حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024 ساعت ×
روایات زیارت امام حسین علیه السلام با پای پیاده؛ گونه شناسی و دلالت سنجی
11 سپتامبر 2022 - 10:11
شناسه : 4469
بازدید 326
7

موضوع زیارت مرقد امام حسین(ع) با پای پیاده، یکی از موضوعات پژوهشی اولویت دار در حوزه زیارت است؛ زیرا از طرفی، این شکل خاص زیارت در میان مسلمانان، علاقه مندان بسیار زیادی دارد و از طرفی، کشف استنادات روایی این شیوه زیارتی و شرایط آن، تحقیق و پژوهش بیشتری را می طلبد. در این راستا، […]

ارسال توسط : نویسنده : زعفرانی، هانی منبع : فصلنامه دانش ها و آموزه های قرآن و حدیث، تابستان 1400 - شماره 13
پ
پ

موضوع زیارت مرقد امام حسین(ع) با پای پیاده، یکی از موضوعات پژوهشی اولویت دار در حوزه زیارت است؛ زیرا از طرفی، این شکل خاص زیارت در میان مسلمانان، علاقه مندان بسیار زیادی دارد و از طرفی، کشف استنادات روایی این شیوه زیارتی و شرایط آن، تحقیق و پژوهش بیشتری را می طلبد. در این راستا، مقاله پیش رو پس از جمع آوری روایات این باب بر مبنای کلیدواژه هایی همچون «خُطْوَة»، «مَاشِیاً» و «مِنَ الْفُرَات»، آنها را در قالب سه گونه روایی ارائه داده است. این نگاشته به فراخور گنجایش خود، ضمن گونه شناسی روایات، به دلالت سنجی روایات و بیان تفاوت های موجود در آنها از حیث محدوده پیاده روی و جمع دلالی، پرداخته است. بررسی احتمال طریقیت داشتن پیاده روی نیز در دستور کار این مقاله قرار داشته است. در پایان، دلالت روایات بر فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده در تمام طول سفر، مورد قبول نگارنده واقع شده است.

مقدمه

پدیده زیارت مرقد اباعبدالله الحسین(ع) با پای پیاده، سابقه ای طولانی دارد. از گذشته های دور، دوست داران اهل بیت(ع) و عالمان تشیع، به منظور زیارت حرم امام حسین(ع) با پای پیاده به کربلا مشرف می شدند. با وجود سختی ها و مشکلاتِ این شکل خاص زیارت، روز به روز بر تعداد علاقه مندان آن افزوده شد؛ تا جایی که امروزه، راهپیمایی زیارت امام حسین(ع) در ایام اربعین، به حماسه ای جهانی مبدل گشته است. هرچند، حضور میلیونی مسلمانان در این مسیر پیاده روی، نشان دهنده دلباختگی آنان نسبت به اباعبدالله الحسین(ع) است، اما این موضوع به هیچ وجه، جامعه مسلمان را از بررسی های روایی برای یافتن مستندات فضیلت پیاده روی به سوی کربلا، بی نیاز نمی سازد. ازاین رو، پژوهشگران حوزه زیارت به ویژه در سال های اخیر، سعی در استخراج روایات این موضوع و تبیین آن نموده اند که در نتیجه این تلاش ها، مقالات و کتب متنوعی به رشته تحریر درآمده است. این نگاشته ها با توجه به شیوه استدلال و نوع نگاه به سه دسته قابل تقسیم هستند:

  1. برخی از پژوهشگران برای اثبات فضیلت زیارت با پای پیاده به عموماتی همچون «اَفضَلُ الاَعمالِ اَحمَزُها»[۱]و «ما عُبد الله بشیء اَشَدَّ من المشی و لا اَفضَل»[۲]تمسک جسته اند. همچنین با تشخیص زیارت با پای پیاده، به عنوان مصداقی از عناوین «تعظیم شعائر»، «تواضع» و… جنبه های دیگری از فضیلت این عمل را نیز مورد بررسی قرار داده اند. مقاله «حکم فقهی پیاده روی برای زیارت قبور اولیای الهی و اماکن مقدس»[۳] نمونه ای از این مقالات است.
  2. گروهی دیگر از پژوهشگران، پژوهش خود را بر ادله خاص روایی متمرکز کرده اند. آنها روایاتی که به صورت ویژه به فضیلت زیارت با پای پیاده پرداخته را جمع آوری و از آن به عنوان دلیل یا مؤید فضیلت زیارت با پای پیاده استفاده کرده اند. در این نگاشته ها، روایات فضیلت زیارت حج، مرقد امام حسین(ع) و مرقد امام علی(ع) با پای پیاده، بیشتر به چشم می خورد. مقالاتی همچون «فضیلت پیاده روی برای زیارت معصومان»[۴]و «اندر ره عشق»[۵]و کتبی همانند پیاده تا کربلا[۶] و پیاده تا عرش[۷] از این نگاشته هاست.
  3. برخی از پژوهشگران نیز از هر دوی این استدلال ها برای اثبات فضیلت زیارت با پای پیاده، بهره برده اند. مقالات «فقه پیاده روی»[۸]و «آیا پیاده روی برای زیارت امام حسین(ع) مستند دینی دارد؟»[۹]در این دسته قرار می گیرند.

این پیشینه پژوهشی با تأکید بر فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده، مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت، مشخص شد که در نگاشته های گذشته، روایات فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده به صورت کامل جمع آوری نشده و تفاوت محتوایی این روایات از حیث محدوده مکانی فضیلت زیارت با پای پیاده، به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته است. از این رو، موضوع فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده به منظور جمع آوری کامل روایات آن و جمع بندی محتوایی روایات و تعیین محدوده مکانی فضیلت پیاده روی، نیازمند تحقیق و پژوهشی دگرباره است که در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت.

در مسیر پژوهشِ این موضوع، ابتدا کلیدواژه های مرتبط با موضوع، شناسایی و روایات مربوطه جمع آوری شد. سپس با تأمل در مجموعه این روایات به عنوان یک بسته کامل، دسته بندی خاصی ازاین روایات کشف و تنظیم گردید. ملاک نگارنده در این نوع از دسته بندی، میزان عمومیت روایات از حیث محدوده مکانی فضیلت پیاده روی است. برخی از روایات، در مورد محدوده مکانی فضیلت پیاده روی سکوت کردند؛ برخی فضیلت پیاده روی را در تمام طول مسیر سفر ثابت می دانند و برخی این فضیلت را تنها محدود در مکانی خاص می دانند. نگارنده در مقاله پیش رو، با تحلیل و بررسی دقیق الفاظ، سعی در حل این تفاوت ها در مفاد روایات و جمع دلالی آنها دارد.

گزارش روایات به این شیوه است که روایاتی که در راویِ متصل به معصوم و محتوا مشترک است، هرچند در متن کاملاً مشترک نباشد، در ذیل یک شماره و به نام راویِ آن نام گذاری شده است؛ زیرا اشتراک در راوی و محتوا، بیانگر این نکته است که این روایات، همگی نقل های گوناگون از یک واقعه است. از میان متن های گوناگون این روایات مشترک، متن مربوط به اولین منبع (معتبرترین منبع از میان منابع ذکر شده در پاورقی) انتخاب شده است. روایاتی که راوی یا سند آنها مشخص نیست، تحت عنوان «مرسل» و به نام مؤلف کتاب نام گذاری شده است.

اعتبارسنجی روایات مورد استفاده، نه بر پایه ارزیابی سندی (شیوه متأخرین) بلکه بر مبنای اعتبارسنجی عصر حضور و دوره محدثان اولیه سامان یافته است. ازاین رو، به جای تأکید و تعبد بر سند روایات، بیشتر به منبع اصلی هر روایت و اعتماد محدثان بزرگ شیعه و نیز، تأیید به وسیله دیگر روایات هم مضمون توجه و تأکید شده است. بر این اساس، پشتوانه اعتماد نگارنده به روایات این باب، نکات زیر خواهد بود:

۱- اکثر این روایات در کتب معتبری همچون کافی، تهذیب الاحکام و کامل الزیارات درج شده است. اعتماد بزرگانی همچون مرحوم کلینی، شیخ طوسی و مرحوم ابن قولویه به این روایات می تواند اعتماد ما را نیز افزایش دهد.

۲- درباره زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده، ۲۳ روایت وجود دارد. روایاتی که مضامین نزدیک تری به یکدیگر دارد در دسته های جداگانه جای گذاری شده است. تعدد روایات در هر دسته، می تواند اطمینان ما به صدور مضامین مربوط به آن دسته را افزایش دهد.

افزون بر نکته پیش گفته، باید افزود: حتی بر مبنای شیوه اعتبارسنجی سندمحوری نیز، می توان اعتماد نسبی به شاکله این روایات به دست آورد؛ چه اینکه با فرض وجود ضعف در سند این روایات، عمل به مضامین آن ها بر اساس مفاد روایات «من بلغ» جایز است.

