حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ 20 رمضان 1445 Friday, 29 March , 2024 ساعت ×
جلوه های آیینی عید قربان در فرهنگ مردم
09 جولای 2022 - 8:39
شناسه : 4152
بازدید 705
12

عید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که نزد عموم مسلمانان جهان و بویژه مردم مسلمان ایران اسـلامی از منزلتـی والا برخـوردار اسـت. مسـلمانان ایران به تاسی از دستورات قرآن و احادیث نبـوی، قربـانی کـردن را کـه بـرای زایران خانه خدا واجب است، برای خود سنت موکد میشـمارند و بـا آداب و آیین خاصی […]

ارسال توسط : نویسنده : دوستی، شهرزاد منبع : فرهنگ مردم ایران » بهار 1392 - شماره 32
پ
پ

عید قربان یکی از اعیاد بزرگ اسلامی است که نزد عموم مسلمانان جهان و بویژه مردم مسلمان ایران اسـلامی از منزلتـی والا برخـوردار اسـت. مسـلمانان ایران به تاسی از دستورات قرآن و احادیث نبـوی، قربـانی کـردن را کـه بـرای زایران خانه خدا واجب است، برای خود سنت موکد میشـمارند و بـا آداب و آیین خاصی به برپایی مراسم عید قربان میپردازند. آنان ضـمن بـه جـا آوردن غسل عید، پوشیدن لباس نو، استعمال عطر، برپایی نماز عیـد و خوانـدن دعـا، آداب قربانی کردن را که نماد اصلی عید قربان است، به جا میآورنـد. در ایـن روز پس از تقسیم گوشت قربانی بـین خویشـاوندان، همسـایگان و مسـتمندان غذاهای مخصوصی برای عید طبخ میشود و خانواده های عـروس دار هـدایایی برای نوعروسان خود میفرستند.

مقدمه

از منظر فرهنگ مردم، جشن ها به عنوان پدیده ای اجتمـاعی – فرهنگـی، در زمـره آداب و مـناسک قومی هستند که به روش ها و اشکال متفـاوت در زنـدگی مردم وجود دارند و زمینه ساز همبستگی و تجلـی روح جمعـی در جوامـع انـد.

عجین شدن دین و مناسک دینی با زندگی اجتماعی و حیات فردی انسان هـا بــه قدری عمیق و گسترده است که جزئی ترین و ابتداییترین بخـش هـای زنـدگی فرد را نیز دربرمیگیـرد و در ایـن میـان، برپـایی مراسـم عیـد قربـان، یکـی از نمونه های بارز این مناسک مردمی است. مناسک دینـی، مــذهبی و مـلـی و آداب و رسوم و آیین ها از عناصر فـرهنگ بـه شـمار مـیرونـد و فرهنـگ دربرگیرنـده دانستنیها، اعتقادات، عادات و هرگونه توانایی دیگری است که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب میکند. در فرهنگ مردم ایران اعـیـاد دینــی، مــذهبی و ملی بسیاری وجود دارند که هر یک در بطن خـود دارای مـفاهیم خاصی هستند.

در این میان، عید قربان به عنوان عید دینی همه مسلمانان، در حقیقـت، جشـن حرکت به سوی کمال اسـت.

قـربانی از دیدگـاه اسلام

اعتقاد مسلمانان به مراسم قربانی و عید قربان مطابق بـا آیاتی از قرآن اسـت که در این زمینه وجود دارد. چنانکـه مـاجرای حضـرت ابـراهیم ع و قربـانی کردن حضرت اسماعیل ذبـیح الله ع بـه فرمـان رب العــالمین، بــه صــراحت در سوره صافات آمده است. حضرت ابراهیم ع از رؤیای صادقه خود آگاه شد کـه خـدایش فرزند او را به قربانی میخواهد «… [ابراهیم ع] گفت: ای پسر من در خواب (چنین) میبینم که تو را سر میبرم. پس بـبین بـه نظـرت چـه مـی آیـد؟

[اسماعیل ع] گفت: ای پدر من! آنچه را مأموری بکن، انشاالله مرا از بردبـاران خـواهی یافـت. پس وقـتی هر دو تن در دادند و همدیگر را بدرود گفتند، پسر را به پیشانی بر خاک افکند و ما او را نـدا دادیم کــه ای ابــراهیم! رؤیـای خـود را حقیقت بخشـیدی… او را در ازای قربـانی بزرگی باز رهانیدیم. .. او را به اسحاق کـه پیامبری از جملـه شایسـتگان اســت مــژده دادیم.» (صافات. ١١٢-١٠٠)

