۱- قدرت نرم

قدرت، از مفاهیم اصلی علم سیاست و به معنای توانایی دارنده ی آن برای واداشتن دیگران به تسلیم در برابر خواست خود به هر شکل است. اما حاکمیت ها و جوامع عصر حاضر تلاش دارند به جای تأثیر گذاری از راه ارعاب، تهدید وخشونت، از راه ایجاد جذابیتهای فرهنگی و اقتصادی به نفوذ ارزش های خود در دیگر جوامع اقدام کنند.

ریشه های نظری بحث قدرت نرم را می توان در نظریه گرامشی واضع اصطلاح هژمونی دانست. گرامشی با کمک گرفتن از این واژه در صدد نشان دادن چهره ی واقعی نظام سرمایه داری نهان در پس پرده ی جاذبه های ظاهری آن بود. او معتقد بود نظام سرمایه داری با بهره گیری از این جاذبه ها اقدام به تولید قدرت نموده و با این اقدام، مانع شکل گیری مقاومت در برابر اهداف خود می گردد. در نگاه استیون لوکس، از قدرت نرم به عنوان چهره سوم قدرت یاد شده است، قدرتی که برفرد یا گروه اعمال می شود، بی آنکه در مورد این اعمال قدرت آگاهی وجود داشته باشد. (گلک، ۱۳۷۹: ۱۷۵)به عبارتی، در اعمال قدرت نرم، جایگاه سوژه و ابژه قدرت تغییر می کند. در وضعیت سیطره، گاه فرد از اعمال قدرت هم باخبر است، اما به دلیل رضایت، در برابر آن مقاومت نمی کند. اما در این شکل از قدرت، فرد یا گروه که بر او اعمال قدرت می شود، لزوماً به این اعمال قدرت آگاه نیست. با این حال جامع ترین تعریف از قدرت نرم متعلق به ژوزف نای است که منظورخود از قدرت نرم را اینگونه بیان می کند:

“قدرت نرم، متکی بر توان شکل دهی به ترجیحات دیگران از طریق قدرت جذابیت است. (نای، ۱۳۸۷: ۴۶-۴۳)

در این جا هیچ گونه دخالت فیزیکی، و دخالت در گزینه های انتخاب شده صورت نمی گیرد. بلکه فرآیندی روی می دهد که طی آن طرف مقابل کنش مطلوب ما را، برای خود قلمداد می کند. در این جا، این احساس پدید می آید که دو طرف دارای منافع، ارزش ها، یا علایق مشترکی هستند که زمینه را برای همکاری یا همراهی مشترک فراهم می کند. با عنایت به این تعریف باید ذهنی بودن را از ویژگیهای قدرت نرم دانست چنانچه فوکو در توصیف قدرت چنین می گوید:

“قدرت با ضابطه مند کردن مستمر ذهن شهروندان، عمل می کند؛ و به شیوه ای نامرئی و بی فایده همانگونه که گفته بودم بر ” الیاف نرم مغز ” تأثیر می گذارد.” (فوکو، ۱۳۷۸: ۱۶۵)

به واقع آنچه از فحوای کلمات اندیشمندان در توضیح واژه نسبتاً جدید قدرت نرم بر می آید این است که قدرت نرم، محصول و برآیند تصویر سازی مثبت، ارائه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در افکار عمومی داخلی و خارجی، قدرت تأثیر گذاری غیر مستقیم توأم با رضایت بر دیگران، اراده دیگران را تابع اراده خویش ساختن و مؤلفه هایی از این سنخ است. در قدرت نرم بر روی ذهن و رفتار سرمایه گذاری می شود، تا عینیت مجازی تولید کند. این قدرت شامل توانایی جذب و مشارکت دیگران، همراه با رضایت آنان است. (نای،۱۳۸۷: ۴۴)

در قدرت نرم شکل آمرانه قدرت که با تهدید عینی همراه بود، تبدیل به قدرت متقاعد کننده می شود. به این ترتیب می توان گفت استفاده از قدرت نرم نتایجی را به دنبال دارد که در دسته بندی زیر قابل ارائه است. (یوسفی: ۱۳۸۷: ۲۱۵)

درآمدی بر اندیشه های امام خمینی.JPG

مطابق این نمودار، قدرت نرم منجر به شکل گیری تصویر ذهنی مثبت از تولید کننده آن در نظر مخاطب شده و باعث به وجود آمدن رضایتمندی در افکار عمومی او خواهد شد و انباشت این رضایتمندی موجب کسب اعتبار نزد مخاطب گردیده و او را بدون به کار گیری قدرت سخت به تمکین وا می دارد. البته نتایج قدرت نرم همیشگی و ثابت نیستند و چنانچه مطلوب افکار عمومی قرار نگیرد از قدرتش کاسته خواهد شد و چنانچه مطلوب واقع گردد باز تولید می گردد.

آقای افتخای در توصیف قدرت نرم چنین می گوید:

“قدرت نرم تلاشی را به نمایش می گذارد که در آن؛ صورت و سیرت قدرت را با پیوند به مفهوم ” جذابیت” به سمت و سوی حقانیت هدایت می کند. بستر اصیل این تلاش را باید در عنصر اجتماعی شدن قدرت باز شناخت. به بیان دیگر، با فزونی نقش نیروهای اجتماعی در شاکله جوامع مدنی و تعامل هدفمند آنها با قدرت سیاسی در اندام واره نخبگان حکومتی قدرت سیاسی جایگاه انحصاری خود را به عنوان متغیر اصلی در ساحت سیاست از دست داده و نیروهای اجتماعی نیز مدعی این جایگاه شدند. هرچند باید به این تعامل در قالب ” قدرت مند و قدرت” نیز توجه کرد. منظور از قدرت و ضد قدرت؛ این است که در کنار اراده معطوف به قدرت در مقام نیم رخ معادله قدرت نیم رخ دیگر آن اراده معطوف به مهار قدرت را ملاحظه کنیم.

آنچه صاحبنظرانی چون ویلیام لا پی یر جهت مهار قدرت از طری اعتبار بخشی به نهادهای اجتماعی و اجتماعی کردن قدرت بیان می کند متوجه کنترل قدرت توسط نیروهای اجتماعی است که زمینه پرور توجه به قدرت نرم می شود. عامل دیگر در ماهیت ارتباط گرایانه قدرت؛ در ساحت حیات جمعی است. نویسندگانی چون ماکس وبر قدرت را در فضای بین الاذهانی و عرصه رفتاری حیات جمعی مورد توجه قرار می دهند. این رویکرد حامل این معناست که هر چه در حیات جمعی و اجتماعی شدن قدرت پذیرش بین الاذهانی و رفتار پذیری فردی، در پرتو اجتماعی شدن قدرت فزونی می پذیرد؛ ارزش ها و هنجارهای برخاسته از آن و ابزارهای حاصل از آن تاثیر گذار و موثر تر می شود. در زاویه دید این نظر؛ قدرت به شکلی ریشه دار به ارزش ها وابسته است. “( افتخاری، ۱۳۸۷: براساس گفتمان قدرت نرم، تنها ابزارهای اعمال قدرت مورد بازنگری و اصلاح کارکردی قرار نمی گیرد، بلکه افزون بر آن و در سطح عالی تر، منابع قدرت متحول شده و قدرت از درون جامعه می جوشد. از همین رو، اجتماعی کردن قدرت را در سطح مهار قدرت و ارزش پذیری قدرت مورد عنایت قرار می دهد.”

از نظر فوکو قدرت رابطه ای است و به صورت رشته ها و تارهایی در هم پیچیده در اجتماع پراکنده است و در انحصار یک گروه و طبقه خاص نیست. فوکو با این بینش معتقد است که اسلام شیعی نیز در ذات خود، این قدرت و نیرو را دارد و در زمان مقتضی می تواند قدرت را جمع آوری کرده و علیه حکومتی یا رژیمی به کار گیرد. در قسمتی از مقاله وی می خوانیم: در برابر قدرت های مستقر، تشیع پیروان خود را به نوعی بی قراری مدام مسلح می کند و در ایشان شوری می دمد که هم سیاسی است و هم دینی… این مذهب تنها زبان ساده ای برای بیان آرزوهایی که الفاظ دیگری پیدا نکرده اند، نیست. بلکه چیزی است که درگذشته هم بارها بوده: شکلی است که مبارزه سیاسی، همین که لایه های مردمی را بسیج کند، به خود می گیرد و از هزاران ناخرسندی، نفرت، بی نوایی و سرخوردگی یک نیرو پدید می آورد.

برای فوکو چهره نرم افزاری و پراکنده قدرت در بین آحاد مردم که به صورت رابطه ای و شبکه گسترده و پراکنده شده اند، بسیار حائز اهمیت است. در انقلاب ایران نیز فوکو به ظهور این چهره نرم افزاری و در عین حال بسیار تأثیرگذار از قدرت اشاره می کند و معتقد است شاه قدرت های عادی و رسمی را حذف کرده بود، اما غافل از اینکه قدرت شبکه ای و پراکنده با این اقدام تقویت شده بود. فوکو صف آرایی دو تعریف و دو چهره از قدرت را به خوبی به نمایش می کشد. آنجا که شاه و ارتش را نماد قدرت عریان و خشونت محض می داند و در مقابل اراده عمومی مردم و قدرت تجمیع شده آنان را جنبه نرم افزاری قدرت می داند: آنچه در ایران مرا شگفت زده کرده است این است که مبارزه ای میان عناصر متفاوت وجود ندارد. آنچه به همه اینها زیبایی و در عین حال اهمیت می بخشد این است که فقط یک رویارویی وجود دارد: رویارویی میان تمام مردم و قدرتی که با سلاح ها و پلیسش مردم را تهدید می کند. لازم نیست خیلی دور برویم، این نکته را می توان بی درنگ یافت؛ در یکسو کل اراده مردم و در سوی دیگر مسلسل ها.

