛ خداى متعال دوست دارد كسى كه حسين را دوست داشته باشد».

اشاره
ای سایه‌ات فتاده به روی سرم حسین
معنای واقعی اصول الکرم حسین

لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین

یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی
من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین

سخن از عنایات، کرامات و الطاف حضرت اباعبدالله«علیه السلام» به دوست‌داران و زائران و پناهندگانش به گستردگی و وسعت عالم هستی مجال می‌خواهد؛ چراکه عنایات آن بزرگوار در همه زمان‌ها و مکان‌ها جاری و ساری بوده است و مردم همچنان به لطف و اراده حضرت پروردگار در ادامه تاریخ، شاهد عنایات و کرامات ایشان خواهند بود. رسول مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمود: «اَحَبَّ اللَّهُ مَنْ احَبَّ حُسَيْناً؛  خداى متعال دوست دارد كسى كه حسين را دوست داشته باشد».

وجود انواع سختی‌ها و موانع راه و مشکلات برای رسیدن به کمال و رشد واقعی در این عالم، نیاز مردم به کشتی نجات را روشن‌تر می‌نمایاند. به طور کلی اگر تمسک به کرامات و عنایات اولیای الهی نباشد، خطرات زیادی در راه رسیدن به مقصد حقیقی انسان را تهدید می‌کند.
طىّ اين مرحله بى همرهى خضر مكن
ظلمات است بترس از خطر گمراهى

   به همین دلیل رسول گرامی اسلام «صلی الله علیه و آله و سلم» فرمود: «اِنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النَّجاة؛  همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است».

از صدر اسلام تا کنون تمام کائنات از عنایات وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» بهره‌مند شده‌اند. این عنایات به اندازه‌ای است که دربارۀ آن آثار و کتب متعددی به رشته تحریر درآمده و مقالات فراوانی نگارش شده است؛ بنابراین برای رسیدن به مقصد حقیقی باید همواره خود را در معرض عنایات حضرات معصومین«علیه السلام» به‌ویژه حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» قرار دهیم تا از مسیر حق منحرف نشویم.

در این نوشتار بخشی از عنایات آن حضرت به عزاداران، زائرین، مشتاقان و پناهندگانش را بازگو می‌کنیم.

یک: عنایت به بانوی یزدی
محدث قمی می‌نویسد: حاج محمدعلی یزدی ـ که مرد فاضل و صالحی بود ـ همسایه‌ای داشت که از کودکی با هم بزرگ شده بودند و نزد یک معلم می‌رفتند تا آنکه رفیقش بزرگ شد و به عشاری (باج‌گیری و پول زور‌گرفتن) مشغول شد و پس از آنکه از دنیا رفت، در نزدیکی همان مقبره‌ای که حاج محمدعلی یزدی شب‌ها در آن بیتوته می‌کرد، دفن شد.

حاج محمدعلی چند روز پس از فوتش او را در خواب می‌بیند که در ظاهری نیکوست و جایگاهش خوب است؛ پس از او پرسید : من از کارهای تو در دنیا خبر داشتم و احتمال نمی‌دادم که این مقام تو باشد؛ زیرا مقتضای شغل تو جز عذاب نبود. بگو با کدام عمل به این درجه و مقام رسیدی؟ گفت: همین‌طور است که تو می‌گویی، من از روزی که از دنیا رفتم، به بدترین نوع عذاب گرفتار بودم تا اینکه دیروز همسر استاد اشرف حداد را در این مکان دفن کردند. امام حسین«علیه السلام» در شب وفات او سه‌مرتبه او را زیارت کرد و در مرتبه سوم امر فرمود که عذاب را از این قبرستان بردارند، آن‌گاه حال ما نیکو شد و در وسعت و نعمت الهی افتادیم. از خواب بیدار شدم و به جستجوی استاد اشرف حداد پرداختم. او را در بازار آهنگران یافتم و از او پرسیدم: تو همسری داشتی؟ گفت: بله، دیروز وفات کرد و او را در فلان مکان دفن کردم. گفتم: او به کربلا رفته بود؟ گفت: نه. گفتم: مصایب آن حضرت را ذکر می‌کرد؟ گفت: نه. گفتم: مجلس تعزیه‌داری داشت؟ گفت: نه. آن‌گاه پرسید: دنبال چه هستی؟ خوابم را برایش بازگو کردم، گفت: آن زن مرتب زیارت عاشورا می‌خواند.