مسلمانان در موسم حج بنا بـه دسـتور صریح قـرآن مجیـد، روز دهـم ذی الحجـه پس از رمـی جـمره عـقبـه و پـیش از حلـق (تراشیدن موی سـر در مـردان) یـا تقصـیر (کوتاه کردن قدری از موی سر و ناخن در زنــان)، گـوســفند، گـــاو یــا شــتری را در سرزمین منا به درگاه خداوند فدیه میکنند. تا پیش از اسـلام، در میـان اعـراب دوره جـاهلیت رسـم بـر این بود که کعبه را با خون قربانی می آلودند و قسمتی از گوشت آن را بر خانه کعبه میآویختند، اما پس از اســلام، آیـه ٣٧ سـوره حـج نازل شد: «هرگز [نه] گوشت های آنها و نه خون هـایشان بـه خـدا نخواهـد رسـید ولی [این] تقوای شماست که به او میرسد…». قربانی در اسلام نشـان صـدق، ادعای محبت، دوستی، عـشق و شـاهد دعـوی تقوا و پرهیزگاری است چنان کـه در آیه ٢٧ سوره مائده نیز میخـوانیم: «خـدا [قربـانی را] فـقـط از تـقواپیشـگان میپذیرد. »

واژگان قرآنی در معنا و مفهوم قربانی

«نحر»، «هدی»، «ذبح» و «قربان» واژه هایی هستند که در قرآن مـجید در مـعنـا و مفهوم قربانی به کار رفته اند. واژة «نحر» درآیۀ دوم سورة کـوثر آمـده اسـت:

«فـصل لربـک وانحر»

«پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کـن.»

واژة «هـدی» در مـجموع، هفت بار در قرآن مجید آمده و هـر بــار در مــورد قربانی حج و عمره است. سه مرتبه از این هفت بار در سـورة بقـره، آیـۀ ١٩٦ آمده است: «و بـرای خـدا حج و عمره را به پایان رسانید و اگـر [بـه دلیل موانعی] بـازداشته شـدید، آنـچه از قربانی میسر است [قربانی کنید] و تـا قـربانی به قربانگاه نرسیده، سرخود را متراشید و هرکس از شما بیمار باشد یا ناراحتی داشته بـاشد [و نـاچار شود سر بتراشد] به کفاره [آن، بـاید] روزه ای بدارد یا صـدقه ای بدهـد یا قـربانی کـند و چون ایمنـی یافتیـد هـر کــس بــا اتمـام عمـره، حـج را آغـاز کند[باید]و آنچه از قربانی میسر است [قربانی کند]…».

واژة ذبح نـیز در سـورة بقره، آیۀ ٦٧ آمده است: «…ان الله یأمرکم أن تــذبحوا بـقره…:» «خدا به شـما فـرمان میدهد که گاوی را سـر بـبرید» و نیز آیـۀ ١٠٧ از ســورة صــافات: «و فدینــه بــذبح عظــیم» «و او را در ازای قربــانی بزرگــی بــاز رهانیدیم »، همچنین آیۀ ٣ سورة مائده: «…و مـاذبح عـلی النصب…» «و [همچنـین] آنچه برای بتان سـربریده شـده.. .» و در سورة بـقره، آیۀ ٤٩ کــه خـداونـد نجـات بنیاسرائیل را هنگامی کـه فرعون، فرزندان پسر ایشان را ذبح میکرد، به یادشان میآورد:

«…یسومونکم سوءالعذاب یذبحون ابنـآءکم…» «[آنان ] شـما را ســخت شـکنجه میکردند؛ پسران شما را سرمیبریدند.»

واژة قـربان نـیز سـه مـرتبه در قـرآن مجید آمده اسـت؛ یک بـار در سورة احقاف آیۀ ٢٨: «فلولا نصرهم الذین اتخذوا من دون الله قربانـا…» «پس چرا آن کسانی کـه غیر از خدا، به منزلۀ معبودانی بـرای تـقرب [ بـه خدا] اختیار کرده بودند، آنان را یاری نکردند…» بـار دیگـر در سـورة آل عـمران آیـۀ ١٨٣: «الـذین قــالوا ان الله عـهـد إلینآ الا نؤمن لرسول حتی یاتینا بقربان تأکله النار…» «همانا گفتند خدا با مـا پیمـان بسته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا برای ما قربانیای (به عـنـوان معجـزه ) بیاورد که آتش [آسمانی] آن را بسوزاند…» و بار آخر در سورة مائده، آیـۀ ٢٧: «واتـل علـیهم نبـأ ابنـی ءادم بـالحق إذ قربـا قربانـا…» «و داسـتان دو پسـر آدم را بـه درستی بر ایشـان بخـوان. هنگـامی کـه [هـر یـک از آن دو] قربـانیای پـیش داشـتند…»