۲- منابع قدرت نرم

سرمایه اجتماعی؛ منبع تولید قدرت نرم

امروزه، دیگر صرف برخورداری یک کشور از منابع و مواهب طبیعی سرمایه، محسوب نمی گردد. بلکه؛ مجموعه ای از سرمایه ها، از جمله بهره مندی از سرمایه اجتماعی منجر به تولید و افزایش قدرت ملی کشورها خواهد گردید. از شاخصه های سنجش قدرت نرم، میزان برخورداری ساکنین سرزمین از اعتماد و سایر مؤلفه های مطرح در حوزه سرمایه ی اجتماعی است. هیچ ملتی بدون برخورداری از قدرت نرم و ایجاد وفاق و همبستگی اجتماعی قادر به حرکت در مسیر تعالی و کسب اعتبار معنوی در جامعه ی جهانی نخواهد بود. این اعتماد در دو سطح مردم – مردم و حاکمیت مردم قابل تجلی و بازتاب است. و سرمایه اجتماعی معطوف به کشف و استخراج این شاخصه ها در جوامع می باشد. (قدسی، ۱۳۸۹: ۱۳۳)

قدرت نرم با تولید و توزیع آموزه ها و ارزش های خاص و جذاب، بنیانهای ارزشی و ارکان کشور را تقویت کرده و در راستای وضعیت مطلوب خویش، قرار می دهد. این گونه تغییرات، از زیر ساختها و شبکه های تولید و توزیع اندیشه ها و هنجارها، به ویژه حوزه های آموزشی، فرهنگی و رسانه ای آغاز می شود. بر پایه این تعریف، سرمایه اجتماعی که موضوعی فرهنگ مدار، و کلید واژه های ادبیات آن بر اعتماد، آرمان و ارزش های اخلاقی استوار است، از جایگاهی قابل توجه در قدرت نرم بر خوردار می باشد.

قدرت نرم یعنی توانایی تعیین اولویتها، به گونه ای که با دارایی های نامرئی مانند جذابیت های فرهنگی، شخصیتی و ارزشها همسو بوده و اعتبار معنوی را پدید آورد. برای مثال، اگر یک رهبر، ارزش هایی را ارئه کند که دیگران، خود مایل به پیروی از آن باشند، اداره کردن آن جامعه هزینه ی کمتری خواهد داشت. این اعتبار معنی، باعث خواهد شد انسانها با اراده و علاقه ی خودشان کاری انجام دهند که اعمال کنندگان قدرت نرم آن را می خواهند. با این مقدمه، می توان گفت که سرمایه اجتماعی از جمله منابع قدرت نرم و از مهمترین آنها محسوب می شود.

سرمایه اجتماعی از آن حیث که به روان سازی فرآیند تولید قدرت از سوی منابع سنتی کمک می کند، در خور توجه است. مطابق یافته های تاجفل، برخی از گروه های اجتماعی به جهت آنکه بتوانند از منابع پیشین خود به نحو احسن بهره برداری نمایند – و به عبارتی ضریب بهره وری شان را افزایش دهند- به سرمایه اجتماعی متوجه شده اند. برای مثال، بسیج نیروی انسانی پیوسته یک منبع مهم تولید قدرت بود که در اشکال مختلف (از قبیل اجبار، تحمیل، تعریف ضوابط قانونی و. ..) دنبال می شده است. اما تحول شرایط اجتماعی کاربرد روش های مذکور را ناممکن – یا بسیار دشوار – ساخته است. لذا بسیج گری نیازمند بهره مندی از روش های تازه ای است که ” تأکید بر سرمایه اجتماعی” هم امکان استفاده از منابع را توسعه می دهند، هم هزینه های کارگزار را کاهش می دهند. و به این وسیله از دو ناحیه به بازیگر کمک می کند.تأکید تاجفل، بر اینکه گروه ها و جوامع موفق و کارآمد، آنهایی بوده اند که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند، از همین ناحیه قابل درک و تفسیر است. (تاجفل به نقل از افتخاری،همان: ۳۲۳)

مشروعیت؛ منبع قدرت نرم

قدرت نرم، از جنس قدرت اقناعی در نوشته گالبرایت، قدرت هژمونیک در نوشته های گرامشی و فوکو است. قدرت مشروع، قدرتی است اجتماعی که از سوی دیگران پذیرفته شده و آنها وجود و اعمال آن را در راستای حفظ منافع و ارزش های حیاتی خود و جامعه ارزیابی می کنند.

بین قدرت و مشروعیت، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. هر قدر مشروعیت بالا باشد، اعمال آن کم هزینه است و برعکس، هر چقدر میزان مشروعیت قدرت کاهش یابد، هزینه های آن افزایش یافته و ممکن است در نهایت به سرنگونی زمامداران یا تغییر نظام سیاسی بینجامد. حکومتها، برای تداوم ثبات و حیات خود ناگزیر به حفظ و افزایش مشروعیت خود هستند.

۳. قدرت نرم در مکتب امام

گرچه قدرت از منظرامام در قالب تحلیل و تبیینی یک نظریه مشخص نمی گنجد و هیچ یک از تلاشهای نظری که تا کنون در جهت کالبد شکافی این موضوع صورت گرفته، نتوانسته است به تنهایی بیان و تصویر گویا و شایسته از این پدیده شگرف و پیچیده ارائه دهد. لیکن تمرکز نویسنده در این مقاله تبیین مؤلفه های نرم افزارانه قدرت در سیره عملی و نظری امام خمینی با تأکید بر گفتمان اسلامی باشد.

بررسی رفتارها و سخنان امام خمینی (ره) نشان می دهد که توجه امام به قدرت بیش از هر چیز مبتنی بر ماهیت نرم آن بوده، و این امر ناشی از آموزه های گفتمان اسلامی است. عملکرد امام در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که در نهایت به پیروزی در هر دو مورد رسید، نشان از ظرفیت بالای قدرت نرم در نگاه امام خمینی بود.

امام خمینی قدرت را به عنوان جریان واحد که ریشه در کانون هستی یعنی الله دارد، معرفی می نماید. امام هدف از به کارگیری از قدرت را استقرار جامعه ای سالم با شهروندانی فرهیخته و مذهبی می دانست که در پرتو آن آرمان های الهی تأمین و تحصیل شود.

تعریف قدرت از نظر منطق دین و معنویت با تعریف قدرت در منطق مادی بسیار تفاوت دارد. در منطق دین بخش عمده قدرت در وجود انسانهایی است که می خ.اهند این قدرت را به کار بیندازند. وقتی مجموعه ای فعالیت داردو برای حق و آرمانها تلاش و مجاهددت می کند و آماده است برای این مجاهدت وجود و امکانات و همه توان را به کار گیرد و قدرت واقعی آنجاست.(خامنه ای، ۱۳۸۴)

با جستجو در آثار امام خمینی مفهوم قدرت در سه حوزه معرفتی مورد بررسی قرار می گیرد.

نخست، قدرت با نگرشی هستی شناسانه در متون عرفانی و فلسفی بیان شده است و بر مبنای آن قدرت از صفات ذاتی خداوند هستی بخش به شمار می رود. و همه قدرتهای هستی در طول آن معنا می یابد.

دوم قدرت را با رویکرد روان شناسانه و معنوی خاص در متون اخلاقی تدوین شده است که بر اساس آن قدرت به معنای توانایی کنترل امیال و خود سازی است.

سوم به قدرت با رویکردی جامعه شناسانه در متون سیاسی و اجتماعی توجه شده که از نظر رفتار شناسی سیاسی فرآیند زندگی امام نیز تفسیری روان کاوانه از قدرت را به ما القا می کند. (راد، ۱۳۸۷: ۴۷)

محدرضا تاجیک در توصیف قدرت از منظر امام چنین می نویسد:

“امام پدید آورنده گفتمانی بود که با تمامی بداعتش در سنت دیرینه اسلام ریشه داشت. قرائت ساختارزدای وی از اسلام(حداقل در برخی از وجوه) چهره ای ایدئولوژیک بدان بخشید که بازتاب تمامی دقایق و عناصر آرمانی، انسانی و انقلابی سایر گفتمانهای سیاسی – اجتماعس مدرن و رهایی بخش بود. در مرکز گفتمان امام، اسلام به مثابه یک دال متعال بود. غنای مفهومی و محتوایی چنین دالی تمامی زوایا و زمینه های زندگی آدمی را در برگرفته، سیاست را هم نشین دیانت کرده هر دو را با سیمایی عرفانی مزین ساخته و هر سه را در کنش اجتماعی در منزلت “نظریه راهنمای عمل” نشانده بود.