دو: عنایت به زائران سامرا
آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى مؤسس حوزه علمیه قم فرمود: اوقاتى که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینى بودم، اهل سامرا به بیمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده‌اى مى‌مردند. روزى در منزل استادم مرحوم سید‌محمد فشارکى، عده‌اى از اهل علم جمع بودند. ناگاه مرحوم آقا میرزا محمد‌تقى شیرازى (میرزای دوم) تشریف آوردند و صحبت از بیمارى وبا شد که همه در معرض خطر هستند. مرحوم میرزا فرمود: «اگر من حکمى بکنم، آیا لازم است انجام شود یا نه؟» همه اهل مجلس پاسخ دادند: بله. فرمود: «من حکم مى‌کنم که شیعیان سامرا، از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس خاتون، والده ماجده حضرت حجة بن الحسن هدیه کنند تا این بلا از آنان دور شود». اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند. از فرداى آن روز به برکت حضرت اباعبدالله الحسین«علیه السلام» تلف‌شدن شیعه متوقف شد و همه روزه تنها عده‌اى از اهل سنت مى‌مردند؛ به طورى که بر همه آشکار گردید. برخى از سنى‌ها از آشنایان شیعه خود پرسیدند: «سبب اینکه دیگر از شما، کسى تلف نمى‌شود، چیست؟» آنان گفتند: «زیارت عاشورا». آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها برطرف گردید.

سه: عنایت به جوان رازدار
یکی از عرفای بزرگ که در حرم حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» مشغول زیارت شهودی بود ـ یعنی وجود مبارک امام سوّم را مشاهده و عبارات زیارت را مستقیم خطاب به محضر ایشان می‌خوانده است ـ می‌فرماید: حین زیارت، دیدم جوانی از درب ورودی حرم وارد شد و در مقابل ضریح مطهّر سلام و عرض ادب کرد و به زیارت پرداخت. ناگهان متوجه شدم حضرت امام حسین«علیه السلام» به آن جوان توجه ویژه‌ای فرمودند، جواب سلام او را دادند و به او احترام کردند. آن جوان که متوجه این لطف و مرحمت حضرت اباعبدالله الحسین«علیه السلام» در عالم معنا نبود، زیارت خود را به پایان رسانید و از حرم مطهر خارج شد. من که بسیار شگفت‌زده و متعجّب بودم، زیارت را تمام کردم و به دنبال او رفتم و از وی پرسیدم: چه کرده‌ای که مستوجب رسیدن به این مقام والا شده‌ای؟ جوان پس از کمی تلاش برای پاسخ‌نگفتن، نتوانست در مقابل اصرار من مقاومت کند و اینگونه لب به سخن گشود و گفت: پدرم علاقه داشت من با دختری ازدواج کنم و من به آن دختر علاقه چندانی نداشتم؛ ولی برای خشنودکردن پدر، تن به این ازدواج دادم و پدرم را بسیار مسرور و شاد یافتم. پس از ازدواج متوجه شدم آن دختر باکره نیست؛ ولی برای حفظ آبروی او، سکوت کردم و این موضوع را به احدی نگفتم و با گذشت به زندگی ادامه دادم. اکنون نیز ازآنجا‌که پدرم تمایل شدیدی به زیارت کربلا داشت، او را بر دوش خود نهاده و به کربلا آوردم. در همین چند روز که در کربلا ماندیم، پدرم وفات یافت. او را در قبرستان دفن کردم و برای خداحافظی به حرم مطهر آمده بودم که شما چنین لطفی را از امام حسین«علیه السلام» برای من مشاهده کرده‌اید.