اهـداف قربانی در عید قربان

١. احیای روح فداکاری، ایثار و استقامت

٢. زدودن هر گونه انحراف و خرافه از مراسـم قربـانی زیـرا «دیـن مقـدس اسلام عادت نکوهیده قربانی بشری را که در بسـیاری از اقـوام پیشـین و ملـل باستان، از جمله فینیقیها و کـنعانیان، مـصریان و اروپاییان رایج بوده و همچنین قربانی برای بتان و انسان و سوزاندن ذبایح را امضا نکرده و کشتن قربانی را در روز عید قربان، به عنوان نوعی عبادت و در راه منفعت مردم و انفـاق بــه فـقـرا پذیرفته است. » (بیگلری، ١٣٤٥: ٢٦٣)

٣. با اسـتناد بـه آیات ٣٨-٣٦ سوره حج، قربانی یکی از شعائر الله است و در آن خیر وجود دارد.

٤. «با توجه به آیه ٢٨ سوره حج ذکر نام خدا مرز مشخص ایمـان و شـرک است. » (حسینی کشکوئیه، ١٣٨٢: ٣٠٧)

٥. اجتناب از تـفاخر

«فـخــر رازی در ایــن بــاره مــیگویــد: اهــل جـاهلیــت از گـوشــت قربــانی نمیخوردند زیرا خود را بالاتر از فقرا میپنداشتند؛ پس خداوند مسلمین را بـه دلیل مخالفت با کفار و مساوات با فقرا و به کارگیری فروتنی امـر بـه خـوردن کرد.» (تفسیر کبیر، بیتا: ج ٢٣: ٢٩)

٦. اطعام نیازمندان

در روایتی از پیامبر اعـظم ص نـقل است:

«انمـا جعــل الله هذاالاضــحی لتتســع مســاکینکم مــن اللحــم فــاطعموهم» «و همانــا خداوند این قربان را قرار داده است برای سیر کردن مسـاکین از گوشـت پـس آنان را اطعام کنید. » (وسایل الشیعه، ج ١: ١٤٧)

خداوند آنان را که با انجام کـارهای پسـندیده و از جمله نـیکی به دیگران، او را اطاعت و بندگی میکنند، به بهترین پاداش ها بشارت میدهد و انفـاق در راه خدا و دادن گوشت قربانی به نـیازمندان نمونه ای از نیکی به دیگران است.

٧. تقوا ملاک پذیرش قربانی اسـت. آن چنـان کــه در آیـه ٣٧ ســوره حــج میخوانیم:

«لن ینال الله لحومها و لادماؤها و لکن یناله التقوی منکم» «هرگز گوشت های آنهـا و نه خون هـایشان بـه خدا نخواهد رسید، ولی ایـن تقـوای شماسـت کـه بـه او میرسد.»

در واقع آنچه مهم است، مـعنویتی اسـت کـه فرد با قربانی کردن بـدان دسـت مییابد و با گام نهادن در راه بندگی، به خدا نزدیک تــر مـیشـود. همچنـین در پایان آیه ٢٧ سوره مائده مـیخـوانیم: «انمـا تقـل الله مـن المتقـین » «خـدا تنهـا از صاحبان تـقـوا و پرهیزگـاران عملـی را مـیپـذیرد. » در حـقیقـت قــرآن مـلاک مقبولیت اعمال را تقوا معرفی میکند.

عید قربان در ایران

مردم ایران اسـلامی بـه تأسـی از دسـتورات دیـن مبـین اسـلام، قربـانی را فریضه ای مقدس میدانند و همه ساله فدیه ای بـه قصـد تقـرب، تقـدیم درگـاه الهی میکنند. هـم وطنان ما در موسم حج و روز دهم ذی الحجه، قربـانی کـردن حیوان حلال گوشتی را متعهد میشوند.

عید قربان از اعیاد دینی ایرانیان مسلمان اسـت کـه در نقـاط مختلـف ایـن سرزمین، با آداب و ویژگیهای خاص هر منطقه برگزار مـیشـود. بــا دقـت در نحوة برگزاری این مراسم، مشاهده میشود که اگرچه ممکـن اسـت مـردم هـر ناحیه، آداب متفاوتی در این زمینه داشته باشند، تمام این مراسـم در لایـه هـای عمیق تر، شبیه یکدیگر هستند.