گونه های روایات

می توان روایات دال بر فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده را در سه گونه روایی، سامان کرد: گونه اول، روایاتی است که به طور مطلق پیاده روی به سوی مرقد اباعبدالله(ع) را مطلوب می شمارد و محدوده ای برای پیاده روی تعیین نمی کند. این گونه از روایات را «مطلق» می نامیم. گونه دوم روایاتی است که تصریح می کند پیاده روی به سوی مرقد امام حسین(ع) از درب منزل آغاز می شود. ما از این گونه با عنوان روایات «مقید به: مِنْ أَهْلِهِ/ مِنْ مَنْزِلِهِ» یاد می کنیم؛ و گونه سوم روایاتی است که دستور می دهد زائران از شط فرات به سوی مرقد امام حسین(ع) پیاده روی کنند. بر این گونه نیز عنوان روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات» را اطلاق می کنیم.

گونه اول: روایات «مطلق»

این گونه از روایات با سه کلیدواژه «خُطْوَة»، «مَاشِیاً» و «مُغَبَّر» شناسایی می شوند و به سه دسته تقسیم می گردند که هرکدام از این دسته ها به نام کلیدواژه اصلی خود، نام گذاری شده است. ویژگی خاص روایات «مطلق»، نسبت به روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات» و «مقید به: منْ أَهْلِهِ/ مِنْ مَنْزِلِهِ» در این است که در روایات «مطلق»، نسبت به محدوده مکانیِ فضیلت پیاده روی، هیچ تصریحی وجود ندارد. به این معنا که عمل پیاده روی به سوی مرقد امام حسین(ع) را مطلوب می شمرد و تعیین نمی کند که این پیاده روی، باید از چه نقطه ای آغاز شود.

دسته اول روایات مطلق: روایات «خُطْوَة»

این دسته از روایات «مطلق»، با کلیدواژه «خُطْوَة» (گام) و «خَطَا» (گام برداشت) شناسایی می شوند. هرچند کلیدواژه «خطْوَة» در بیشتر روایات فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده به کار رفته است؛ اما در این دسته، ما فقط با همین کلیدواژه مواجه هستیم و تنها دستاویز ما برای رسیدن به فضیلت پیاده روی، همین کلیدواژه است؛ در حالی که در دسته های دیگر، علاوه بر این کلیدواژه، کلیدواژه های دیگری نیز خود نمایی می کند. با این ملاک، روایات «خُطْوَة» شامل هفت روایت می شود که عبارت اند از:

۱- روایت قُدامَة بن مالک از امام صادق(ع): «منْ أَرَادَ زِیارَةَ قَبْرِ الْحُسَینِ(ع) لَا أَشَراً وَ لَا بطَراً وَ لَا رِیاءً وَ لَا سمْعَةً مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ کمَا یمَحَّصُ الثَّوْبُ فِی الْمَاءِ فَلَا یبْقَی عَلَیهِ دَنَسٌ وَ یکتُبُ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ کلِّ مَا رَفَعَ قَدَمَهُ عمْرَةً[۱۰]

۲- روایت اَبان بن تَغلِب از امام صادق(ع): «…مَنْ زَارَ الْحُسَینَ(ع) کتَبَ اللَّه لَه بِکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ سَیئَةً وَ غَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ…»[۱۱]

۳- روایت مرسل علامه حلی از پیامبر اکرم| که خطاب به حضرت فاطمه÷ فرمودند: «…إِنَّ مَنْ زَارَ وَلَدَک الْحُسَینَ(ع) کتبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ مِائَةُ حَسَنَةٍ وَ رُفِعَ عَنْهُ مِائَةُ سَیئَةٍ…»[۱۲]

۴- روایت مرسل اِبن اَبی جُمهُور از امام صادق(ع): «مَنْ زَارَ قبْرَ الْحسَینِ (ع) کتبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً وَ کتَبَ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حسَنَةً وَ محَا عَنْهُ بِهَا سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَةً[۱۳]

۵- روایت حَرث [حَارِث] بن مُغِیرَة از امام صادق(ع): «…إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکةً مُوَکلِینَ بِقَبْرِ الْحُسَینِ(ع) فَإِذَا هَمَّ بِزِیارَتِهِ الرَّجلُ أَعطَاهُمُ اللَّهُ ذُنُوبَهُ فَإِذَا خَطا مَحَوْهَا ثُمَّ إِذَا خَطا ضَاعَفُوا لَهُ حَسَنَاتِهِ فَمَا تزَالُ حسَنَاتُهُ تَضَاعَفُ حَتَّی تُوجِبَ لَهُ الْجَنَّةَ ثُمَّ اکتنَفُوهُ وَ قدَّسُوهُ وَ ینَادُونَ مَلَائِکةَ السَّمَاءِ أَنْ قَدِّسُوا زُوَّارَ [حَبیبِ] اللَّهِ فإِذَا اغتَسَلُوا نَادَاهُمْ مُحَمَّدٌ| یا وَفْدَ اللَّهِ أَبْشِرُوا بِمُرَافَقَتِی فِی الْجَنَّةِ…»[۱۴]

۶- روایت سَدیر صَیرَفی از امام صادق(ع): «کنا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) فَذَکرَ فتًی قبْرَ الْحُسَینِ(ع) فقَالَ لَه أَبو جَعْفَرٍ(ع) مَا أَتَاهُ عَبْدٌ فَخَطا خطْوَةً إِلَّا کتبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ حَطَّ عَنْهُ سَیئَةً[۱۵]

۷- روایت عَبدُالله بن مُسکَان از امام صادق(ع): «منْ زَارَ الْحُسَینَ(ع) مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یرْجِعْ حتَّی یغْفَرَ لَهُ کلُّ ذَنْبٍ وَ یکتَبَ لَه بِکلِّ خُطْوَةٍ خَطاهَا وَ کلِّ یدٍ رَفعَتْهَا دَابتُهُ أَلْفُ حَسَنَةٍ وَ مُحِی عَنْهُ أَلْفُ سَیئَةٍ وَ تُرْفَعُ لَهُ أَلْفُ دَرَجَةٍ[۱۶]

این روایات برای کسی که به زیارت امام حسین(ع) می رود، به ازای هر گام ثوابی را در نظر گرفته است. ظهور اولیه این روایات، ثواب های یاد شده را مشخصاً برای کسی که پیاده به زیارت امام حسین(ع) بیاید ثابت می داند. از طرفی، با توجه به عام و مطلق بودن این روایات که خود را در عباراتی همچون «بکُلِّ خُطوَة» نشان می دهد، می توان ظهور اولیه آنها را در تمام طول مسیر، ثابت دانست؛ زیرا از حیث مکان، هیچ محدوده ای برای ثواب گام ها، بیان نمی کند.

در مورد روایت حَرث بن مُغیره، قرائنی وجود دارد که می تواند این ظهور را تقویت کند. در این روایت، عبارت «فَإِذَا خَطا مَحَوهَا» با حرف فاء بر عبارت «فَإِذَا هَمَّ بِزِیارَتِهِ» عطف شده است. این نکته به این معناست که زائر، بلافاصله پس از اینکه تصمیم به زیارت می گیرد، اولین قدم را برمی دارد. نکته دیگر اینکه در ادامه، عمل غسل، پس از پیاده روی زائر وارد شده است. از طرفی، طبق روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات» که در ادامه خواهد آمد، زائر زمانی غسل می کند که به رود فرات رسیده است؛ پس انتهای مسیر پیاده روی رود فرات است. درنتیجه طبق روایت حَرث، زائر حدفاصل بین زمانی که تصمیم به زیارت می گیرد و زمانی که به رود فرات می رسد را پیاده روی می کند.

از میان روایات این دسته، روایت عَبدُالله بن مُسکَان نیز نیازمند توضیح است. در این روایت در عبارت «له بکلِّ خطْوَةٍ خَطاهَا وَ کلِّ یدٍ رَفَعَتْهَا دَابَّتُهُ»، علاوه بر گام های زائر، در مورد گام های چهارپای او نیز سخن به میان آمده است. ممکن است این احتمال به ذهن برسد که این روایت با بیان ثوابی یکسان برای زیارت پیاده و سواره، دلالت دارد بر اینکه زیارت پیاده برتر از زیارت سواره نیست. در پاسخ به این احتمال باید گفت که نبود برتری میان دو عمل از یک جهت، مانع از برتری یکی بر دیگری از جهات دیگر نمی شود. به عبارت دیگر، این روایت در مقام مقایسه بین این دو شیوه زیارت نیست؛ ازاین رو، نپرداختن به تفاوت های میان آن ها، به این معنی نیست که هیچ تفاوتی میان آن ها وجود ندارد.

بررسی شمولیت واژه «خُطوَة» بر گام های انسان و چهار پا

ممکن است این سوال مطرح شود که آیا منظور از «خُطوَة» (گام)، صرفاً گام های انسان است یا گام های چهارپا را نیز شامل می شود؟ با بررسی کاربست این واژه در احادیث، به این نتیجه می رسیم که این واژه، فقط برای گام های انسان استعمال نمی شود. بلکه اگر شخصی با چهارپا، مسیری را طی کند نیز کلمه «خُطْوَة» برای گام های آن چهارپا به کار برده می شود.