چهار: عنایت به زائر بینوا
شهید آیت‌الله دستغیب شیرازی می‌نویسد: آقای سیدعبدالرسول خادم از مرحوم سیدعبدالحسین کلیددار حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» نقل کرد پدر کلیددار فعلی که آن مرحوم اهل فضل و از خوبان بود، شبی در حرم مطهر می‌بیند عربی پابرهنه و خون‌آلود، پای خونین و کثیف خود را به ضریح زده و عرض حال می‌کند. آن مرحوم او را نهیب می‌دهد و بالاخره امر می‌کند او را از حرم بیرون نمایند، در حال بیرون‌رفتن گفت یا حسین من گمان می‌کردم این خانه توست، معلوم شد خانه دیگری است. همان شب آن مرحوم در خواب می‌بیند آن حضرت روی منبر در صحن مقدس تشریف دارند؛ در‌ حالی ‌که ارواح مؤمنین در خدمت هستند، حضرت از خدام خود شکایت می‌کند. کلیددار می‌ایستد و عرض می‌کند یا جداه، مگر چه خلاف ادبی از ما صادر شده است؟ می‌فرماید امشب عزیزترین مهمان‌های مرا از حرم من با زجر بیرون کردی و من از تو راضی نیستم و خدا هم از تو راضی نیست مگر اینکه او را راضی کنی. عرض کرد یا جدا، او را نمی‌شناسم و نمی‌دانم کجاست؟ فرمود: «الآن در خان حسن‌پاشا (نزدیک خیمه‌گاه) خوابیده و به حرم ما هم خواهد آمد و او را با ما کاری بود که انجام دادیم و آن شفای فرزند مفلوج اوست و فردا با قبیله‌اش می‌آیند، آنها را استقبال کن». چون بیدار می‌شود، با چند نفر از خدام می‌رود و آن غریب را در همانجایی که فرموده بودند می‌یابد، دستش را می‌بوسد و با احترام به خانه خود می‌آورد و از او به‌خوبی پذیرایی می‌نماید. فردا هم به اتفاق سی‌نفر از خدام به استقبال می‌رود؛ چون مقداری راه می‌رود، می‌بیند جمعی هوسه‌کنان (شادی‌کنان) می آیند و آن بچۀ مفلوج شفا‌یافته را همراه آورده‌اند و به اتفاق به حرم مطهر مشرف می‌شوند.

پنج: عنایت به رسول ترک 
هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما

یکی از مشهورترین عزاداران حسینی که مشمول لطف و عنایت حضرت اباعبدالله«علیه السلام» واقع شد، رسول دادخواه خیابانی تبریزی مشهور به «رسول ترک» است. فرد گمراهی که به واسطه حبّ ابی‌عبدالله«علیه السلام» مورد عنایت ایشان قرار گرفت و پروردگار عالم او را به مقام والایی رساند که یک‌هفته قبل از مرگش، از زمان و محل آن آگاه شد. البته رسولِ تُرک با تمام گمراهی‌هایی که داشت، یک صفت و خصلت نیکو و عجیبی نیز داشت؛ او دوست داشت در ماه‌های محرّم در هر شکل و حالتی که هست، در جلسه‌های سوگواری و روضه سرور آزادگان عالَم حضرت حسین بن علی«علیه السلام» شرکت کند. او در برابر امام حسین«علیه السلام» بسیار مؤدّب بود. پدر‌و‌مادرش ارادت و محبّت به امام حسین«علیه السلام» را از سنین کودکی در جان و قلبِ رسول کاشته بودند.

رسول ترک را که به دلیل ظاهر نامناسب و شیوه غلط زندگی، بانی و سرپرست هیئت‌ آذری‌ها‌ از مجلس امام حسین«علیه السلام» بیرون کرده بود، امام حسین«علیه السلام» به دلیل ادبش دستش را گرفت و در عالی‌ترین مسیر قرارش داد. رسول هم گفت: خدا را شکر که بی‌صاحب نیستم. از آن روز توبه کرد، همه شرارت‌هایش را کنار گذاشت و وارد دستگاه امام حسین«علیه السلام» شد. به همین دلیل در شب جمعه هشتم دی ماه ۱۳۳۹ هجری شمسی، وقتی در حال احتضار بود، اربابش به بالینش آمد و رسول پاداش تمام زحماتش را دریافت نمود.