گفتمان امام نه تنها بر موج اندیشه ها، که بر سپهر روح و جان مردمی رنج کشیده و تحقیر شده جای گرفت و انسانها به حکم عقل که به حکم عشق پرچمش را به دوش کشیدند. کلام آخر را بگویم؛ آنچه به تمامی این مفاهیم، گفتمانها و کنش ها راه ها و رهروها معنا بخشید و آنها را برمنزلتی بالا نشاند، شخصیت فرهمند و اندیشه ناب امام بود… در فعل و قول او فن آوریهای اعمال قدرت از پایین مجالی برای بروز و آزمایش یافتند. عرفان او، سکوت او، سخن او، هجرت او، اسلام او، تصویر او، نگه او اخم او و… همه و همه نماد و نمود چهره ای دیگر از قدرتی شدند که همه چیز را در پای خود ذوب می کرد. قدرتی که پخش بود نه متمرکز. قدرتی که در هر مکان و زمانی، ممنزل و مآوایی برای خود ساخته ود و به سخت افزار نظامی از سر بی اعتنایی می نگریست. قدرتی که رنگ خون داشت و نه شمشیر”(تاجیک، ۱۳۷۷: ۷۲-۶۹)

۴. فرآیند تولید قدرت نرم

هدف اصلی قدرت نرم، اذهان مردم و به عبارتی دقیق تغییر ادراک و نگرش مردم در درجه اول است و جهت دهی به احساسات مردم در درجه دوم اهمیت می باشد. بدین ترتیب از رهگذر تغییرات احساسی و نگرشی ایجاد شده، انگاره های بدیلی مقبولیت یافته و می تواند الگوهای رفتاری جامعه را تغییر دهد.

نای تأکید می کند که اصلی ترین عنصر قدرت نرم یک کشور در دنیای کنونی عنصر فرهنگی آن است. منظور از عنصر فرهنگی قدرت نرم هم بعد کیفی و هم بعد کمی آن است. صاحبنظران فرهنگ را شامل سه لایه دانسته اند: جهان بینی هسته مرکزی، و ارزش ها و باورها، لایه دوم آن را تشکیل می دهد. و تجلی مادی درلایه فوق، لایه سوم را عینیت می بخشد. از همین رو در تعریف فرهنگ گفته می شود: فرهنگ عبارتست از باورها و ارزش هایی که از زیرساختهای فکری و جهان بینی انسانها نشأت می گیرد و در عرصه های مختلف حیات و زیست فردی و اجتماعی متجلی می شود. (نائینی، ۱۳۸۰: ۷۸) ارزش های فرهنگی-ایدئولوژیک به واسطه تأثیرگذاری بر ادراک و احساسات، نقش مهمی در ترغیب دیگران دارند. ازاین رو جهت خلق و آفرینش فرهنگی مشروع و مقبول باید اقدام به تولید و ترویج ارزشهایی که سازنده لایه بنیادین فرهنگ یک جامعه هستند نمود تا از طریق آن بتوان نمودهای رفتاری یک جامعه را تغییر داد. بدین ترتیب مراحل تولید قدرت نرم اینگونه است:

۱-۴- مرحله اول: تولید و ترویج ارزشها و اولویتها

روش طبیعی تولید قدرت نرم اشاره به مقبولیت ها و جذابیت های واقعی فرهنگ، سیاست، روش زندگی و تفکر اعمال کننده قدرت نرم دارد. تولید قدرت نرم یعنی تولید و ایجاد فرهنگ، ارزش، سیاست، تفکر، باور، روش زندگی و به طور کلی جریان های فکری مقبول، مشروع و جذاب و در معرض قرار دادن این جریان های فکری برای دیگران؛

پس اولین مرحله تولید قدرت نرم تولید ارزشهای مشترک بین تابع و آمر می باشد. یعنی کنش مورد نظر متکی بر ارزش هایی باشد که، طرف مقابل به منظور رعایت آن ارزش ها، خود را ملزم به انجام آن بداند. فرآیند اعمال این نوع قدرت نرم به این شکل است که، طرف مقابل با توجه به شخصیتی که از خود در ذهن خود ترسیم کرده و یا تصویری که از خود برای دیگران ایجاد کرده است، زیر پا گذاشتن مجموعه ای از ارزشها را غیر ممکن می داند. لذا، در صورتی که نبود کنشی، تخطی از آن ارزش ها محسوب شود، او خود را ملزم به انجام آن ها می بیند.

در مکتب امام دین و مذهب به مثابه یکی از مهمترین کانونهای ساطع کننده ارزش ها و باورها، از مراجع بینش دهنده تلقی می گردد. لذا از بارزترین مؤلفه هایی است که نقش تعیین کننده در فرهنگ دارد. ماهیت دین و مذهب به گونه ای است که جهت گیریهای اصلی را ترسیم کرده و معیار خیر و دوستی، شر و دشمنی است. یکی از کارکردهای دین انگیزه آفرینی و تقویت ایمان و باور به هدف است. علاوه بر این دین ضمن جهت دهی به بینش ها و رفتارها، باورهای عمیق در وجود افراد را تولید و بازتولید می کند. (عسگری، ۱۳۸۴: ۲۰).

بنابراین سیره عملی امام حاکی از آن است که امام قبل از هر چیز اقدام به احیا و ترویج ارزش های اسلامی به عنوان مهمترین کانون تولید قدرت نرم نموده. مطابق چرخه تولید قدرت نرم در مرحله اول به شدت نیازمند منابع بالفعل قابل استفاده هستیم. پاین منابع از منظر امام در بطن دین اسلام نهفته است. امام منشأ اصلی قدرت را خدا و منابع نهفته در دین اسلام ذکر کرده و حفظ، قدردانی از این باور را توصیه نموده اند. اما هرگز از ساز و کار تجلی قدرت به دست انسان در جامعه انسانی چشم پوشی نکرده اند بلکه، معتقد بوده اند تجلی و تحقق قدرت در جامعه در واقع به اراده انسانها بستگی دارد.

بنابراین قدرت در اندیشه امام بر بنیاد رابطه خدا-انسان به عنوان خالق و مخلوق قرار دارد. در این تفکر هم جانب ابعاد انسانی قدرت نرم – با تأکید بر عنصر مردم و هم جانب بعد الوهی آن- با تأکید بر منشأ خدایی قدرت، بهترین نمود قدرت نرم افزارانه است.

قدرت در چهره معنوی (قدرت نرم) بخش مهم قدرت در اندیشه امام خمینی (ره) را شامل می شود. آنجا که امام با قطعیت از قدرت الله اکبر، قدرت خون سیدالشهداء، قدرت ایمان، قدرت امدادهای غیبی و. .. نام می برد. منابع قدرت نرم از منظر امام عمدتأ ناشی از دین می باشد. در اسلام به دلیل آنکه بنیادهای ایمانی، اعتقادی و مشارکتی قدرت به مراتب برجسته تر از ابعادتحمیلی و اجباری آن است باعث می شود قدرت دراین مکتب اساسأ نرم باشد. قدرتی که با هدف تضمین سعادت دنیوی و اخروی انسانها طرح شده و منابع آن عمدتأ درونی شده و منطبق با فطرت انسانهاست. این قدرت با بهره گیری از چنین منابعی بیشترین توان اعمال اراده از طریق جذابیت را دارد. افتخاری، ۱۳۸۹:؟ ؟؟) برخی از منابع نرم افزری قدرت از منظر امام که ریشه در جهان بینی اسلامی امام دارد عبارتند از:

الف – خدا

امام خمینی برمبانی هستی شناسی و قدرت فلسفی و عرفانی، منشأ همه قدرتها را از خداوند دانسته است، بنابراین، منشأ قدرت سیاسی را هم از زاویه نگرش فرمانروایان و حاکمان و هم از دیدگاه فرمانبران و تابعان فرا انسانی و خدایی معرفی می کند و معتقد است:

“این را ماباید احساس کنیم، این قدرت از منشأ قدرت است، آن قدرتی هم که انبیا داشتند از انبیا نبود. بشر از اول تا آخر هیچ است، آنچه هست قدرت خداست و آن قدرتی که شما را به استقلال و آزادی رساند، قدرت خدای تعالی بود.” (توحیدی، ۱۳۸۱: ۱۵۴)

ب- قدرت ایمان

کلیدی ترین مفهوم در اندیشه امام خمینی، همان است که از آن با عنوان معجزه الهی نام می برند؛ یعنی تحول معنوی انسانها از هرآنچه غیر خداست به ایمان و اتکال به خداوند تبارک و تعالی.

“این غیر از تقدیر الهی، غیر از حکم الهی نیست، اگر ایمان نبود نمی شد، ایمان به خدا این کار را کرد، ایمان به مبادی اسلام این کار را انجام داد. همه با هم گفتند که ما اسلام رامی خواهیم، این ایمان بود. قدرت ایمان غلبه کرد بر این قدرتها و الا ما چیزی نداشتیم.” (صحیفه نور، جلد۵: ۱۵۶)

“ان الله لا یغیرو ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم” یک واقعیتی است و دستور. واقعیت به این معنا که تغییراتی در یک ملتی و در یک قوم حاصل بشود، این منشأ یک تغییرات تکوینی، تغییرات جهانی، تغییرات موسی می شودو دستور است به اینکه که شما نشان می دهید، تغییراتی باشد که آن تغییرات دنبالش یک تغییراتی به نفع شما باشد. شما ملاحظه کردد که این پیشرفتی که ملت ایران کرد مرهون آن تغییری بود که در نفوس پیدا شد… تغییراتی بود که از فطرت سالم انسانی متحول شده بود به یک انسان غیر سالم… و بحمدالله. .. در این نهضت تغییر و تحول در آن طرف شد. ” (صحیفه نور، جلد نهم: ۲۰۶)

“آن چیزی که در این جا حاصل شد و باید او را جزو معجزات ما حساب بکنیم، همان انقلاب درونی بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد که این انقلاب پیدا شود و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد… پیروزی را.” (صحیفه نور، جلد۱۹: ۲۶۹)

ج- قدرت دین اسلام

یکی از بنیانهای محکم قدرت نرم اسلامی، اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه) است. دین کاملی که مورد خواست انسان برای رسیدن به کمالاتی است که فطرت آن ها را دنبال می کند. اسلام ناب، حفظ حقوق آحاد جامعه حتی غیر دینداران را واجب و لازم شمرده، بر آنان مهربانی و محبت را لازم کرده، به رحم بین مسلمین دستور داده و در مقابل کفار و تجاوزکنندگان به حدود و ثغور مسلمانان دستور شدت و غلاظ برخور داده است. ولایت غیر مسلمانان را بر مسلمانان برنمی تابد، دوستی با دشمنان را موجب ذلت و پایمالی حقوق جامعه می داند. و. ..