به عنوان نمونه در روایتی از هَارُون بن مُوسَی در مورد مرکب امام رضا(ع) این عبارت آمده است: «فَمَرَّ الْفَرَسُ یتَخَطَّی»؛[۱۷] یا در نقل ابن مشهدی از روایت ابن ثُوَیر در ارتباط با ثواب زیارت امام حسین(ع) آمده است: «…وَ إِنْ کانَ رَاکباً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَة حَسَنَةً…»؛[۱۸] همچنین ابی بصیر از امام صادق(ع) نقل می کند: «إِن الْعبْدَ الْمؤْمِنَ حِینَ یخْرُجُ مِنْ بَیتِهِ حاجّاً لَا یخْطُو خطْوَة وَ لَا تَخْطُو بِهِ رَاحِلَتُهُ إِلَّا کتبَ اللَّه لَهُ بِهَا حَسَنَةً وَ…».[۱۹] در تمام این موارد، ریشه ی «خطو» برای گام های چهارپا استعمال شده است. بنابراین می توان گفت معنای کلیدواژه «خطْوَة»، اعم از گام های انسان و چهارپاست و تنها با این کلیدواژه نمی توان چنین روایاتی را حمل بر پیاده روی کرد. با این وجود، قرائنی وجود دارد که مراد از کلیدواژه «خُطوَة» در این روایات، منحصر به گام های انسان است. این قرائن بدین شرح است:

۱- جمله «یکتُبُ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خطْوَة حجَّةً وَ کلِّ مَا رَفَعَ قَدَمَهُ عُمْرَةً» در روایت قُدَامَة، دارای دو فقره است. در فقره اول برای گذاشتن هر گام، ثواب یک حج و در فقره دوم برای برداشتن آن، ثواب یک عمره لحاظ شده است. فقره دوم این عبارت بی تردید، مربوط به قدم های شخص زائر است؛ زیرا ضمیر در کلمه «قَدَمَهُ» به شخص زائر برمی گردد و ثواب عمره، مربوط به برداشتن گام توسط خود زائر است، نه چهارپای او. از طرفی، با توجه به ارتباط معنایی تنگاتنگ میان این دو فقره، بدون شک گذاشتن و برداشتن گام، مربوط به یک مصداق است. بنابراین در فقره اول نیز منظور از گذاشتن گام، گام های زائر است. درنتیجه، معنای کلمه «خُطْوَة» در فقره اول منحصراً به معنای قدم های زائر خواهد بود.

۲- کلیدواژه «خُطوَة» در برخی از روایات با فعل «خَطَا» همراه شده است. فعلی که فاعلش، تنها زائر است و نه مرکب او. درنتیجه، عمل گام برداشتن را فقط به شخص زائر نسبت می دهد.

۳- در دسته روایات «ماشیاً»، که در ادامه خواهد آمد، وجود کلیدواژه «مَاشِیاً» در کنار کلیدواژه «خُطوَة»، معنای آن را برای گام های انسان، منحصر می سازد.

۴- در روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات»، که در ادامه خواهد آمد، در کنار کلیدواژه «خُطوَة» از پابرهنه بودن و قدم های کوتاه، سخن به میان آورده است. با توجه به این مضامین، معنای «خُطوَة» در گام های انسان، انحصار دارد.

۵- از میان ۱۲ روایتی که کلیدواژه «خُطوَة» در آن ها به کار رفته است، ۷ روایت با قرائنی همراه است که کلیدواژه خطوه را به گام های انسان تفسیر می کند. همچنین در برخی از روایات این باب که هم مضمون با روایات «خُطوَة» است، به وسیله کلیدواژه «قَدَم» و… سخن از گام های انسان مطرح شده است. آن ۷ روایت به همراه این روایات «قَدَم»، به عنوان قرینه منفصله، معنای کلیدواژه «خُطوَة» در سایر روایات را روشن می سازد.

دسته دوم روایات مطلق: روایات «مَاشِیاً»

این دسته از روایات «مطلق»، با کلیدواژه «مَاشِیاً» (پیاده) از دسته های دیگر تمییز داده می شود. محور استدلال در این روایات، کلیدواژه «مَاشِیاً» است و کلیدواژه های دیگر نقش محوری ندارند. با اینکه کلیدواژه «مَاشِیاً» در برخی از روایات «مقید به: منْ أَهْلِهِ/ مِنْ منْزِلِهِ» نیز وجود دارد، اما محوری نبودن این کلیدواژه در آن روایات، باعث می شود که آن ها را در دسته روایات «مَاشِیاً» جای ندهیم. این دسته، شامل دو روایت است:

۱- روایت عَلِی بنِ میمُون صائِغ از امام صادق(ع): «یا علِی زُرِ الْحُسَینَ وَ لَا تَدَعْهُ قَالَ قلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ قَال مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حسَنَةً وَ محَی عَنْهُ سَیئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً…»[۲۰]

۲- روایت اَبی سعِید قاضِی از امام صادق(ع): «دَخَلْتُ علَی أَبی عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِی غُرَیفَةٍ لَهُ وَ عِنْدَهُ مُرَازِمٌ فَسَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) یقُولُ مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحسَینِ(ع) ماشِیاً کتبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ وَ بِکلِّ قَدَمٍ یرْفَعُهَا وَ یضَعُهَا عتْقَ رَقبَةٍ منْ وُلْدِ إِسمَاعِیلَ وَ مَنْ أَتَاهُ بِسَفِینَةٍ فَکفَتْ بِهِمْ سَفِینَتُهُمْ نَادَی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ طِبْتُمْ وَ طَابَتْ لَکمُ الْجَنَّةُ[۲۱]

در این دسته از روایات، قید «مَاشِیاً» یک قید احترازی است و به روشنی بر فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده دلالت می کند. به خصوص در روایت عَلِی بنِ میمُون، که راوی به طور کلی در مورد ثواب زیارت امام حسین(ع) سؤال کرده است، اما امام با قید «مَاشِیاً» پاسخش را می دهند.

لفظ عموم در عبارت «بَکُلُّ خُطوَة»، بر شمولیت این روایت بر فضیلت پیاده روی در تمام طول مسیر، دلالت دارد و تمام گام هایی که در این مسیر برداشته می شود، از درب منزل تا مرقد مطهر، از ثواب یاد شده برخوردار است. البته در روایت ابی سعید قاضی، قرینه ای وجود دارد که این ظهور را تقویت می کند. این روایت از دو فقره تشکیل شده است. فقره اول در ارتباط با سفر با پای پیاده است و فقره دوم در مورد سفر با کشتی سخن می گوید. فقره دوم (سفر با کشتی) صراحتاً در مورد طول مسیر سفر به کربلا صحبت می کند. این خود قرینه ای است که نشان می دهد فقره اول (سفر پیاده) نیز تمام طول مسیر را شامل می شود.

دسته سوم روایات مطلق: روایات «مُغَبَّر»

در روایات این دسته، ریشه های «شَعَثَ» و «غبَرَ» هر دو به چشم می خورد. این دسته شامل سه روایت است:

۱- روایت عَلِی بن حَکَم از یکی از اصحاب امام صادق(ع) به نقل از آن حضرت: «إِذَا أَرَدْتَ زِیارَةَ الْحُسَینِ(ع) فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِینٌ مَکرُوبٌ شَعِثٌ مغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ سَلْهُ الْحوَائِجَ وَ انصَرِفْ عَنْهُ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً.»[۲۲]

۲- روایت کَرّام بن عَمرو از امام صادق(ع): «إِذَا أَرَدْتَ أَنْتَ قَبْرَ الْحُسَینِ(ع) فَزُرْهُ وَ أَنْتَ کئِیبٌ حَزِینٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ فَإِنَّ الْحُسَینَ(ع) قُتِلَ وَ هُوَ کئِیبٌ حَزِینٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ[۲۳]

۳- روایت مفَضَّل بن عُمر از امام صادق(ع): «…تَاللَّهِ إِنَّ أَحَدَکمْ لَیذْهَبُ إِلَی قَبْرِ أَبِیهِ کئِیباً حَزِیناً وَ تَأْتُونَهُ أَنْتُمْ بِالسُّفَرِ کلَّا حَتَّی تأتونه [تَأْتُوهُ] شُعْثاً غُبراً[۲۴]

کلیدواژه «مُغَبَّر، غُبراً» به معنای غبارآلود است. غبارآلود شدن در زمان های قدیم، علاوه بر سفر های پیاده، در سفر های سوار بر مرکب نیز حاصل می شده است. مؤید این نکته، روایتی است که از امام صادق(ع) در مورد زیارت امیرالمؤمنین(ع) با پای پیاده وارد شده است. در بخشی از این روایت آمده است:

ما یطْعِمُ اللَّهُ النَّارَ قَدَماً اغْبَرَّتْ فِی زِیارَةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع) مَاشِیاً کانَ أَوْ رَاکباً.[۲۵]

بر اساس این عبارت، چه سواره و چه پیاده، در هردو صورت پای زائر می تواند غبارآلود شود.