من سال‌هاست در‌به‌در روضه توام
داغ تو را به جان و دلم می‌خرم حسین

حاج احمد ناظم آن شب بر بالین حاج رسول آمده بود تا همچون دوستی باوفا همۀ آن شب را در کنار رسول بیدار و حاضر باشد. آن شب هر از چندگاهی رسول ترک روی به حاج احمد ناظم می‌کرد و با همان لهجه غلیظ و زیبای ترکی همراه با قطره‌هایی از اشک تکرار می‌کرد: «قبرستان منتظر من است و من منتظر آقامم».

در آن آخرین لحظات، ناگهان یک وجد و خوشحالی برای رسول ترک حاصل شد و او با شور و حالی زائدالوصف صدایش را بلند نمود و به زبان ترکی گفت: «آقام گلدی آقام گلدی [آقایم آمد، آقایم آمد] آقام گلدی آقام گلدی … .  سپس بلافاصله جان را به جان‌آفرین تسلیم نمود.
یادم نمی‌رود که همه عزتم تویی
من پای سفرۀ تو شدم محترم حسین

امام صادق«علیه السلام» به سدیر صیرفی فرمود: «سوگند به خدا، هنگامی که ملک‌الموت برای قبض روح نزد مؤمن حاضر می‌شود، او هراسان می‌شود؛ فرشته مرگ به او می‌گوید: ای ولی خدا، هراسان مشو؛ سوگند به آن‌که محمد«صلی الله علیه و آله و سلم» را برانگیخت، من در برابر تو از پدر مهربان دلسوزترم. چشمانت را باز کن و نگاه کن. در این لحظه رسول خدا، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین و امامان از نسل ایشان بر او ظاهر می‌شوند. به او گفته می‌شود: هَؤُلَاءِ رُفَقَاؤُك‏؛ اینان رفقای تو هستند …».

شش: عنایت به شهدا
شهدا که در سبک زندگی به امام حسین«علیه السلام» اقتدا کردند و همانند آن امام و مولای خود به شهادت رسیدند، مورد عنایات سیدالشهداء قرار دارند که در ادامه به برخی از این کرامات حسینی در حق شهدا اشاره می‌شود.

الف) علی نقی ابونصری در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید و پیکرش در شلمچه ماند. پدرش می‌گفت: خیلی ناراحت علی بودم. یک‌بار در عالم رؤیا دیدم که بالای یک ساختمان ایستاده. دستش را به طرف من دراز کرد و گفت: پدر بیا بالا. من را با خود به بالا برد. بعد پرسید: پدرجان می‌خواهی امام حسین«علیه السلام» را ببینی؟ با خوشحالی گفتم: بله. بعد مرا به جایی برد که نور خیره‌کننده‌ای قرار داشت. از هیبت و عظمت آن صحنه یک‌باره از خواب پریدم. مادرش از مفقودشدنش ناراحت بود و دوست داشت پیکرش بازگردد. شبی در عالم رؤیا دید در بیابانی قدم می‌زند و در جستجوی فرزندش است. ناگهان جوانی آمد و گفت: مادر اینجا چه می‌خواهی؟ گفت: به دنبال فرزندم آمده‌ام. جوان به خیمه‌ای که در آن نزدیکی بود، اشاره کرد و گفت: آقا امام حسین«علیه السلام» آنجاست. جلو رفت و امام حسین«علیه السلام» را مانند نور در خیمه دید. زبانش بند آمد. با اشاره به امام حسین«علیه السلام» گفت که نشان فرزندم را می‌خواهم. آقا سه بار اشاره کردند که می‌دانم. ازخواب بیدار شد. مطمئن شد که پیکر علی پیدا می‌شود. فردای آن روز از اهواز تماس گرفتند که پیکر علی پیدا شده است.