” شیاطین فهمیدند قدرت اسلام در چیست. .. دیگران هم فهمیدند که نه، قدرت اسلام بیش از این مسائل است که اینها خیال می کنند. قدرت اسلام است که یک مملکت را یک پارچه بر ضد انها به راه می اندازند. بسیج می کنند. این قدرت اسلام است.”

د- برادری دینی

آیت الله شاه آبادی، برای قوام و دوام بخشی به جامعه دینی، تبیین معارف را لازم می داند و از بارزترین عناصر این مهم نیز مسئله اخوت را بر می شمرد. اخوت که برقرار کننده ارتباط قلبی و بنیادین در جامعه بین افراد است را بر محور دین می داند و دین را برپاکننده چنین ارزشی می داند که می تواند اساس یک جامعه مقتدر را بنیان نهد.

حضرت امام وحدت را از سنخ رحمت و محصول مقدماتی دانسته که بدون آنها حاصل نخواهد شد. او فرموده است:

“باید کوشش کنید، که این رحمت ادامه پیدا کند و کوشش این است که اولاً الهی بشویم، در راه خدا خدمت کنیم، خودمان را فرمانبر از خدا بدانیم و خودمان را از او و به سوی او بدانیم و دنبال همین معنا آن وقت آن مساله دوم که وحدت و انسجام است حاصل می شود. برای اینکه تفرقه از شیطان است و وحدت کلمه و اتحاد از رحمان است. ”

“این… وحدت و قدرت ایمان بود که مردم را به پیروزی کشاند.” (صحیفه امام، ج۶: ۳۹۲)

ه- ولایت

ولایت به معنای رابطه ی میان رهبر و پیروان است که به رهبری اعتقاد دارد. ولایت در اسلام امری قلبی است که با اعتقادات افراد سر و کار دارد. در این اندیشه، کسی که ولایت خدا را نپذیرد، تحت ولایت شیطان درخواهد آمد. و رهبری آن را می پذیرد. به همین دلیل پذیرش ولایت کسی که خدا امر به اطاعت از او نموده است، بر همه مسلمانان واجب است. بنابر اعتقادات شیعه، ولایت از هر امر دیگری در اسلام اهمیت بیشتری دارد. علت این است که رهبر و امام، رابطه ای خاص و ویژه با پیروان خود برقرار می سازد که از هر رابطه دیگری قوی تر است. او می تواند از این رابطه برای هدایت یا گمراهی مردم استفاده کند. در واقع امام، سرمایه بسیار عظیمی در اختیار دارد و به وسیله آن قادر به انجام کارهای بسیار بزرگتر است. (ردادی، ۱۳۹۰: ۱۵۶)

ولایت در لغت به معنای تصرف و قدرت یافتن بر چیزی(فراهیدی۱۴۱۴ ج۸: ۳۶۶)، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر، به طوری که بین آنها فاصله نباشد. و در تعبری دیگر به معنای دوستی و محبت، نزدیکی و قرب، استیلا و قدرت تصرف، آمده است.(عیوضی، یوسفی، ۱۳۹۰: ۶۴) هر سه معنی در بحث ما اثر دارد. ولی با رابطه محبت آمیز، مردم را به دور خود جمع و با رضایت و همکاری آنها در امور ایشان تصرف می کند. وجه مشترک همه معانی، قرب معنوی می باشد. (جوادی آملی، ۱۳۷۸: ۱۲۲) ولایت سه روی دارد: ولی، مردم را هدایت می کند، مردم ولی را نصرت و یاری می دهد، رضایت خدا جزای اطاعت مؤمنان است. (میبدی، ۱۳۷۱ج۱:۷۲)

و- غیب (امداد غیبی)

ایمان به غیب به نص قرآن کریم و از نشانه های مؤمن بودن است. خداوند در شرایط خاص از خزائن غیب خود به بندگانش مدد رسانی می کند. امدادهای غیبی در طول تاریخ اسلام از ابتدا تا کنون مورد توجه بوده و موارد فراوانی از آن گزارش شده است. خداوند در جنگ بدر، پیامبر خود را مدد رسانی می کند.

این خدای تبارک و تعالی است که این پیروزی ها را نصیب شما و نصیب ملت شما کرده است. .. [بعثی ها] در سنگرهای از پیش ساخته نشسته اند… و به همه جور مهمات مجهز هستند… آن وقت یک عده از این طرف در بیابان ها راه بیفتند و آنها را از سنگرها بیرون کنند و سنگرها را خالی کنند و از آنها آن قدر اسیر بگیرند که شما می دانید، یک مسأله ای نیست که ما [آن را] یک امر عادی حساب بکنیم و پای خودمان حساب کنیم. این مسأله مافوق طبیعت است. این مسأله روی عنایاتی است که خدا به شما کرده است و دارد و برای ما همة این عنایت خدای تبارک و تعالی بالاترین درجه است.»

ط- اسوه ها و الگوها

اسلام تأسی به انسانهای شایسته را مورد تأیید قرار داده و آن ها نمونه هایی از نوع بشر معرفی کرده است تا انسان بداند که به دست آوردن چنین جایگاه و شأنی ممکن و میسر است، به ویژه در حوزه عمل توحیدی و آزادگی و ظلم ستیزی و نفس زدایی از خویش که همه در جای خود تحرک بخش درونی یا بیرونی اند. یعنی هم در حرکت و پالایش انسان مؤثر است و هم در حرکت و پالایش اجتماع.

“اگر این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود ۱۵ خرداد پیش نمی آمد؛ هیچ قدرتی نمی توانست ۱۵ خرداد را بر پا کند مگر قدرت خون سید الشهدا.” (امام خمینی، ۱۳۷۲، ج ۱۶، ۳۴۶)

ظ- شهادت و ایثار

از منظر امام عرفان شهید در عمل او متجلی شده و روشن بینی او و دیگران را سبب گشته، و در قطره های زلال خون او شکوفا می شود. جاودانگی نام و مرام حسین بن علی و همراهان او را می باید از این منظر نگریست. امام خمینی نظارة شهیدان بر خاکیان را خاطرنشان می سازد که نمودار آرمان ها و سلوک های خالصانه و باطل ستیزانه شان است و بشارت دهندة آینده ای سرشار از عزت و عدالت.

“و اینک ما شاهد آنیم که سبکبالان عاشق شهادت بر توسن شرف و عزت به معراج خون تافته اند و در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسیده اند و بر بسیط ارض ثمرات رشادت ها و ایثارهای خود را نظاره می کنند که از همت بلندشان، جمهوری اسلامی ایران پایدار و انقلاب ما در اوج قلة عزت و شرافت مشعل دار هدایت نسل های تشنه است و قطرات خونشان سیلابی عظیم و طوفانی سهمناک را برپا کرده است و ارکان کاخ های ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه انداخته است. ”

“شما گواهان صادق و یادگار عزم ها و اراده های استوار و آهنین، نمونه ترین بندگان مخلص حقید که مراتب انقیاد و تعبد خویش را به درگاه اقدس حق تعالی با نثار خون و جان به اثبات رسانیدند و در میدان جهاد اکبر با نفس و جهاد اصغر با خصم، واقعیت پیروزی خون بر شمشیر و غلبة ارادة انسان را بر شیطان مجسم کردند”

۲-۴- الگو پردازی

مرحله دوم در تولید قدرت نرم الگو پردازی است. دراین مرحله اعمال کننده قدرت باید بتواند خود را به عنوان مظهر انگاره های مطلوب معرفی کند. تا تابعان را به دنباله روی از خود ترغیب کند. این برتریها در ذهن تابعان می تواند این احساس را به وجود آورد که مسیر درست رسیدن به موفقیت، مسیری است که الگو پرداز طی کرده است؛ لذا، اعمال کننده قدرت در این جا در جایگاه الگویی قرار می گیرد که کنش مورد نظر وی، در اصل عمل به توصیه ی او برای قرار گرفتن در مسیر موفقیت قلمداد می شود. در این جا دو چیز لازم است: اول، برتری در عرصه هایی که برای طرف مقابل نیز دارای اهمیت است؛ دوم، توانایی به تصویر کشیدن این برتری ها به نحوی که در نظر مقابل مهم و بزرگ جلوه کنند.

باید به این نکته توجه داشت که قدرت نرم را می توان در دو سطح مورد استفاده قرار داد:

در یک سطح می توان قدرت نرم را معطوف به شخصیت و ویژگی های اعمال کننده ی قدرت به کار برد. در این صورت، ترجیحات طرف مقابل بر این اساس شکل می گیرد که همراهی و موافقت با اِعمال کننده ی قدرت به معنی تأمین منافع، رعایت ارزش ها، تقویت جایگاه در گروه، و یا رسیدن به موفقیت و برتری است. در این صورت، نیاز است تا با برقراری ارتباطاتی دراز مدت با طرف مقابل این پنداره در او به تدریج شکل گرفته و تقویت شود. اما در یک سطح نیز، قدرت نرم معطوف به موارد و اهداف خاصی اعمال می شود. در این سطح همراهی در انجام یک کنش خاص می تواند تأمین کننده ی منافع طرف مقابل، نشان دهنده ی التزام او به ارزش ها، تقویت کننده ی جایگاه او در گروه و یا تضمین کننده موفقیت و برتری او تلقی شود.