کلیدواژه های «شَعِث»، «جَائِع» و «عَطْشَان» به ترتیب به معنای پریشان موی، گرسنه و تشنه است. پریشان مویی، گرسنگی و تشنگی نیز در سفر های طولانی حاصل می شده است، حتی اگر آن سفر با مرکب صورت گرفته باشد؛ لذا این کلیدواژه ها نیز به طور خاص، دلالتی بر پیاده روی ندارد.

با توجه به مطالب پیش گفته، هرچند دلالت این دسته روایات بر فضیلت پیاده روی، در ابتدا قابل پذیرش نیست، چون غبارآلود شدن، پریشان مویی، گرسنگی و تشنگی در سفر با مرکب هم حاصل می شده است، ولی با تطبیق بر سفر های امروزی، این عناوین چهار گانه، به خصوص عنوانِ «مُغَبَّر»، بیش از هر چیز در سفر های پیاده مصداق پیدا می کند؛ زیرا سفر با مرکب در روزگار کنونی مرسوم نیست و از طرفی محقق شدن این عناوین در سفر با وسایل نقلیه در اکثر موارد محقق نمی گردد. درنتیجه روایات دسته «مُغَبَّر»، هرچند مستقیماً در رابطه با پیاده روی سخن نمی گوید؛ اما مصداق اَتَمّ آن در عصر حاضر، زیارت با پای پیاده است.

هرچند ظهور این روایات، مطلق است و هیچ قیدی نسبت به محدوده مسیر زیارت بیان نمی کند، اما پیاده روی از مسیر هایی که خیلی به حرم نزدیک است (مانند نهر علقمه)، نمی تواند غبارآلودگی، پریشان مویی، گرسنگی و تشنگی را در زائر پدید بیاورد؛ پس محدوده پیاده روی باید فاصله قابل اعتنایی را دربرگیرد.

گونه دوم: روایات «مقید به: مِنْ أَهْلِهِ/ مِنْ مَنْزِلِهِ»

کلیدواژه های «مِنْ أَهْلِهِ» (از خانواده اش)، «منْ مَنْزِلِهِ» (از خانه اش) و «مِنْ بَابِ مَنْزِلِهِ» (از در خانه اش) وجه تمایز اصلی این روایات با روایات «مطلق» است. این گونه، دارای سه روایت است:

۱- روایت بشِیر دَهَّان از امام صادق(ع): «إِنَّ الرَّجُلَ لَیخْرُجُ إِلَی قبْرِ الْحسَینِ(ع) فَلَهُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ بِأَوَّلِ خُطْوَةٍ مَغْفِرَةُ ذُنُوبِهِ ثُمَّ لَمْ یزَلْ یقَدَّسُ بکلِّ خطْوَةٍ حَتَّی یأْتِیهُ…»[۲۶]

۲- روایت حُسین بن ثوَیر بن اَبی فاخته از امام صادق(ع): «…مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یرِیدُ زِیارَةَ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع) إِنْ کانَ مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَه بکلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ حَطَّ بِهَا عَنْهُ سیئَةً حَتَّی إِذَا صَارَ بَالْحَائِرِ…»[۲۷]

۳- روایت جابِر جُعفِی از امام صادق(ع): «…إِنَّ الرَّجلَ منْکمْ لَیأْخُذُ فِی جِهَازِهِ وَ یتَهَیأُ لِزِیارَتِهِ فَیتَبَاشَرُ بِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ فَإِذَا خَرَجَ مِنْ بابِ منْزِلِهِ رَاکباً أَوْ مَاشِیاً وَکلَ اللَّهُ بِهِ أَرْبعَةَ آلَاف ملَک مِنَ الْمَلَائِکةِ یصَلُّونَ علَیهِ حَتَّی یوَافِی قَبْرَ الْحسَینِ (ع)…»[۲۸]

در این روایات، تصریح شده است که پیاده روی از همان ابتدای خروج از منزل آغاز می شود. روایات بشِیر دَهان و حُسین بن ثُوَیر، فضیلت ویژه ای را برای پیاده روی بیان می کند اما روایت جَابِر جُعفِی، چون ثواب یکسانی را برای زیارت سواره و پیاده ذکر کرده است، نمی تواند فضیلت پیاده روی را ثابت کند؛[۲۹] بنابراین تمام صحبت ما در این دسته از روایات، مربوط به روایات بشِیر دَهان و حسین بن ثُوَیر است.

ممکن است این سؤال به ذهن برسد که آیا این فضیلت، فاصله های خیلی دور را هم شامل می شود یا صرفاً مربوط به اهالی کربلا و شهرها و روستا های نزدیک است. در پاسخ باید گفت ظهور اولیه این روایات تمام شیعیان و محبان حضرت را شامل می شود؛ زیرا روایات این دسته و دسته های دیگر، با عباراتی مانند «مَنْ اَتَی»، «مَنْ زَارَ» و… عام است و محدود کردن آن به اهالی یک شهر خاص، خلاف ظاهر است؛ بر فرض اراده خلاف ظاهر، لاجرم دلالت این روایات، یا محدود به اهالی شهر راوی یا محدود به اهالی شهر محل صدور روایت است. بررسی های نگارنده نشان می دهد که در هردوی این احتمالات، شهر مبدأ، فاصله زیادی تا کربلا دارد.[۳۰]

گونه سوم: روایات «مقید به: مِنَ الْفرَات»

 ویژگی متمایز کننده روایت «مقید به: مِنَ الْفُرَات» (از رود فرات) نسبت به روایات قبل، این است که این گونه از روایات، فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده را در حدفاصل بین رود فرات تا مرقد مطهر، بیان کرده است. این گونه، دارای هشت روایت است که حجم قابل توجهی را نسبت به دسته های قبل به خود اختصاص داده است. این روایات عبارت است از:

۱- روایت بَشِیر دَهَّان از امام صادق(ع): «…إِن الْمؤْمِنَ إِذَا أَتَی قَبْرَ الْحُسَینِ(ع) یوْمَ عَرَفَةَ وَ اغْتَسَلَ مِنَ الْفُرَاتِ ثُمَّ تَوَجَّهَ إِلَیهِ کتَبَ اللَّه لَه بکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً بِمَنَاسِکهَا وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ وَ غَزْوَةً[۳۱]

۲- روایت حُسین بن سَعِید از امام صادق(ع): «… مَنِ اغتَسَلَ فی الْفُرَاتِ ثُمَّ مَشَی إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ(ع) کانَ لَهُ بِکلِّ قَدَمٍ یرْفَعُهَا وَ یضَعُهَا حَجَّةٌ متَقَبَّلَةٌ بمَنَاسِکهَا[۳۲]

۳- روایت رُفَاعَة ی نَخَّاس از امام صادق(ع): «أَخْبَرَنِی أَبِی أَنَّ مَنْ خَرَجَ إِلَی قَبْرِ الْحُسَینِ(ع) عَارِفاً بِحَقِّهِ غَیرَ مسْتَکبِرٍ وَ بلَغَ الْفُرَاتَ وَ وَقَعَ فِی الْمَاءِ وَ خَرَجَ مِنَ الْمَاءِ کانَ مِثْلَ الَّذِی یخْرُجُ مِنَ الذُّنوبِ وَ إِذَا مشَی إِلَی الْحسَینِ (ع) فَرَفَعَ قَدَماً وَ وَضَعَ أُخْرَی کتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیئَاتٍ[۳۳]

۴- روایت صفوَان از امام صادق(ع) در بیان اعمال زیارت امام حسین(ع): «…فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ یعْنِی شَرِیعَةَ الصَّادِقِ(ع) بالْعَلْقَمِی فقُلْ… ثُمَّ اغْتَسِلْ مِنَ الْفُرَاتِ… فَإِذَا فَرَغْتَ مِنْ غُسْلِک فَالْبَسْ ثَوْبَینِ طَاهِرَینِ وَ صَلِّ رَکعَتَینِ خَارِجَ الشِّرْعَةِ… فإِذَا فرَغْتَ مِنْ صَلَاتِک فَتَوَجَّهْ نَحْوَ الْحَائِرِ وَ عَلَیک السَّکینَةُ وَ الْوَقَارُ وَ قَصِّرْ خَطاک فَإِنَّ اللَّه تعَالَی یکتُبُ لَک بِکلِّ خُطْوَةٍ حِجَّةً وَ عُمْرَةً…»[۳۴]