ب) شهید محمدرضا شفیعی در چهارده‌سالگی به جبهه رفت. در عملیات کربلای چهار در شلمچه زخمی شد و به اسارت دشمن در آمد. در اردوگاه موصل بعد از ده روز اسارت با لبان تشنه به شهادت رسید. آخرین جمله‌ای که بر زبان جاری کرد، «فدای لب تشنه‌ات یا اباعبدالله» بود. پیکر مطهرش را در قبرستانی حد فاصل دو شهر سامرا و کاظمین به خاک سپردند. مادر شهید چهارده‌سال بعد به زیارت مزار فرزندش در عراق و سپس به کربلا رفت و آقا سیدالشهداء را به جوان رعنایش علی‌اکبر قسم داد تا فرزندش را برگرداند.
دو سال بعد به مادر شهید مژده دادند که بعد از شانزده سال پیکر مطهر شهید محمدرضا شفیعی را آورده‌اند؛ آن ‌هم در حالی‌ که همچنان سالم مانده و هیچ تغییری نکرده است.
بعد از شانزده‌سال پیکر محمدرضا را سالم از خاک در آورده بودند. صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک شهید را سه ماه در آفتاب گذاشتند؛ ولی باز تغییری نکرد؛ حتی رویش پودر مخصوصی ریختند که استخوان‌ها را هم از بین می‌برد؛ ولی باز هم اثر نکرد و پیکر شهید سالم بازگشت. پیکر نورانی و معطر بود و موهای سر و صورتش تکان خورده بود. مادر شهید می‌گوید موقع دفن محمدرضا، حاج حسین کاجی به من گفت: شما می‌دانید چرا بدن او سالم است؟ گفتم: از بس ایشان خوب و باخدا بود؛ ولی حاج حسین گفت: راز سالم‌ماندن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمی‌شد؛ مداومت بر غسل جمعه داشت؛ دائم باوضو بود؛ هر وقت زیارت عاشورا خوانده می‌شد، ما با چفیه‌هایمان اشک‌مان را پاک می‌کردیم؛ ولی ایشان با دست اشک‌هایش را می‌گرفت و به بدنش می‌مالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب می‌آوردند، ایشان آب را نمی‌خورد و آن را برای غسل نگه می‌داشت.

در میان خاک های کل این دنیا فقط
تربتِ تو خاکِ زائرخیز و نوکرساز شد

هر زمان درمانده بودم از همه از هر کجا
یک زیارتنامه خواندم دفعتاً اعجاز شد

در‌زدن در خانه‌ات یک کار بی‌معناست، چون
قبل از آنکه در بکوبم، در به رویم باز شد

فهرست منابع 
۱. ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي‌طالب«علیه السلام»، قم: علامه، ۱۳۷۹ ق.
۲. بحرانى، سيدهاشم بن سليمان، مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر، قم: مؤسسة المعارف الإسلامية، ۱۴۱۳ ق.
۳. تبریزی ، میرزا‌جواد، زیارت عاشورا فراتر از شبهه، قم: دار الصدیقة الشهیدة، ۱۳۸۹.
۴. حرانى، حسن بن على بن شعبه، تحف ‌العقول، قم: نشر اسلامی، ۱۴۰۴ ق.
۵. حمویي جویني، ابراهیم، فرائد السمطین، بیروت: مؤسسه محمودی، [بی‌تا].
۶. دستغیب، سیدعبدالحسین، داستان‌های شگفت، قم: نشر اسلامی، ۱۳۸۹.
۷. سیف‌اللهی، محمدحسین، رسول ترک، قم: نشر جمکران، ۱۳۸۷.
۸. شعیرى. تاج‌الدین، جامع الاخبار،  قم: رضى، ۱۴۰۵ ق.
۹. طبرسى، امین‌الاسلام فضل بن حسن، إعلام الورى، تهران: اسلامیه‏، ۱۳۹۰ ق‏.
۱۰. قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیح الجنان، قم: الهادی، ۱۳۸۰.
۱۱. مجلسى، محمد‌باقر، بحار الانوار، بیروت: مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ ق.
۱۲. مظاهری، حسین، سیر و سلوک؛ منزل اول: یقظه، قم: مؤسسه فرهنگی الزهرا، ۱۳۸۹.
پایگاه اطلاع رسانی محافل مذهبی عقیق:
https://aghigh.ir/fa/news/
خبرگزاری فارس، یادواره متفاوت یک شهید، در:
https://www.farsnews.ir/news 12-5- ۱۴۰۰/

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.