با توجه به زمـان اسـناد گنجینه فرهنگ مردم که بخش قابـل تـوجهی از آنهـا مربوط به دهه های چهل تا دهه شصت شمسی اسـت، مـردم ایـران مطـابق بـا آیین های دیرین و کهن و بنا بر رسوم ویژه ای که داشـتند از مــدت هــا پـیش از فرارسیدن روز «عید قربان» خود را برای جشن آماده میکردنـد. مقـدمات ایـن مراسم با خرید قربانی آغاز میشد. انتخاب حیوان برای قربـانی در هـر منطقـه، متناسب با عادت ها و عقاید ویژه همان منطقـه صــورت مــیگرفـت. قـربـانی را تحت شرایط خاصی برای زمـان ذبـح نـگهداری، آماده و آراسته میکردند.

خانه تکانی، رفت و روب، شستشو، حمام و نظافت نیز از جمله آدابی بودند که ایرانیان پیش از عید قربان آنها را به جا مـیآوردنـد. هـمچنـین خــوراک روز عید در برخی نقاط به قدری مفصل بود کــه از چـنـد روز پـیش از عیـد، مـردم مشغول تهیۀ آن میشدند.

مراسم قربانی در مناطق مختلفی برگزار میشد. برخی در امـاکن مقـدس از جمله امامزاده ها، بـرخی در خـانه هـای مسـکونی و برخـی دیگـر در میـدان هـای اصلی محل زندگی خود عـمل قربانی کردن را انجام میدادند.

مردم هنگام ذبح، اشعار و ادعیۀ خاصی میخواندند و ذبح کننده نیـز اغلـب شرایط و جایگاه ویژهـ ای داشــت. پـس از مـراسـم قربـانی کـردن، اغلـب مـردم اعضای مختلف حیوان را برای تبرک با خـود مـیبردند.

هر یک از قسمت های مختلف بدن قربانی اسـتفادة ویـژه ای داشـت کـه در نقاط مختلف بنا بر رسـوم مـردم هـمان ناحیه، بین اهالی تقسیم میشد.

از جمله آداب دیگری که در جشن قربانی در میـان ایرانـیـان رواج داشــت، بـازیهای محلی و ارسال هدایا برای نوعروسان بود. در ایـن مقالـه، بـه مراسـم قربانی و عید قربان در شهرها و روسـتاهای مـناطق مـختلف اشاره میشود.

١. تهیۀ قربانی

نخسـتین مرحلــه از مراحــل برگــزاری مراســم عیــد قربــان، تهیــۀ حیــوان حـلال گـوشتی بود که باید در این روز ذبح یا نحر میشـد. در نـواحی مختلـف، مردم متناسب با تمکن مـالی خـود بـه صورت انفرادی یا جمعی، حیوانی را برای قربانی تهیه میکردند که ممکن بود مرغ، خروس، غـاز، بــز، گوسـفند، گـاو یـا شتر باشد.

برای نمونـه در درگـز خراسـان رضـوی و گهـرو از توابـع بـروجن، بــین گـوسفندداران مـرسوم بود که در فصل زایش گوسفندان، اولین بـرة نـر خـود را وقف قربانی میکردند و مدت یک یا دو سال حیوان را بــرای ایـن روز پـروار مـیکردند. (جعفرپور، درگز، ١٣٥٠. رمضانی، بروجن، ١٣٥٣)

گوسفندداران بندر ماهشهر خوزستان هر برة نری را کـه در مـاه ذی الحـجه بـه دنیا می آمد، وقف قربانی میکردند. (فیصلی، بندر ماهشهر، ١٣٤٨)

مطابق اسناد موجود، اهالی استان هـای آذربـایجـان شــرقی و غربـی، اردبیـل، چهارمحال و بختیاری، خراسان، خوزستان، فارس، کرمان، کرمانشـاه، گلسـتان، گیلان و مـازندران در صـورت برخوردار نبودن از تمکن مالی، به طـور گروهـی اقدام به تهیۀ حیوان قربانی مـیکردنـد. در ایـن منـاطق، بـویژه اســتان اردبـیـل، ثروتمندان محل، داوطلبانه سهمی از قربانی خود را به نام فقرا ذبـح مـیکردنـد تـا آنـان نیز در ثواب قربانی شریک باشند.