۵- روایت اَبِی حَمزِة ثُمَالِی از امام صادق(ع) در بیان اعمال زیارت امام حسین(ع): «…فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَقُلْ قبْلَ أَن تَعْبُرَهُ… ثُمَّ اعْبُرِ الْفُرَاتَ وَ قُلِ… ثُمَّ تَأْتِی النَّینَوَی فَتَضَعُ رَحْلَک بِهَا وَ لَا تَدَّهِنْ وَ لَا تَکتَحِلْ وَ لَا تَأْکلِ اللَّحْمَ مَا دُمْتَ مُقِیماً بِهَا ثُمَّ تَأْتِی الشَّطَّ بحِذَاءِ نخْلِ الْقَبْرِ وَ اغْتَسِلْ وَ عَلَیک الْوَقَارُ وَ قلْ وَ أَنتَ تَغْتَسِلُ… فَإِذَا أَرَدْتَ الْمَشْی فَقُلْ… ثُمَّ امْشِ حَافِیاً وَ عَلَیک السَّکینَةُ وَ الْوَقَارُ…»[۳۵]

۶- روایت مرسل ابن مشهدی در بیان اعمال زیارت امام حسین(ع): «فَإِذَا وَرَدْتَ إِنْ شاءَ اللَّه أَرْضَ کرْبَلَاءَ فَانْزِلْ منْهَا بشَاطِئِ الْعَلْقَمِی، ثُمَّ اخْلَعْ ثِیابَ سَفَرِک، وَ اغْتَسِلْ مِنْهُ… فَإِذَا فَرَغْتَ مِنَ الْغُسْلِ فَالْبَسْ مَا طَهُرَ مِنْ ثِیابِک، ثُمَّ تَوَجَّهْ إِلَی الْمَشْهَدِ عَلَی سَاکنِهِ السَّلَامُ، وَ عَلَیک السَّکینَةُ وَ الْوَقَارُ، وَ أَنْتَ مُتَحَفٍ خَاضِعٌ ذَلِیلٌ…»[۳۶]

۷- روایت اَبِی صَامِت از امام صادق(ع): «…مَنْ أَتَی قَبْرَ الْحُسَینِ(ع) مَاشِیاً کتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَةٍ فَإِذَا أَتَیتَ الْفُرَاتَ فَاغْتَسِلْ وَ عَلِّقْ نعْلَیک وَ امشِ حَافِیاً وَ امشِ مَشْی الْعَبْدِ الذَّلِیلِ فَإِذَا أَتَیتَ بَابَ الْحَائِرِ فَکبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ امْشِ قَلِیلًا ثُمَّ کبِّرْ أَرْبَعاً ثُمَّ ائْت رَأْسَهُ فَقِفْ عَلَیهِ فَکبِّرْ أَرْبَعاً وَ صَلِّ عِنْدَهُ وَ سَلِ اللَّهَ حَاجَتَک»[۳۷]

۸- روایت حُسین بن ثُوَیر از امام صادق(ع): «…إِذَا أَتَیتَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) فَاغْتَسِلْ عَلَی شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ الْبَسْ ثِیابَک الطَّاهِرَةَ ثُمَّ امْشِ حَافِیا…»[۳۸]

در این گونه از روایات، اشاره به آغاز مسیر پیاده روی از رود فرات، محور استدلال است. اولین سؤالی که به ذهن می رسد در مورد مصداقِ «الْفُرَات» می باشد. آیا رودخانه اصلی که حدود ۲۰ کیلومتر تا کربلا فاصله دارد مد نظر بوده یا منظور همان نهر علقمه است؟

در میان الفاظ این روایات، ادله و قرائنی وجود دارد که نشان می دهد منظور از شط فرات، همان نهر علقمه است. روایات ابن مشهدی و صَفوَان با کلیدواژه «الْعلْقَمِی» به این نکته تصریح کرده اند. همچنین در روایت اَبِی حَمزِه ثُمَالِی نیز به این موضوع تصریح شده است. در این روایت، زائر ابتدا از رود اصلی فرات عبور می کند و سپس به نهری که در مقابل قبر حضرت است می رسد (ثُمَّ تَأْتِی الشَّطَّ بِحِذَاءِ نَخْلِ الْقَبْرِ)؛ غسل می کند و پیاده روی را از آنجا آغاز می کند. روایت اِبن ثُوَیر نیز در عبارت «إِذَا أَتَیتَ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) فَاغْتَسِلْ عَلَی شَاطِئِ الْفُرَاتِ» با اشاره به مجاورت رود فرات و مزار اباعبدالله(ع)، بر این نکته دلالت می کند که منظور از فرات، همان نهر علقمه است.

در این روایات، شیوه خاصی از پیاده روی مطرح شده است که نیازمند توجه می باشد. در بخشی از این روایات (روایات چهارم تا هشتم)، قید شده است که پیاده روی باید به صورت پابرهنه، با گام های کوتاه، همراه با تواضع و خضوع و سکینه و آرامش باشد. اما روایات اول تا سوم پیاده روی را بدون این قیود برای محدوده فرات تا مزار، دارای فضیلت می داند. به نظر می رسد که وجه جمع بخش اول و دوم از روایات «مقید به: منَ الْفرَات»، این است که در آن محدوده، پیاده روی با پا های برهنه و آن شرایط خاص، فضیلت بیشتری نسبت به مطلق پیاده روی دارد.

وجه جمع میان روایات

همان طور که گذشت در رابطه با زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده، سه گونه روایت وجود دارد. ظهور اولیه گونه روایات «مطلق» بر فضیلت پیاده روی در تمام طول مسیر دلالت دارد. گونه روایات «مقید به: مِنْ أَهْلِهِ/ مِنْ مَنْزِلِهِ» بر فضیلت پیاده روی در تمام طول مسیر، تصریح می کند. و گونه روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات»، در محدوده فرات تا مرقد، به این فضیلت اشاره کرده است. در نگاه اولیه، میان دو گونه روایاتی که مطلق نیستند و هرکدام، محدوده متفاوتی برای پیاده روی مشخص کرده اند، تعارض وجود دارد. تعیین محدوده فضیلت پیاده روی نیازمند حل این تعارض است. همچنین حل این تعارض در برداشت نهایی ما از روایات مطلق نیز، تأثیرگذار خواهد بود. باید بررسی شود که کدام گونه از روایات صریح، روایات مطلق را تفسیر می کند.

بررسی ها حاکی از آن است که فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده در تمام طول مسیر، ثابت است و روایات «مقید به: منَ الْفرَات» خدشه ای بر آن وارد نمی کنند. ادله و قرائنی که بر این نکته دلالت می کنند بدین شرح است:

۱- این نکته به نظر می رسد که اگر پیاده روی در تمام طول مسیر مطلوبیت داشت، مقید کردن آن توسط روایات «منَ الْفُرَات» به یک مسیر خاص، بی معنا بود؛ لذا روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات»، ظهور در نبود فضیلت پیاده روی تا قبل از رود فرات دارد و این ظهور، بر ظهور روایات مطلق، مقدم است. در پاسخ باید گفت اولاً قید «مِنَ الفُرَات»، الزاماً به این معنی نیست که پیاده روی تا قبل از رود فرات، فضیلت ندارد؛ بلکه ممکن است دلیل این تقیید، فضیلت ویژه پیاده روی در آن محدوده، نسبت به قبل آن باشد. کما اینکه دستورات ویژه ای همچون، پابرهنه بودن، کوتاه برداشتن قدم ها و… که در رابطه با محدوده فرات تا مرقد وارد شده است، نشان از اهمیت خاص این محدوده و فضیلت ویژه پیاده روی در آن دارد. ثانیاً اگر دلالت این روایات مبنی بر انکار فضیلت پیاده روی تا قبل از رود فرات را بپذیریم، این دلالت از جنس ظهور است و با نص روایات «مقید به: مِنْ أَهْلِهِ/ مِنْ مَنْزِلِهِ» قابل معارضه نیست.

۲- همان طور که گذشت، روایات حَرث بن مُغِیرة، اَبِی سَعِید قَاضِی و روایات «مُغَبَّر» با قرائنی همراه هستند که ظهور آنها بر فضیلت پیاده روی در مسیر های طولانی تر را تقویت می کند؛ لذا ظهور روایات «مقید به: منَ الْفُرَات» قادر به تخصیص آنها نخواهد بود.

۳- با فرض تخصیص روایات مطلق توسط روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات»، با این بیان که روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات» قرینه ای است که روایات مطلق را تفسیر می کند، این قرینه، یک قرینه منفصله است. تخطی کردن از قرینه منفصله برای ما پذیرفتنی نیست؛ زیرا به لطف کتاب ها و جوامع روایی، این قرائن در کنار ذوالقرینه خود قرار گرفته و دلالت خود مبنی بر تخصیص ذوالقرینه را به روشنی بیان می کند؛ اما برای مخاطباملن زمان حضور، وضع این گونه نیست. اگر ذوالقرینه به یک راوی بیان شود و قرینه به راوی دیگر، تضمینی وجود ندارد که راوی اول به آن قرینه منفصله دست پیدا کند. درنتیجه دچار اشتباه شده و بدون در نظر گرفتن قرینه، به روایت ذوالقرینه عمل می کند. به عنوان مثال، وقتی امام(ع) خطاب به عَلِی بنِ میمُون، ثوابی را برای پیاده آمدن به زیارت امام حسین(ع) مترتب می داند و در رابطه با محدوده آن سخنی نمی گوید، بدون شک، عَلِی بنِ میمُون دچار اشتباه شده و این فضیلت را در تمام مسیر ثابت می شمرد. با این توضیح، روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات»، نمی تواند به عنوان قرینه منفصله پذیرفته شوند.

