حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

چهارشنبه, ۹ آبان , ۱۴۰۳ 27 ربيع ثاني 1446 Wednesday, 30 October , 2024 ساعت ×
یاران این‌زمانی ابوالفضل‌ العباس(ع)
07 مارس 2022 - 8:46
شناسه : 3545
بازدید 406
9

۱- هوا داغ و تب دار بود، ریگ‌های صحرا زیر تابش مستقیم آفتاب به گلوله‌های آتش شبیه شده بودند. حرامیان آب را بر اردوگاه حسین‌(ع) بسته بودند تشنگی امان از مردان و زنان و کودکان ربوده بود، طاقت‌ها طاق شده بود. ابوالفضل‌العباس‌(ع)، سپهسالار سپاه امام حسین‌(ع)، رفته بود تا محاصره فرات را بشکند و با […]

ارسال توسط : نویسنده : حسین شریعتمداری منبع : کیهان
پ
پ
۱- هوا داغ و تب دار بود، ریگ‌های صحرا زیر تابش مستقیم آفتاب به گلوله‌های آتش شبیه شده بودند. حرامیان آب را بر اردوگاه حسین‌(ع) بسته بودند تشنگی امان از مردان و زنان و کودکان ربوده بود، طاقت‌ها طاق شده بود. ابوالفضل‌العباس‌(ع)، سپهسالار سپاه امام حسین‌(ع)، رفته بود تا محاصره فرات را بشکند و با آبی که می‌آورد تشنگان را سیراب کند. عباس که هماوردی در سپاه شرک نداشت، صف محاصره‌کنندگان فرات را شکافت و بر کرانه آن نشست تا مَشک‌ها را پُر کند. فرزند علی‌(ع) که خود از تشنگی می‌سوخت، مشتی از آب برگرفته و به دهان مبارک نزدیک کرد اما، عباس را چه می‌شود؟ چرا آب را نمی‌نوشد؟ به چه می‌اندیشد؟ … بجنب عباس! چرا معطلی؟ فرصتی نیست، حرامیان هجوم آورده‌اند و خیلی زود دیر می‌شود!…

عباس اما، مشت آبی را که به دهان مبارک نزدیک کرده بود، فرو ریخت. مَشک‌ها را پر از آب کرد و راهی اردوگاه حسین شد. چرا چنین کرد؟‌ … عقل و شرع و منطق، همه یکصدا حکم به نوشیدن می‌دادند. به یاد حسین و یاران و کودکان تشنه‌اش افتاده بود؟‌!… ولی یک مشت آب در مقایسه با شط موّاج و خروشان فرات، مثل قطره‌ای از دریا بود، یعنی هیچ نبود. ابوالفضل العباس سپهسالار سپاه بود و سیراب شدنش بر توان و قدرتش می‌افزود … اما چرا از نوشیدن چشم پوشید؟ …

۲- زمستان سال ۱۳۵۷ بود. دو یا سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی. کارکنان شرکت نفت در حمایت از انقلاب و برای پیشگیری از صدور و غارت نفت، در اعتصاب بودند.

نفت به اصلی‌ترین کالای مورد نیاز مردم تبدیل شده بود و به سختی به دست می‌آمد. حضرت امام در نوفل لوشاتوی پاریس اقامت داشتند و اروپا در آن سال با زمستان سختی روبه‌رو بود. امام به اطرافیان دستور دادند بخاری محل اقامتشان را خاموش کنند! پرسیده بودند چرا؟! در پاسخ فرموده بود؛ وقتی مردم ایران با کمبود نفت روبه‌رو هستند و این سختی را به خاطر اسلام و انقلاب تحمل می‌کنند، نمی‌توانم از محل گرم و دور از سرما برخوردار باشم. ولی شما رهبر مردم هستید و سلامت شما خواسته همه ملت است. باید به سلامت باشید تا قافله انقلاب به سلامت بماند … امام، اما نپذیرفته بود.

۳- وقتی ظرف غذا را برای حضرت آقا آورده و نزد ایشان گذاردند، نگاهی به آن کرده و خطاب به میزبان فرمودند که آن ظرف را از جلوی ایشان بردارد. میزبان به تصور اینکه در ظرف غذا چیز نامطلوبی مثلاً مو و… وجود دارد، با ابراز تعجب، علت را جویا شده بود و حضرت آقا فرموده بودند؛ در این غذا گوشت هست و توضیح داده بودند، این روزها قیمت هر کیلو گوشت ۱۰۰ هزار تومان است و بسیاری از مردم توان خرید آن را ندارند و من نمی‌توانم از غذایی که حاوی گوشت کیلویی ۱۰۰ هزارتومانی است استفاده کنم. چرا؟!

۴- و بالاخره، این کلام نورانی از امام راحلمان – رضوان‌الله تعالی علیه- است: «آنهایی که در خانه‌های مجلل، راحت و بی‌درد آرمیده‌اند و فارغ از همه رنج‌ها و مصیبت‌های جانفرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه‌های محروم، تنها ناظر حوادث بوده‌اند و حتی از دور هم دستی برآتش نگرفته‌اند نباید به مسئولیت کلیدی تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همه زحمات ملت ایران را برباد دهند».

۵- و امروزه، یاران این‌زمانی ابوالفضل‌العباس و پیروان پاکباخته خمینی و خامنه‌ای نه فقط ‌اندک و کم‌شمار نیستند، بلکه سراسر ایران اسلامی را با رایحه روح‌بخش حضور خود معطر کرده‌اند. مشکل آن است که در برخی از مدیریت‌های حساس و گره‌گشا حضور ندارند، اگرچه هرجا به کار گرفته شده‌اند به وضوح نشان داده‌اند که مدیران لایقی هستند.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.