ویژگی های منحصر به فرد شخصیتی حضرت امام، او را به الگوی بی نظیر توانمندی تبدیل کرد که توانست توده های مردمی را با خود همراه کند و در حکم رهبری فرزانه از نیروی بالقوه آنها؛ سرمایه اجتماعی بالفعل در جهت پیشبرد اهداف نظام سیاسی بسازد. به تعبیر حضرت امام لازمه رهبری جامعه اسلامی، شناخت درست راه خدا، لوازم رشد و تعالی، منافع، مفاسد مردم، شناخت چگونگی بازگشت بشر به سوی خدا و ابزار و وسایل آن و شناخت موانع و دشواریهای راه می باشد. (امام خمینی، ۱۳۷۲: ۸۸) از این رو ائمه استوانه ها و علائم راه خدا برای جامعه هستند. (حسن زاده آملی، ۱۳۸۰: ۱۰۱) رهبر بر خلاف مدیر فاتح قلوب به لحاظ روان شناختی و محور وحدت و سرمایه اجتمعی به لحاظ جامعه شناختی است. هدف رهبر جامعه اسلامی تأسیس جامعه توحیدی و ظهور اجتماعی عبودیت و ترک انانیت و خود خواهی است. برخی منابع قدرت نرم در رهبری امام که منبعث از ویژگیهای شخصیتی و سیره عملی امام است عبارتند از:

الف- قدرت اجتماعی

اشاره شد قدرت نرم، قدرتی اجتماعی شده می باشد که ناشی از ارده مردمی است که در یک سرزمین معین و بر اساس یک سرس ارزشها و منافع مشترک زندگی می کنند. این قدرت می تواند پشتوانه نظام یا علیه آن باشد. یکی از عوامل مهم تبدیل این نیرو به پشتوانه، تعامل حاکم با مردم است. در بینش اسلامی حاکم و مردم با هم برابرند. برابری عملی رهبر با مردم قدرت اجتماعی تولید می کند که از منش و روش هدایت و رهبری او حاصل می گردد. در حکومت اسلامی، شخص اول ملکت با دیگران برابر است. (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج۴: ۳۹۷)هم رنگی شئون زندگی امام و امت، اعتماد رهبر به امت و رعایت حقوق متقابل می تواند برای حاکم قدرت اجتماعی ایجاد کند. (عیوضی، یوسفی، ۱۳۹۰: ۷۶-۷۷)

رابطه حاکم و رعیت در منشوری که از جانب امام علی(علیه السلام) به مالک اشتر ارائه شده است، به روشنی ترسیم شده است. امیرالمؤمنین به مالک دستور می دهد که رابطه ی خود با مردم را بر راساس محبت قلبی استوار ساد.

” رحمت و محبت و لطف به رعیت را به قلب خود بفهمان یا رحمت و محبت و لطف به اعضای جامعه را از دل خود دریاب.” (نهج البلاغه، ۱۳۷۹: ۵۶۷)

باورداشت و اعتقاد راسخ امام به مردم یکی از عناصر اصلی و رموز پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی بود. این رابطه و پیوند دو جانبه قلبی و عاطفی همواره بین امام و امت برقرار بود. شناخت عمیق امت نسبت به ویژگی های برجسته شخصیتی امام همچون شجاعت، تدبیر، درایت، ایثار و گذشت، خدامحوری، شهادت طلبی، عدالت خواهی، ظلم ستیزی، استکبارستیزی و. .. بستر ساز ارادت راستین خاطر امت به امام بوده است. در همین راستا بود که همواره در تمام شرایط تاریخی پیش و پس از انقلاب اسلامی امت گوش به فرمان امام حرکت می نمودند.

در بحث پیوند قلبی و عاطفی امام و امت، نمونه های بسیاری دیده می شود:

“من به جرئت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاصر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی صلوات الله می باشند. ” (صحیفه نور، ج۲۱: ۴۱)

تأکیدات مکرر امام بر مردم به عنوان ولی نعمت و درخواستهای جدی از دولتمردان نظام در رسیدگی به حال و رفاه آن ها بخشی از واقعیت اعتقادی مام راحل به مردم بود.

” امروز مردم از وضع دولت مطلع اند و شما، مردم را برای پشتیبانی از خود لازم دارید. دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواند کار بکند و هر یک از ادارات و وزارتخانه ها باید این مسئله را مد نظر داشته باشند که برای خدا مردم را راضی نگه دارند.”( صحیفه نور، ج۱۶: ۴۹۳)

“شما کاری نکید که مردم از شما بترسند، شما کاری کنید که مردم به شما متوجه شوند… کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید.” (صحیفه نور،: ج۷: ۲۵۳)

ضرورت توجه به دولتمردان به پشتیبانی و ضرورت خدمت خالصانه به مردم و با انگیزه صرفاً الهی نکته ای است که در کمتر و شاید در هیچ نظام سیاسی در دنیا به چشم نخورد و این ویژگی بارز یک نظام الهی مبتنی بر آراء مردم است. که بستر ساز اقناع درونی و تولید کننده قدرت نرم آن هم از برترین نوع آن است.

ب- شخصیت کاریزمای امام

بارزترین نمونه قدرت نرم در سطح خرد و شخصی، تصویری است که ماکس وبر، از نفوذ و اقتدار بلامنازع شخصیتهای بزرگ متنفذ و کاریزما به دست داده است. (فروند، ۱۳۶۸: ۲۴۴) بخشی از قدرت نرم امام خمینی را باید ویژگی های فردی و اخلاقی ایشان جست و جو کرد؛ چرا که اگر این ویژگی ها نمی بود، موفقیت و نتیجه مطلوب نیز حاصل نمی شد. ویژگیهایی که امام را به عنوان رهبری بی نظیر در تاریخ جهان اسلام مطرح می کند. لذا، مقام معظم رهبری با اشاره به این ویژگی ها می فرمایند:

” آن بزرگوار، قدرت ایمان را با عمل صالح، و اراده پولادین را با همت بلند، و شجاعت اخلاقی را با حزم و حکمت، صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و قاطعیت ابهت و صلابت رهبری را با دقت و عطوفت و خلاصه بسی خصایص نفیس و کمیاب را که مجموعه آن در قرنها و قرنها به ندرت ممکن است در انسان بزرگی جمع شود همه و همه را با هم داشت. الحق شخصیت آن عزیز یگانه، شخصیتی دست نیافتنی و جایگاه والای انسانی او، جایگاهی دور از تصور و اساطیر گونه، بود. او رهبر، پدر، مراد محبوب ملت ایران و امید روشن همه مستضعفان جهان به خصوص مسلمانان بود.” (بیانات رهبری در جمع اعضای خبرگان رهبری، ۱۳۶۹)

از منظر امام کسانی که با تهذیب نفس برای اداره و هدایت جامعه اقدام می کنند، خداوند دلهای مردم را به آنها متوجهمی سازد. امام به آیه کریمه “آنان که ایمان آورده و کارهای پسندیده می کنند، به زودی محبوب دلها خواهد شد.”(سوره مریم، یه ۹۶) استشهاد می کند و جلب و جذب قلوب را یک نوع اجرالهی می شمارد. (امام خمینی، ۱۳۶۱: ۲۵). از سویی، خداوند محبت او را در دل ها می افکند و از سوی دیگر، رعب و هیبت او را در دلهای دشمنان می اندازد. ایمان و عمل صالح جاذبه و کشش فوق العاده ای ایجاد می کند. اخلاق عالیه انسانی، تقوا، پاکی، درستی، امانت، شجاعت، ایثار و گذشت، امام خمینی را محبوب قلوب مردم گردانید. (مکارم شیراری، ۱۳۸۲: ج۱۳: ۱۴۵)از نتایج عدم دلبستگی به دنیا، میانه روی، عفو و بخشش در حال قدرت و رفق و مدارا با مردم می باشد، که تأثیر مهمی در جذب مردم دارند. شفقت و مهر رهبری از یک سو و دخالت دادن آنها در تصمیم سازی ها درباره امور مهم اجتماعی، سیاسی و نظامی از سوی دیگر و عفو بخشش و طلب آمرزش اشتباهات آنها، از سوی سوم عامل جذب مردم و امت به رهبر و ایجاد حرکت جمعی و شکل گیری سرمایه اجتماعی در جهت رسیدن به مقاصد عالیه اسلامی می باشد.

ج- قدرت مرجعیت امام

همانطور که در تاریخ ایران مشاهده می شود نقش مراجع تقلید در شکل گیری و پیروزی نهضتها بسیار حائز اهمیت بوده و از آنجا که فتاوی مراجع همانند حکم پیامبر اکرم و اطاعت از آن واجب است لذا مراجع می توانند در بحرانهای سیاسی با صدور فتوا مردم را به عرصه سیاست کشانده و در جهت نیل به اهداف انقلاب از حمایت و اطاعت مردم استفاده کنند و این همان قدرتی است که به وسیله آن میرزای شیرازی با صدور فتوای تحریم تنباکو توانست یک قرارداد بین المللی را که مغایر با منافع و مصالح ملی کشور می دانست براحتی و بدون خونریزی و آشوب فسخ کند.