۴- روایت ابی صامِت از گونه روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات» در مقام بیان جزئیات دستور زیارت، به صورت مرحله به مرحله است. این مرحله ها با حرف «فاء» و «ثُمّ» بر هم عطف شده و تمام موارد حرف «فاء» در این روایت به معنای ترتیب است. اگر این معنا در مورد اولین «فاء» نیز صادق باشد، در این صورت روایت مذکور در ابتدا به فضیلت زیارت پیاده تا ابتدای رود فرات اشاره داشته و سپس به بیان دستور خاص پیاده روی با پاهای برهنه بعد از رود فرات مبادرت می ورزد. با این بیان، می توان قسمت اول از روایت ابی صامِت را در دسته روایات «ماشِیاً» از گونه روایات مطلق نیز، قرار داد.

بررسی احتمال طریقیت پیاده روی

این احتمال وجود دارد که روایاتی که دلالت آن ها بر پیاده روی در تمام طول مسیر سفر پذیرفته شد مانند روایات «ماشیاً» و «مقید به: مِنْ أَهْلِهِ/ مِنْ مَنْزِلِهِ»، خطاب به کسانی است که توان سفر با مرکب را نداشته و به ناچار مجبور به زیارت پیاده شده اند. به بیانی دیگر، قید «عند الضروره» در مقام تخاطب این روایات وجود دارد و مانع اطلاق آنان می گردد. درنتیجه، سفر پیاده و سواره، تنها طریقیت داشته و چیزی که موضوعیت دارد، اصل زیارت است. در پاسخ به این اشکال به دو نکته اشاره می کنیم:

۱- همان طور که گذشت، ظهور اولیه روایات، اطلاق و عمومیت آن هاست. وجود قیدی مانند «عند الضروره» در مقام تخاطب، هرچند محتمل است اما نیاز به اثبات دارد.

۲- برخی راویان این روایات که مخاطب اولیه معصومین(ع) بوده اند دچار ناتوانی مالی نبوده و شامل قید «عند الضروره» نمی شدند. لذا توصیه آنها به پیاده رفتن، توجیه منطقی نخواهد داشت.

الف) بَشِیر دَهَّان کوفی که از راویان روایات «مقید به: مِنْ أَهْلِهِ/ مِنْ مَنْزِلِهِ» می باشد، در روایتی اذعان می کند که همه ساله به حج مشرف می شده است؛ اما یک سال، به دلیل طلبی که از مردم داشته و نگران آن بوده، نتوانسته به زیارت حج برود. کثرت سفر او به حج و طلب کاریش از مردم، نشان از بالا بودن توان مالی او دارد.

ب) علِی بنِ میمُون، راوی یکی از روایات دسته «مَاشِیاً» به شغل زرگری مشغول بوده و به نظر می رسد که در کار خود مشتری بسیاری داشته است[۳۹] و شاگردانی نیز زیر دست او کار می کرده اند.[۴۰] در روایت است که وقتی امام به او توصیه می کند که ماهانه به زیارت امام حسین(ع) برود او دلیل ناتوانیش در توفیق زیارت ماهانه را مشغله کاری عنوان کرده و حرفی از دشواری هزینه های سفر نمی زند. سپس از امام سؤال می کند که آیا می توان کسی را از طرف خودمان به آنجا بفرستیم؟[۴۱] این سوال نیز نشان می دهد که او امکان پرداخت اجرت به زائر نیابی را داشته است.

ج) حَارِثِ بنِ مُغَیرَه، راوی یکی از روایات «خطا» می باشد که با قرائنی بر فضیلت پیاده روی در تمام طول مسیر، دلالت می کند. وی به امام صادق(ع) عرضه می دارد که ما اموالی، همچون غلات و کالاهای تجاری داریم که شما بر آن حق دارید. حضرت میفرماید:

ما حقوق خود را بر شما شیعیان و تمام کسانی که ما را دوست دارند، حلال کردیم.۱ تعلق گرفتن زکات یا خمس بر اموال فرد، نشان از توان اقتصادی قابل قبول وی دارد.

نتیجه پایانی

بر اساس آنچه در فرایند گونه شناسی و دلالت سنجی روایات گذشت، ظهور روایات «مطلق» و نص روایات «مقید به: مِنْ أَهلِهِ / منْ مَنْزِلِهِ»، بر فضیلت زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده در تمام طول مسیر سفر دلالت دارند. با توجه به ادله و قرائنی که بیان شد، روایات «مقید به: مِنَ الْفُرَات» در مقام تخصیص روایات «مطلق» نیست، بلکه نوعی تفاوت در پیاده روی، قبل و بعد از رود فرات را متذکر می شود. درواقع، آنچه زیارت پیاده را قبل و بعد از رود فرات از یکدیگر متمایز می سازد، اهمیت و نوع دستور پیاده روی است. با این نگاه، شیوه نامه زیارت پیاده مرقد امام حسین(ع) به این صورت است که اولاً زائر مسیر سفر تا کربلا یا بخشی از آن را پیاده طی کند؛ ثانیاً وقتی به نهر علقمه رسید، غسل کند و با پاهای برهنه به مسیرش ادامه دهد؛ گام هایش را کوتاه تر بردارد و با حالت تواضع و سکینه و آرامش همراه شود.

در ادامه، احتمال طریقیت داشتن پیاده روی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به اینکه این احتمال، خلاف ظاهر روایات بوده و قرائنی برخلاف آن نیز موجود است، پذیرش آن، به دلیل نیاز دارد و تا زمانی که دلیلی ارائه نشود، موظف به عمل به ظاهر روایات هستیم.

فهرست منابع

  1. اقبال الاعمال، علی بن موسی ابن طاووس، تهران، دار الکتب الاسلامیة، دوم، ۱۴۰۹ق.
  2. الامالی، شیخ صدوق، تهران، کتابچی، ششم، ۱۳۷۶ش.
  3. الامالی، شیخ طوسی، تحقیق مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق.
  4. بحارالأنوار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ ق.
  5. البرهان فی تفسر القرآن، سید هاشم بن سلیمان بحرانی، تحقیق مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۳۷۴ش.
  6. تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، تحقیق سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  7. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، قم، دار الشریف الرضی، دوم، ۱۴۰۶ق.

 تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۳.

  1. جامع الاخبار، محمد بن محمد شعیری، نجف، مطبعة الحیدریة، اول.
  2. الرجال، احمد بن محمد بن خالد برقی، تحقیق سیدکاظم موسوی میاموی، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۴۲ ش.
  3. رجال الطوسی، شیخ طوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، سوم، ۱۳۷۳ش.
  4. رجال النجاشی، احمد بن علی نجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ششم، ۱۳۶۵ش.
  5. زاد المعاد، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، تحقیق علاءالدین اعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، اول، ۱۴۲۳ق.
  6. عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ابن ابی جمهور احسائی، تحقیق: مجتبی عراقی، قم، دار سید الشهداء، اول، ۱۴۰۵ ق.
  7. الفهرست، شیخ طوسی، تحقیق سیدعبدالعزیز طباطبایی، قم، مکتبة المحقق الطباطبایی، اول، ۱۴۲۰ق.
  8. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ ق.
  9. کامل الزیارات، جعفر بن محمد ابن قولویه، تحقیق عبدالحسین امینی، نجف، دار المرتضویة، اول، ۱۳۵۶ش.
  10. کتاب المزار، شیخ مفید، تحقیق محمدباقر ابطحی، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید (ره)، اول، ۱۴۱۳ق.
  11. المزار الکبیر، محمد بن جعفر ابن مشهدی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، اول، ۱۴۱۹ق.
  12. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، اول، ۱۴۱۱ق.
  13. معجم مقاییس اللغة، احمد ابن فارس، تحقیق محمد عبدالسلام هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، اول، ۱۴۰۴ق.
  14. ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۶ق.
  15. کتاب من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، دوم، ۱۴۱۳ق.
  16. مناقب آل ابی طالب(ع)، ابن شهر آشوب مازندرانی، قم، علامه، اول، ۱۳۷۹ق.
  17. نهج الحق و کشف الصدق، حسن بن یوسف بن مطهر حلی، بیروت، دار الکتاب اللبنانی، اول، ۱۹۸۲م.

پی نوشت ها:

[۱] برترین اعمال، سخت ترین آنهاست. (بحارالأنوار، ج۶۷، ص۱۹۱)

[۲] خداوند با چیزی سخت تر و برتر از پیاده روی عبادت نشده است. (تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۱)

[۳] نوشته مهدی درگاهی.

[۴] نوشته سید عادل علوی.

[۵] نوشته مهدی نیلی پور.

[۶] نوشته رحمت پوریزدی.

[۷] نوشته مجید دانیالی.

[۸] نوشته حبیب الله عبدالواحد الساعدی.

[۹] سایت کتابخانه مدرسه فقاهت.

[۱۰] هرکس قصد زیارت حسین(ع) را داشته باشد، نه از روی سرمستی و نه از روی خودنمایی، گناهانش پاک می شود، همان طور که لباس در آب پاک می گردد؛ درنتیجه هیچ آلودگی بر او باقی نمی ماند و خداوند برای او به ازای هر گام، ثواب یک حج و به ازای هر قدم که از زمین بلند می کند، ثواب یک عمره می نویسد. (تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۴؛ کامل الزیارات، ص۱۴۴؛ کتاب المزار (مفید)، ص۳۶؛ المزار الکبیر، ص۳۴۴؛ جامع الاخبار، ج۱، ص۲۳؛ عوالی اللئالی، ج۱، ص۳۰۴)

[۱۱] …هرکس حسین(ع) را زیارت کند، خداوند برای او به ازای هر گام، یک عمل نیک ثبت می کند و یک عمل ناپسند را محو می گرداند و گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد… (کامل الزیارت، ص۳۳۱)

[۱۲] …همانا هرکس پسرت حسین(ع) را زیارت کند، به ازای هر گام، صد عمل نیک برایش نوشته می شود و صد عمل ناپسند از نامه اعمالش پاک می گردد… (نهج الحق و کشف الصدق، ج۱، ص۴۳۲؛ عوالی اللئالی، ج۱، ص۱۹۹)

[۱۳] هرکس قبر حسین(ع) را از زیارت کند، خداوند به ازای هر گام، ثواب یک حج و یک عمره برایش می نویسد، یک عمل نیک در نامه اعمالش ثبت می کند و یک عمل ناپسند را محو می گرداند و مقامات معنوی او را یک درجه افزایش می دهد. (عوالی اللئالی، ج۴، ص۸۲)

[۱۴] …همانا خداوند بر سر مزار امام حسین(ع)، فرشتگانی دارد که مأموریتی دارند. پس هنگامی که فرد، تصمیم به زیارت او می گیرد، خداوند گناهانش را به آن فرشتگان می دهد، سپس همین که به سوی مزار امام حسین(ع) گام برداشت، گام به گام حسناتش را اضافه می کنند، پس مدام به حسناتش اضافه می شود تا اینکه بهشت بر او واجب می گردد. سپس فرشتگان، او را در بر می گیرند و تقدیس می کنند و ندا سرمی دهند: ای فرشتگان آسمان! زوار حبیبِ حبیب خدا را تقدیس کنید. سپس هنگامی که غسل کنند، حضرت محمد| به آنها ندا می دهد: «ای مسافران خدا! شمارا بشارت باد به همراهی من در بهشت… (کامل الزیارات، ص۱۳۲ و ۱۵۲؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۹۱؛ المزار الکبیر، ص۳۲۹؛ جامع الاخبار، ج۱، ص۲۶)

[۱۵] نزد امام باقر(ع) بودیم که جوانی از مزار امام حسین(ع) یاد کرد. پس امام باقر(ع) فرمودند: هیچ بنده ای به سوی او نمی رود و گامی برنمی دارد مگر اینکه خداوند برایش عمل نیکی را ثبت و عمل ناپسندی را محو می کند. (کامل الزیارات، ص۱۳۴)

[۱۶] هرکس از میان شیعیان ما امام حسین(ع) را زیارت کند، از این سفر باز نمی گردد تا اینکه تمام گناهانش آمرزیده شود و برای او به ازای هر قدمی که برمی دارد و هر دستی که چهارپایش از زمین بلند می کند، هزار عمل نیک، ثبت می شود و هزار عمل ناپسند، محو می گردد و هزار درجه به مقامات معنویش افزوده می گردد. (کامل الزیارات، ص۱۳۴)

[۱۷] پس اسب حرکت کرد در حالی که گام برمی داشت. (مناقب آل ابی طالب(ع)، ج۴، ص۳۳۴)

[۱۸] …و اگر سواره باشد، خداوند برای او به ازای هر گام، یک عمل نیک ثبت می کند… (المزار الکبیر، ص۳۴۰)

[۱۹] همانا بندة مؤمن، هنگامی که به منظور حج از خانه اش خارج می شود، قدمی برنمی دارد و چهارپایش او را قدمی پیش نمی برد، مگر اینکه خداوند برای او به ازای آن قدم، یک عمل نیک ثبت می کند… (البرهان فی تفسر القرآن، ج۱، ص۴۴۰)

[۲۰] ای علی! حسین(ع) را زیارت کن و او را رها نکن! [عَلِی بنِ میمُون] گفت گفتم: برای کسی که به سوی او بیاید چه ثوابی است؟ حضرت فرمود: «هرکس با پای پیاده به سوی او بیاید، خداوند برای او به ازای هر گام، یک عمل نیک ثبت می کند و یک عمل ناپسند را محو می سازد و یک درجه به درجات معنویش می افزاید… (کامل الزیارات، ص۱۳۳)

[۲۱] بر امام صادق(ع) در غرفه کوچکشان وارد شدم در حالی که مرازم نیز آنجا بود. پس شنیدم که ابی عبدالله می فرمودند: هرکس پیاده به مزار حسین(ع) بیاید، خداوند به ازای هر گام و هر قدمی که برمی دارد و می گذارد، ثواب آزادی برده ای از فرزندان اسماعیل را ثبت می کند و هرکس با کشتی به آنجا بیاید و کشتی، آنها را به آب افکند، منادی از آسمان ندا سرمی دهد: خوشا به حالتان و بهشت گوارایتان باد. (کامل الزیارات، ص۱۳۴)

[۲۲] هنگامی که تصمیم به زیارت حسین(ع) گرفتی، پس او را زیارت کن در حالی که غمگین، ناراحت، پریشان موی، غبارآلود، گرسنه و تشنه باشی و نیازهایت را درخواست کن و برگرد و آنجا را به عنوان وطن، انتخاب نکن. (کافی، ج۴، ص۵۸۷؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۷۶؛ کامل الزیارات، ص۱۳۱؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۸۸؛ المزار الکبیر، ص۳۶۹؛ کتاب المزار (مفید)، ص۶۹)

[۲۳] هنگامی که آهنگ مزار حسین(ع) را کردی، پس او را زیارت کن در حالی که ناراحت، غمگین، پریشان موی و غبارآلود باشی که همانا حسین(ع) کشته شد در حالی که ناراحت، غمگین، پریشان موی، غبارآلود، گرسنه و تشنه بود. (کامل الزیارات، ص۱۳۱)

[۲۴] …به خدا قسم همانا یکی از شما که به زیارت قبر پدرش می رود، ناراحت و غمگین است، در حالی که شما با سفره ها به زیارت او (حسین(ع)) می آیید. هرگز این گونه زیارت نکنید! بلکه پریشان موی و غبارآلود به سویش بیایید. (کامل الزیارات، ص۱۳۰؛ المزار الکبیر، ص۳۶۹)

[۲۵] …خداوند به قدمی که در راه زیارت امیر المؤمنین(ع)، غبارآلود شده است، چه پیاده بوده باشد و چه سواره، طعم آتش را نمی چشاند… (تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۱)

[۲۶] همانا شخص که به سوی مزار حسین(ع) می رود، هنگامی که از خانواده اش جدا می شود، به ازای اولین قدمی که برمی دارد، گناهانش آمرزیده می شود؛ سپس مدام به ازای هر گام تقدیس می شود تا اینکه به مقصد می رسد…. (کامل الزیارات، ص۱۳۲ و ص۱۵۲؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۹۱؛ کتاب المزار (مفید)، ص۳۱؛ المزار الکبیر، ص۳۴۲؛ جامع الاخبار، ج۱، ص۲۵)

[۲۷] …کسی که به قصد زیارت حسین بن علی بن ابی طالب(ع) از خانه اش خارج شود، اگر پیاده باشد، خداوند برای او به ازای هر گام، یک عمل نیک ثبت می کند و یک عمل ناپسند را محو می گرداند تا اینکه به حائر برسد…. (تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۳؛ کامل الزیارات، ص۱۳۲؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۹۱؛ کتاب المزار (مفید)، ص۳۰؛ المزار الکبیر، ص۳۳۹؛ جامع الاخبار، ج۱، ص۲۵)

[۲۸] …همانا فردی از بین شما که اسباب برمی گیرد و برای سفر زیارت آماده می شود، پس اهل آسمان نیز با او همراه می شوند. سپس هنگامی که از درب خانه خارج شد چه سواره باشد و چه پیاده، خداوند چهار هزار فرشته را محافظ او قرار می دهد در حالی که بر او درود می فرستند تا اینکه به مزار حسین(ع) برسد… (کامل الزیارات، ص۲۰۵؛ المزار الکبیر، ص۴۳۴)

[۲۹] گفتنی است این روایت، یکسان بودن زیارت سواره و پیاده را از جمیع جهات اثبات نمی کند؛ بنابراین خدشه ای به دلالت دیگر روایات وارد نخواهد کرد.