با اطلاق حجت بر فقیه عادل که در متون اسلامی آمده، این اعتقاد و باور را ایجاد می کند که این قدرت فراتر از اطاعت از قدرتهای مادی است. این قدرت تا حدی عمیق و کارا است که بعضی از اندیشمندان یکی از اصلی ترین دلایل پیروزی انقلاب اسلامی را همانا مرجعیت امام خمینی ذکر کرده اند. من جمله در مقاله ای تحت عنوان «نهاد مرجعیت در دوران نهضت و نظام» این چنین مطرح می گردد که «امام دو بعد داشتند از یک سو مرجع تقلید بوده و از سوی دیگر مصلحی مبارز و آزادیخواه و در یک کلام«مرجع مصلح» راز موفقیت امام نیز در همین نکته نهفته است. نفوذ و اعتبار امام برپایه مبنای تقلید بوده و زبان رهبری ایشان نیز «زبان تکلیف» که مردم با این مبنا و این زبان انس دیرینه داشته اند.»

۳-۴- مرحله سوم تبدیل منابه اولیه قدرت نرم به سرمایه اجتماعی و مشروعیت

در قسمت دوم این مقاله اشاره شد که سرمایه اجتماعی و مشروعیت سیاسی بسان دو منبع مهم قدرت نرم محسوب می شوند. در این مرحله نحوه ی شکل گیری سرمایه اجتماعی و مشروعیت سیاسی اشاره می شود که چگونه از منابع قدرت نرم موجود در بطن دین اسلام و نیز در سیره عملی امام خمینی حاصل می آید. قبل از پرداختن به این مهم ابتدا نگاهی اجمالی خواهیم داشت بر توصیف این دو مقوله.

الف- سرمایه اجتماعی

گر چه از عمر مفهوم سرمایه اجتماعی، و ورود آن به عرصه ی مسائل اجتماعی، علوم سیاسی و مدیریت حدود یک قرن می گذرد، اما کاربرد وسیع آن تقریباً از سه دهه قبل آغاز گردیده است. لیکن علی رغم گذشت این سالهای نسبتاً طولانی، هنوز کشمکشها در خصوص محتوا، مؤلفه ها و اجزای آن استمرار داشته و منشأ مناقشات فراوان بوده است. و از رهگذر همین مناقشات، شاهد گسترش مبانی نظری سرمایه اجتماعی هستیم.

سرمایه اجتماعی، اولویت عاملیت انسان را در تحولات جامعه نسبت به سایر متغیرها نشان می هد. سرمایه اجتماعی، شناخت جدیدی از نظام اجتماعی است که کارایی سیستم ها و تصمیم ها در عرصه های کلان جامعه را بهبود می بخشد. سرمایه اجتماعی با متغیرهای جامعه شناختی چون، نهاد، تعهد اجتماعی، اعتماد اجتماعی آگاهی اجتماعی، مشارکت اجتاعی، روابط و همکاری اجتماعی تعریف می شود. سرمایه اجتماعی از یکسو برآیند آنها و از سوی دیگر تقویت کنده و نگهدارنده آنها می باشد. (شجاعی باغینی، ۱۳۸۷: ۵۳)

سرمایه اجتماعی هر منبعی است که به دارنده آن امکان می دهد با اثرگذاری در محیط منافع خود را در رقابت با دیگران به دست آورد. افراد و جوامعی که دارای سرمایه اجتماعی باشند، به هنگام مواجهه با مسائل، حل و فصل منازعات و بهره مندی از فرصتهای جدید از موضع محکم تری برخوردار خواند بود. سرمایه اجتماعی نیروی موجود در ساخت روابط و سازمان جامعه است که کم و کیف کنش های تقابل را سازمان می دهد. ساخت جامعه به مجموعه هنجارها، ارتباطات، اعتماد اجتماعی، شبکه های اجتماعی، و به طور کلی میدان فرهنگی یک جامعه دلالت می کند. سرمایه اجتماعی نوعی توانایی است که می تواند در کوچک ترین گروه اجتماعی یعنی خانواده و نیز در بزرگ ترین گروه یعنی ملت و در همه گروه های دیگر مابین اینها تجسم یابد. از نظر پی بوردیو سرمایه اجتماعی: “مجموعه منابع واقعی یا مجازی است که به واسطه مزیت پایدار شبکه ها و روابط سازمانی مستحکم و شناخت و آگاهی های متقابل به افراد یا گروه ها تعلق می گیرد. شبکه ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه اجتماعی برخوردار نموده و آنان را شایسته اعتبار می سازد.”

به عقیده پاتنام سرمایه اجتماعی ” وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکه ها است که می توانند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند.(پاتنام، ۱۸۰: ۲۸۵) وی شبکه ها، هنجارها، اعتماد و مشارکت را چهار مؤلفه اصلی سرمایه اجتماعی معرفی می کند. سرمایه اجتماعی موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت منافع متقابل را تأمین کرده و باعث توسعه سیاسی و اجتماعی می گردد.

ب- تأثیر ارزش های اسلامی احیا شده بر شکل گیری سرمایه اجتماعی دیدگاه صاحب نظران، اعتماد اجتماعی قلب سرمایه اجتماعی می باشد و روابط و شبکه های اجتماعی پوسته آن هستند. دراین قسمت ویژگی های دین و ارزش های اسلامی بر نحوه ی اعتماد و ارتباط میان انسانها بررسی می شود.

ارتباط میان افراد در جامعه اسلامی، فرامادی است. یعنی اینکه خداوند میان مؤمنین، پیوندی قوی برقرار می سازد. یک سازمان به دلیل اعتقاد به خدا، به مؤمنین اعتماد می کند و رابطه ی قوی با دیگر اعضای جامعه اسلامی برقرار می سازد. ایمان به خدا باعث می شود که فرد ریسک برقراری ارتباط با افراد دیگر را در حداقل ممکن ببیند و با اعتماد و اطمینان با دیگران ربطه برقرار کند. حتی اگر دیگران ارتباط خود را با او قطع کنند، فرد مؤمن این ارتباط را حفظ می کند و اجازه نمی دهد که ارتباط قطع شود.(ردادی، ۱۳۸۹: ۱۲۸)

در سرمایه اجتماعی به معنای عام انجام اعمال بشر دوستانه و خیرخواهانه عامل مهمی در افزایش سرمایه اجتماعی محسوب می شود. فرد مؤمن برای رستگاری خود به دنبال انجام عمل صالح است. در جامعه اسلامی هر کس می کوشد به دیگران کمک کند و از این طریق به خدا نزدیک تر شود. طبیعی است که آین آموزه به گسترش سرمایه اجتماعی منجر خواهد شد. مجموعه افرادی که دارای ایمان و عمل صالح هستند در جامعه اسلامی گرد هم آمده و ارتباط ویژه ای با هم برقرار می سازند. این ارتباط موجب شکل گیری شبکه ای خاص می شود که سرمایه اجتماعی در آن به بهترین شکل امکان ظهور دارد. (ردادی، ۱۳۸۹: ۱۲۹) مذهب با توصیه به فرد در مورد توجه به دیگران و از خود گذشتگی، پیوندهای مورد نیاز سرمایه اجتماعی را به وجود می آورد. مذهب می تواد با تحمیل این خواسته به فرد که به سود چیزی یا کسی غیر از خودش عمل کند، سرمایه اجتماعی به وجود آورد.

نکته مهم در مذهب ترویج اعتماد است. فارغ از آنچه در جهان خارج ممکن است وجود داشته باشد، معتقدین را به اعتماد به یکدیگر فرا می خواند و با ارائه یک جهان بینی، سعی می کند محیط دینی را قابل اطمینان معرفی نماید. برادران دینی، به یکدیگر فراتر از آنچه معمول است اطمینان دارند. اجتماع معتقدین به یک مذهب، برای تولید اجتماع به برهمکنش مستقیم افراد نیازی ندارد یک اعتقاد به اشتراک گذاشته شده، به مؤمنین اجازه می دهد، به یکدیگر اعتماد داشته باشند. برای یک فرد مسلمان سخن تمام کسانی که به روز قیامت اعتقاد دارند، مورد اعتماد است. هر مذهب، سرمایه اجتماعی را از راه ویژه ی خود مورد تقویت قرار می دهد. نیکی به وسیله ی پیروان هر انجمن، فراتر از مسئولیت های رسمی آن ها گسترش می یابد. (ردادی، ۱۳۸۹: ۱۱۱)

کلمه الفت، بهترین ترجمه ی قرآنی برای سرمایه اجتماعی است. قیدی که قرآن برای این الفت آورده تأکیده بر این مسأله است که پدید آورنده الفت خداوند است. یعنی منشأ اعتماد و پیوند میان افرا جامعه، از سوی خداست. خداوند تألیف قلوب مؤمنین را به خود نسبت می دهد و می گوید:” خدا در میان دلهای شما الفت ایجاد کرد و با این تعبیر، مردم را متوجه این مسأله می کند که در جامعه اسلامی خداست که مردم را متحد نگاه می دارد.