[۳۰] الف) بررسی اهلیت راویان: راویان این دو روایت که مخاطبان اولیه امام صادق(ع) هستند، هردو کوفی بوده اند. رجال شیخ و رجال برقی تصریح دارد که بَشِیر دَهَّان کوفی است (رجال الطوسی، اصحاب ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق(ع)، باب الباء، ص۱۶۹، ش۱۹۶۵؛ الرجال برقی، اصحاب ابی عبدالله جَعفَر بن مُحَمَّد(ع)، اصحاب ابی عبدالله(ع)، ص۴۶)؛ اما ذیل عنوان حُسین بن ثُوَیر در این باره نکته ای وارد نشده است. با این حال، قرائنی وجود دارد که کوفی بودن حُسین بن ثُوَیر را نیز ثابت می کند؛ اولاً بیشتر شاگردان او اهل کوفه بوده اند. از بین آنها می توان به حُسین ابن رَاشِد (الفهرست طوسی، باب الحاء، باب الحسن، ص۱۳۷، ش۲۰۰)، خَیبَری بن عَلِی الطَّحَّان (رجال النجاشی، باب الخاء، ص۱۵۴، ش۴۰۸) و مُحَمَّد بن الحُسین بن اَبِی الخَطَّاب (الفهرست طوسی، باب المیم، باب مُحمّد، ص۴۰۰، ش۶۰۸) اشاره کرد؛ ثانیاً نجاشی نسبت به کوفی بودن پدر او (ثُویر بن اَبِی فَاختة) تصریح کرده است؛ (رجال النجاشی، باب الثاء، ص۱۱۸، ش۳۰۳) درنتیجه حُسین بن ثُوَیر نیز کوفی محسوب می شود. بر این اساس، این احتمال شکل می گیرد که مخاطب عام این روایات اهالی کوفه باشند که حدود ۸۰ کیلومتر تا کربلا فاصله دارد. درنتیجه، دلالت این روایات نمی تواند محدود به اهالی کربلا و مسیرهای نزدیک باشد.ب) بررسی محل صدور روایات: این روایات که هردو از امام صادق(ع) نقل شده، به احتمال قوی در شهر مدینه یا مکه صادر شده است. زیرا بیشتر روایات حضرت صادق(ع) یا در حوزه علمیه آن حضرت که در مدینه واقع شده بود بیان شده یا در سفر حج که محل اجتماع مسلمانان بوده است. احتمالاً بَشِیر دَهَّان و حُسین بن ثُوَیر نیز به منظور فراگیری علم دین از شهرهای خود به مدینه یا مکه، سفر کرده بودند. احتمال دیگری نیز وجود دارد. شاید امام صادق(ع) در سفری که برای ملاقات با حاکم وقت به کوفه داشته اند، این روایات را بیان فرموده باشند. با توجه به اینکه نظارت شدید مأموران حکومتی باعث می شد که نقل و انتقالات حدیثی به سختی صورت گیرد، این احتمال، ضعیف است. به هر حال، هرکدام از این احتمالات را بپذیریم، محل صدور این روایات، چه مدینه و مکه باشد و چه کوفه، دلالتش محدود به مسیر های کوتاه نیست.

[۳۱] …همانا مؤمن، زمانی که در روز عرفه به مزار حسین(ع) آمد و در رود فرات غسل کرد و سپس رو به سوی مرقد کرد، خداوند برای او به ازای هر گام، ثواب یک حج با تمام مناسکش را ثبت می کند و [بشیر می گوید] نمی دانم شاید حضرت عبارت «وَ غزوَة» (ثواب جنگی در رکاب پیامبر) را نیز به آن افزودند. (کافی، ج۴، ص۵۸۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۸۰؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۵؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۸۹؛ کامل الزیارات، ص۱۶۹؛ الامالی (صدوق)، ص۱۴۳؛ الامالی (طوسی)، ص۲۰۱؛ المزار الکبیر، ص۳۲۸؛ اقبال الاعمال، ج۱، ص۳۳۲؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۵)همین روایت با تفاوتِ قابل توجهی در نقل، در این کتب، درج شده است: تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۰؛ کامل الزیارات، ص۱۷۱؛ کتاب المزار (مفید)، ص۴۸؛ جامع الاخبار، ج۱، ص۲۵.

[۳۲] …هرکس در فرات غسل کند، سپس به سوی قبر حسین(ع) پیاده روی کند، برای اوست به ازای هر گامی که برمی دارد و می گذارد، یک حج مقبول با تمام مناسک آن. (تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۳)

[۳۳] پدرم بر من روایت کرد که هرکس به سوی قبر حسین(ع) برود، در حالی که حق او را می شناسد و استکبار نمی ورزد، و به رود فرات برسد و خود را در آب بیندازد و از آب خارج شود، مانند کسی است که از گناهان خارج شده است؛ و هنگامی که به سوی حسین(ع) پیاده روی کند و گام بردارد و گام بگذارد، خداوند برای او ده عمل نیک ثبت می کند و ده عمل ناپسند از او پاک می گرداند. (تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۲؛ کامل الزیارات، ص۱۸۷)

[۳۴] …پس هنگامی که به فرات رسیدی (یعنی شریعه ای که امام صادق(ع) آن را علقمی نام نهادند) پس بگو… سپس در رود فرات غسل کن… پس زمانی که از غسلت فارغ شدی پس دو لباس پاکیزه بپوش و در کنار شریعه، دو رکعت نماز به جا آور… پس زمانی که نمازت را اقامه کردی به سوی حائر رو کن در حالی که آرامش و وقار داری و قدم هایت را کوتاه بردار که همانا خداوند تعالی برای تو به ازای هر گام، یک حج و یک عمره لحاظ می کند… (مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۷؛ زاد المعاد، ص۵۰۷)

[۳۵] …پس هنگامی که به فرات رسیدی قبل از اینکه از آن عبور کنی بگو… سپس از فرات عبور کن و بگو… سپس به سرزمین نینوا بیا و اسباب سفر را در آنجا قرار ده و روغن مالی و سرمه کشی و خوردن گوشت را تا زمانی که آنجا هستی ترک کن. سپس به رودی که مقابل محل قبر است برو و با حالت وقار، غسل کن و در حال غسل بگو… پس زمانی که تصمیم به پیاده روی گرفتی بگو… سپس با پاهای برهنه و با حالت آرامش و وقار، پیاده روی را آغاز کن… (کامل الزیارات، ص۲۲۲)

[۳۶] پس زمانی که به خواست خدا به سرزمین کربلا رسیدی، کنار رود علقمی منزل گزین. سپس لباس سفرت را در بیاور و از آن رود غسل کن… هنگامی که از غسل فارغ شدی، پس لباسی از لباس های پاکت بپوش، سپس به سوی قتلگاه (سلام بر ساکنانش) رو کن در حالی که آرامش و وقار داری و پابرهنه و متواضع و فروتن هستی…. (المزار الکبیر، ص۳۷۰)

[۳۷] …هرکس پیاده به مزار حسین(ع) بیاید خداوند برای او به ازای هر گام، هزار عمل نیک ثبت می کند و هزار عمل ناپسند از او محو می نماید و هزار درجه به مقامات معنوی او می افزاید. پس هنگامی که به رود فرات رسیدی، پس غسل کن و کفش هایت را در بیاور و با پاهای برهنه و همچون عبد ذلیل پیاده روی کن. هنگامی که به باب حائر رسیدی، چهار بار تکبیر بگو و سپس کمی قدم بردار. سپس چهار بار تکبیر بگو و به بالای سر بیا و آنجا بایست و چهار بار تکبیر بگو و نماز بخوان و حاجتت را از خداوند درخواست کن. (کامل الزیارات، ص۱۳۲ و ۲۲۱)

[۳۸] …زمانی که نزد اباعبدالله(ع) آمدی، در رود فرات غسل کن. سپس لباس های پاکیزه ات را بپوش. سپس با پاهای برهنه پیاده روی کن… (کافی، ج۴، ص۵۷۵؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۴؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۹۴؛ کامل الزیارات، ص۱۹۷)

[۳۹] لِأَنِّی أَعْمَلُ بِیدِی وَ أُمُورُ النَّاسِ بِیدِی وَ لَا أَقْدِرُ أَنْ أُغَیبَ وَجْهِی عَنْ مَکانِی یوْماً وَاحدا. (کامل الزیارات، ص۲۹۵)

[۴۰] أَتَقَبَّلُ الْعَمَلَ فَأُقَبِّلُهُ مِنَ الْغِلْمَانِ یعْمَلُونَ مَعِی. (کتاب من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۵۱)

[۴۱] کامل الزیارات، ص۲۹۵.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.