از طرف دیگر هر چه ارزش های دینی، فرهنگی و اخلاقی تقویت شده باشد، رفتار افراد پیش بینی پذیرتر است. چرا که افراد در چارچوب قواعد خاصی رفتار می کنند، بنابراین قابلیت اعتماد افراد بیشتر است و مناسبات اجتماعی روان تر و کم هزینه تر صورت می گیرد. (رنانی، ۱۳۸۲: ۲۸) به علاوه در این جامعه، اخلاق رواج دارد و رفتارهایی مطلوب در نظر گرفته می شود که برای تولید سرمایه اجتماعی مفید است. مؤلفه های اعتماد و سرمایه اجتماعی از منظر امام علی (علیه السلام) عبارتند از: تأکید بر خدامحوری و تقواای الهی، عدم پیروی و کنترل هوای نفس، تأکید بر انصاف ورزی، تأکید بر انجام عمل صالح، تأکید بر رحمت، محبت و لطف نسبت به مردمان، تأکید بر مدارا، ملایمت و غفلت ورزی مثبت، تأکید بر عفو بخشش، تأکید بر نفی خودکامگی، تأکید بر نفی ظلم و ستم، نفی تبعیض و توجه به خواص و خواص گرایی و توجه به توده مردمان (عامه گرایی)، تأکید بر عیب پوشی و ستر عیوب، تآکید بر صداقت ورزی، تأکید بر حسن ظن به دیگران، تأکید بر خوشرویی و گشاده رویی و نفی خشونت ورزی، تأکید بر اعتدال و میانه روی. (فاضلی کبریا، ۱۳۸۹: ۱۸۱)

مبانی فردی در نگاه امیرالمؤمنین در خصوص تولید، انباشت و بازتولید مؤلفه های سرمایه اجتماعی اصل اساسی و لایه بنیادین می باشد. حضرت علی (علیه السلام) خودسازی فردی را بنیادی ترین عامل جهت رشد مؤلفه های سرمایه اجتماعی می داند. حضرت معتقدند هر کس رابطه خود و خدای خود را اصلاح و آباد نماید، خدا نیز رابطه مردم را با او اصلاح و فرد را عزیز می گرداند. (همان)

ج- تأثیر منابع قدرت نرم امام بر شکل گیری سرمایه اجتماعی

به تعبیر پوتنام، اعتماد، هنجارها و روابط عناصر اصلی سرمایه اجتماعی را تشکیل می دهند، که اعتماد مهمترین مؤلفه سازنده آن است. قدرت اجتماعی امام، خصایص ناشی از شخصیت کاریزماتیک امام، قدرت مرجعیت امام از جمله منابع اعتماد ساز مردم به امام محسوب می شود. ویژگیهای برتر شخصیت امام خمینی که هر کدام گویای گویای بهره مندی از صفات الهی است توانست محبوبیت مردمی امام را افزایش داده و مرکز جذب قلوب مؤمنین گردد. به تعبیر حضرت امام هر کس یا چیزی به میزانی که بهره مند از صفات جمال و جلال باشد مرکز جذب می باشد. ” در نزد اهل معرفت صفات جمال صفاتی است که انس و دلبستگی آورد.”(امام خمینی)

در این فرآیند شخصیت الگو شده امام توانست تغییرات احساسی عاطفی لازم را در امت ایجاد کرده و در مردم حب قلبی ایجاد نماید که نقش مهمتری در تغییرات رفتاری دارد. احساس؛ احساس ها عمیق تر از تصویرهاست. تصویرسازی با ذهن و نگرش و دلیل و برهان سر و کار دارد. در حالی که احساس با عواطف وجدانیات و گرایشات مرتبط است. احساس مرتبه بالاتر از آگاهی و انگاره سازی است. به تعبیر ملا صدرا “دلیل و برهان هر قدر هم قاطع و مستدل باشد نمی تواند جای احساس را بگیرد. همیشه دلیل و برهان دون احساس و احساس بالاتر از دلیل است.” این موضوع یک اصل مهم در مطالعات امنیتی است که درک احساس تهدید از خود تهدید مهم تراست. یکی از ویژگی های احساس، آن است که در نسبتها متولد می شود. با علم و جهل ضرورتاً رابطه مستقیمی ندارد، جهل ممکن است هم احساس مثبت و هم احساس منفی امنیتی ایجاد کند یابر عکس، علم می تواند هم احساس مثبت و هم احساس منفی امنیتی ایجاد کند. (افتخاری، ۱۳۸۷)

امام علاوه بر جاذبه های کم نظیر مذهبی – معنوی، مهارت خاصی در سخنوری، شعر و نحوه نگارش دارد، همین عامل فصل جدیدی در ارتباطات اجتماعی امام و امت باز می کند. (مولانا، ۱۳۷۱: ۴)امام نبوغ خاص در ایجاد ارتباط با توده های مردم داشت و با کلامی بسیار ساده و قابل درک برای همه حتی بی سواد ترین انسان ها مسائل اجتماعی را مطرح می کرد. کسانی که بتوانند به خوبی سخن بگویند، قادرند به راحتی در تبیین برنامه ها و مشکلات و راه حل ها موفق شوند. نیروها را دلگرم کنند. کدورتها را از بین ببرند و جو دوستی و محبت را بین نیروها به وجود آورند و انگیزه لازم را جهت تحرک در افراد ایجاد نمایند. کلام به اندازه ای مهم است که حضرت امیر می فرمایند: “چه بسا سخنانی که از تیر مؤثرترند. (نبوی، ۱۳۷۳: ۱۷۳). سخنرانیهای ضد امپریالیستی و مردم باورانه، سبک زبان و برخورد متعادل امام با گروه های درون انقلاب به او محبوبیت بخشید. (کدی، ۱۳۳: ۲۱) امام تمام توان خود را در کلام و عمل برای توانا سازی مردم به کار می برد. تواناسازی نقش مهمی در هویت دهی و جلب قلوب دارد. امام با برخورداری از دانش و مهارتهای ادراکی، ارزشی و اعتقادات و مهارتهای ارتباطی، توانست تعهد و مسئولیت پذیری، استقلال و همسویی با آرمان ها را در پیروان با تبیین صحیح و به موقع شرایط محیطی به وجود آورد.

د- ایجاد مشروعیت

مشروعیت، بنا به تعریف عبارتست از: شناسایی حق حکمرانی. بنابراین مشروعیت پردازی تلاشی است برای پاسخ به مسأله بنیادین سیاست؛ یعنی توجیه همزمان قدرت و اطاعت سیاسی. اینکه چه حکومتی حق حکم راندن را دارد؟ و چرا باید از فرامین حکومت اطاعت کنیم؟ پرسش هایی است که در چارچوب مشروعیت در برداشت نخست آن مطرح می شوند و هر پاسخی به آنها به لحاظ وجود شناختی متوجه کلیت نظام سیاسی است. (پورسعید، ۱۳۸۳: ۳۱۰)

در رهیافت جامعه شناسی سیاسی، مشروعیت یک نظام سیاسی به نوع نگرش مردم و میزان رضایت مندی شهروندان نسبت به آن نظام بستگی دارد، لذا، مشروعیت در این دیدگاه معادل مقبولیت است. یعنی پذیرش و فرمانبری آگاهانه و داوطلبانه مردم از یک حکومت. و قدرت حاکم را مشروعیت و حقانیت می گویند. بنابراین، مشروعیت آن قدرت پنهانی است که در جامعه و کشور موجود است و مردم را بدون هیچ گونه اجباری به فرمانبری وا می دارد. از این رو می توان گفت مشروعیت در اصطلاح سیاسی و علوم اجتماعی آن، یکی و یگانه بودن چگونگی به قدرت رسیدن رهبران و زمامداران جامعه، با نظریه و باورهای همگان یا اکثریت مردم جامعه، در یک زمان و مکان معین است. که نتیجه آن، پذیرش حق فرمان دادن برای رهبران و وظیفه فرمان بردن برای اعضای جامعه می باشد. در بسیاری از تئوری های جدید مشروعیت، حکومت را بر رضایت حکومت شوندگان می دانند. (ربیعی، ۱۳۸۴پیشین: ۳۴۱)

دین و اراده الهی، منشأ مشروعیت است. در این نظریه، از آن جا که همه انسانها، در انسان بودن برابرند و همه از این نظر حقوق یکسان داند، هیچکس حق حاکمیت بر دیگری ندارد و سرچشمه مشروعیت و حق، تنها خداوند است. چرا که او خالق، رب و ملاک حقیقی همه موجودات است. این نظریه مورد پذیرش اسلام در باب مشروعیت حکومت و قدرت است.

در اندیشه سیاسی امام، جنبه الهی حکومت از جنبه مردمی آن تفکیک پذیر نیست، زیرا مردم با اراده جنبی، حاکمیت قانون خدا را پذیرا می شوند، لذا، چنین حکومتی هم مظهر اراده ی الهی و هم تبلور اراده ی جنبی مردم می باشد. در اندیشه سیاسی امام با وجود اینکه حاکمیت مطلق از آن خداست، لکن انسان بر سرنوشت خویش حاکم است و کسی نمی تواند این حق را از وی کسب کند یا در خدمت فرد یا گروه خاصی قرار دهد. دو بعدی بودن حاکمیت و تفکیک ناپذیری بعد الهی آن از بعد مردمی آن (آرای عمومی) در عمل می تواند الگوی کاملی از انسان و جامعه با خدا باشد؛ در جامعه سیاسی هم خدا در آن حضور دارد و هم اراده مردم. بنابراین مشروعیت حکومت اسلامی ناشی از رضایت مردم نیست، بلکه منشأیی خدایی دارد. اما اجرایی کردن قدرت به وسیله مردم صورت می گیرد.

با عنایت به این جمله از امام می توان دریافت تغییرات نگرشی ایجاد در این فرآیند می تواند در مقبولیت مردمی به عنوان رکن فعلیت یافتن مشروعیت نظام سیاسی مؤثر باشد و اعمال قدرت سیاسی را کم هزینه تر کند.

درباره اینکه چگونه تغییر نگرش افراد می تواند منجر به تغییر مشروعیت نظام سیاسی شود با ید گفت که، حلقه ی ارتباط تغییر نگرش سیاسی از طریق انطباق شناختی و ایجاد تغییر در مشروعیت سیاسی، همانا وجود خصیصه مشترک بین این دو موضوع (مشروعیت و نگرش سیاسی)، یعنی ذهنی بودن آن است. به عبارتی اعتقاد به اینکه حکومت دارای مشروعیت سیاسی یا فاقد آن است، اغلب یک باور ذهنی ادراکی است تا پدیده ای عینی و مادی. واقعیت و ذهنیت لزوماً از یکدیگر تبعیت نمی کنند.

نتیجه گیری

در تعریف نای از قدرت چنین آورده شده که: قدرت نرم عبارتست از توانایی شکل دادن به اولویتها و ترجیحات دیگران به تکیه بر عنصر اقناع سازی از طریق به کار گیری عنصر جذابیت. این تعریف دارای دو کلید واژه اساسی است. اول آنکه قدرت نرم به دنبال تحمیل ارزشها، آرمانها، ترجیحات و اولویتهای خود می باشد. به عبارتی توان انجام کار در قدرت نرم دامنه ی وسیعی را در بر می گیرد.

نکته مهم دیگر در قدرت نرم استفاده از شیوه ها و ابزارهای نرم افزاری قدرت می باشد. چنانچه اقناع سازی با برخورداری از خصیصه مهمی چون مؤثر بودن بودن بهترین شیوه اعمال قدرت محسوب می شود. اقناع فرآیند تغییر هوشیارانه نگرش ها بر اثر انتقال پیام است که در طی آن افراد نسبت یه حقانیت یا اشتباه بودن نگرش ها، ارزش ها، اهداف هنجارها و احساس خود متقعد می گردند. (هارجی، ۱۳۷۷: ۲۷۳)

در مکتب امام، زنده ارزش های اسلامی و حاکمیت دین اسلام به معنای زنده شدن منابع قدرت اسلامی است که از طریق اثرگذار بر ذهنیت و عواطف انسانی اعمال قدرت می کند. در این مکتب اقناع سازی یک جوشش درونی منطبق با ذاتیات انسان است که خود این امر مهمترین ضمانت اعمال قدرت است.به همین دلیل از منظر این مقاله فرآیند تولید قدرت نرم در مرحله اول از تغییر در ارزشها و اولویتها و شیوه زندگی شروع شد که توانست فرهنگ دینی را در مقایسه با فرهنگ ملی جهت دهنده خط مشی حرکتها و فعالیتهای جامعه برتری دهد. مقولاتی همچون قدرت ایمان، قدرت خون سیدالشهداء، قدرت اسلام، قدرت خدا و… منابع قدررت نرم اسلامی هستند که در نظر و اندیشه امام به عنوان منابع اصیل قدرت نام برده می شود. در این مرحله احیای ازش های اسلامی یعنی احیای این نوع منابع قدرت.

در مرحله دوم امام خمینی با دارا بودن خصایص و ویژگیهای خاص شخصیتی خود مانند اخلاص، شجاعت و. .. به عنوان الگوی تمام عیار هدایت و رهبری جامعه مطرح می شودکه با بهره گیری منابع قدرتی همچون قدرت اجتماعی، قدرت کاریزماتیک و قدرت مرجعیت به ایجاد جریان اجتمای برای جلب هواداری، تأیید تصدیق و وفاداری دیگران از طریق برانگیختن نسبت به ایده ها و آرمان های خود می کند. امام خمینی با دارا بودن منابع اعتماد آری همچون، قدرت اجتماعی، شخصیت کاریزماتیک، قدرت مرجعیت و… توانست به عنوان رهب محبوب امت، شکل دهنده سرمایه اجتماعی در جامعه شود. اعتماد متقابل رهبر و مردم مهمترین عنصر سرمایه اجتماعی است.

از طرفی ارزش های اسلامی احیا شده که در انطباق کامل با انسانها قرار دارد و همچنین محبوبیت ناشی از برجستگیهای خصایص رهبری توانست مرکز جلب قلوب مردم قراار گیرد و با ایجاد تغییرات نگرشی مقبولیت مردمی را به عنوان رکن فعلیت یافتن مشروعیت نظام سیاسی را به دنبال داشته باشد. در این فرآیند منابع قدرت نرم موجود در بطن دین اسلام و شخصیت الگو شده امام توانست سرمایه اجتماعی و مشروعیت را به عنوان منابع بالفعل قدرت نرم فعال کند

منابع

– امام خمینی، سید روح الله،۱۳۸۵، صحیفه امام ج۵،۶، ۷، ۹، ۱۶، ۱۹، ۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

– امام خمینی، سید روح الله، ۱۳۷۶، جهاد اکبر، تهران، واحد تحقیقات اسلامی بنیاد بعثت

– امام خمینی، سید روح الله، ۱۳۷۲، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

– پوتنام، رابرات، ۱۳۸۰، دموکراسی و سنتهای مدنی(تجربه ایتالیا و درس هایی برای کشورهای در حال گذار)، ترجمه محمد تقی دلفروز، تهران، نشر روزنامه سلام

– توحیدی، علی اصغر، ۱۳۸۱، قرائت امام خمینی از سیاست، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی

– جوادی آملی، عبدالله، ۱۳۷۸، ولایت فقیه، ولایت، فقاهت و عدالت،، قم، نشر اسماء

– ربیعی، علی، ۱۳۸۴، مطالعات امنیت ملی، تهران، وزارت امور خارجه

– ردادی، محسن، ۱۳۸۹، منابع قدرت نرم سرمایه اجتماعی در اسلام، تهران، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)

– شجاعی باغینی، محمد مهدی، ۱۳۸۷، مبانی مفهومی سرمایه اجتماعی، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی

– فروند، ژولین، ۱۳۶۸، جامعه شناسی ماکس وبر، ترجمه، عبدالحسین نیک گهر، انتشارات رایزن

– فوکو، میشل، ۱۳۸۰، ایران: روح یک جهان بی روح، ترجمه نیکو سرخوش ، افشین جهاندیده، تهران

– فوکو، میشل، ۱۳۸۷، مراقبت و تنبیه، تولد زندان، ترجمه نیکو سرخوش، افشین جهاندیده، تهران، نشر نی

– کلگ، استوارت، ۱۳۷۹، چهارچوبهای قدرت، ترجمه مصطفی یونسی، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی

– افتخاری، اصغر،۱۳۸۷، قدرت نرم، ابزارهای موفقیت در سیاست بین الملل، ترجمه، سیدمحسن روحانی و مهدی ذوالفقاری، تهران، اتشارات دا نشگاه امام صادق(علیه السلام)

– افتخاری، اصغر ۳۸۷ ب، دو چهره قدرت نرم، در قدرت نرم و سرمایه اجتماعی، مطالعه موردی بسیج، تهران، دانشگاه امام صادق(علیه السلام)

– افتخاری، اصغر، ۱۳۸۹، قدرت بدون خشونت، در قدرت نرم و عدم خشونت، شارپ، جین، سید رضا مرزانی، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق(علیه السلام)

– پورسعید، فرزاد، ۱۳۸۳، فرآیند مشروعیت یابی در نظام جمهوری اسلامی، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره ۲۶

– قدسی، امیر، ۱۳۸۹، جایگاه سرمایه ی اجتماعی در بازتولید قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه راهبرد دفاعی، شماره

– یوسفی، جعفر، ۱۳۸۷، بررسی تطبیقی قدرت نرم در گفتمانهای اسلامی و لیبرال دموکراسی، در مجموعه مقالات، قدرت نرم و سرمایه اجتماعی(مطالعه موردی بسیج)، به اهتمام، اصغر افتخاری، تهران، دانشگاه امام صادق(علیه السلام)

– حسن زاده آملی، حسن،۱۳۸۰، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، تهران، بنیاد نهج البلاغه

– کدی، نیکی، ۱۳۸۳، نتایج انقلاب ایران، ترجمه مهدی حقیقت خواه، تهران، نشر ققنوس

– مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۸۲، برگزیده تفسیر نمونه، نوشته احمد علی بابایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه

– مولانا، حمید، ۱۳۷۱، امام و انقلاب و ارتبطات، نمجله حضور، شماره ۴

– هارجی، اون ساندرز، کریستین و دیکون، دیوید، ۱۳۷۷، مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت، تهران، رشد

– عسگری، محمود، ۱۳۸۴، مقدمه ای بر فرهنگ استراتژیک، فصلنامه راهبرد دفاعی، سال سوم

– تاجیک، محمدرضا،۱۳۷۷، امام قدرت و گفتمان، نامه پژوهش، ش۸

– نهج البلاغه، ۱۳۷۹، ترجمه محمد دشتی

– عیوضی، محمد رحیم، فتحی، یوسف، ۱۳۹۰، رهبری و سرمایه اجتماعی با رویکرد به رهبری امام خمینی(ره)، پژوهشنامه متین، شماره ۵۱

– رنانی، محسن، ۱۳۸۲، سرمایه اجتماعی، شرط لازم برای توسعه، اندیشه صادق، شماره ۱۱و ۱۲

– فاضلی کبریا، حامد، ۱۳۸۹، طراحی مدل مفهومی سرمایه اجتماعی با تأکید بر آموزه های نهج البلاغه، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق (علیه السلام)

– نائینی، علی محمد، ۱۳۸۸، مفهوم و ابعاد تهدید نرم در مطالعات امنیتی، در مجموعه مقالات جنگ نرم از نظریه تا عمل، به کوشش حجت الله مرادی، تهران، نشر ساقی