در ترکمن صـحرا، تـعداد گـوسـفندهای قربـانی شـده بـه تعـداد افـراد بـالای ١٥ سـال خـانواده بستگی داشت؛ اگر تعـداد افـراد بـالای ١٥ سـال هفـت نفـر میشدند، هفت گوسفند یا یکـ رأس گـاو قربانی میکردند و اگر تعداد گـوسفند قـربانی به ١٤ رأسـ مـیرسید، بـه جای این تعداد، یـک نفـر شـتر نحـر مــیشـد. افـرادی هم که توانایی مالی چندانی نداشتند، به ذبح یک رأس گوسـفند بسـنده مـیکردند. (اصـلانی، ترکمن صحرا، ١٣٤٦)

این روال در بیرجند از توابع خراسـان جـنـوبی هـم مرسـوم بـود؛ بــه ایـن صـورت که به تعداد افراد بـزرگسال خـانواده، چه مرد و چه زن، یک گوسـفند و بــه ازای هــر هفــت گوســفند، یــک رأس گــاو یــا یــک نفــر شــتر قربــانی مـیشد. (خـسروی، بیرجند، ١٣٧١)

١-١. ویژگیهای قربانی

با تـوجه بـه دسـتورات اسلامی چنین مـستفاد مـیشود که قربانی باید بـیعیـب بـاشد. هر چند رعایت شرایط قربانی حج در قربانی غیر حج تکلیـف نیسـت و تنها سلامت حـیوان کـفایت میکند. (حسینیدشتی، ١٣٧٩: ٢٩٩)

در اسناد فرهنگ مردم نـیز ویژگـیهایی در مورد قـربانی شـامل شـرط سـلامت گوش ها، شـاخ ها، چشم ها و دندان ها، نداشـتن زخـم، لنـگ نبـودن، نـر بـودن، داشتن رنگ سیاه و پیر نـبودن ذکـر شده است.

سن قربانی نیز صـرف نـظر از نــوع آن، بـایـد حــداقل یـک سـال تمـام بـاشـد (مـزدک، فسا، ١٣٤٧). در کلو رامیان از توابع استان گلستان نیز سن گاو قربـانی را سه سال و گوسفند را حداقل ٦ ماه مـناسب مـیدانستند (صــوفیزاده، رامیـان، ١٣٤٨). در آمل معتقد بودند اگر حیوان قـربانی، بــز بـاشـد، رعـایـت هــیچ گـونـه شرط سنی لازم نیست (معلم، آمل، ١٣٥٠). در اراک نیز مردم تأکید داشتند کـه قربانی باید میش و ٤ ساله باشد. (آشوری، اراک، ١٣٤٧)

١-٢. آرایش قربانی

در فرهنگ مردم، قربانی را قبل از بردن به جایگاه آراسـته مـیکردنـد زیـرا مـعتقد بودند تلاش برای تقدیم قربانی به بهتـرین شـکل، مناسـب تـر اسـت. از جمله وجوه مشترک آرایش قربانی در میان بیشتر ایرانیان آن بـود کـه پـیش از ذبح، دست و پا یا دیگر قسمت های بدن حیوان را حنا مـیگرفتند، بـه چشمانش سرمه میکشیدند و در برخی نقاط نیز پیشانی حیوان را با آینه تزیین میکردند.

در گلوچه خلخال در استان اردبیل، ابتدا آینه کوچکی را با خمیر به پیشانی قربانی میزدند و تمام بدن آن را با پارچـه هـای توری رنگارنگی میپوشـاندند و سپس رشته ای از مهره های آبی رنگ را به گردن حیوان میآویختنـد و تعـدادی مهره های سبز، قرمز و آبی نیز به پشم بـدن حـیوان گره میزدند. همچنین پاهـای حـیوان را بـه طرز جالبی رنگ آمیـزی مـیکردنـد (حقیقـی، خلخـال، ١٣٤٧). در جیرفت علاوه بر رنگ آمیزی بـا حنـا، دسـتمال محتـوی اسـپند و زاغ (زاج یـا زاک)[۱] را به گردن قربانی میبستند و در نهایت به چـشمانش سـرمه میکشـیدند (اسلام، جیرفـت، ١٣٥١). در پـاکـوه مـینـاب، پـس از شسـتن و سـرمه کشـیدن چشمان حیوان، مقداری گل سرخ رنگ را که به «گلک » (gelak) معروف است، در ظرف آبی میریختند و به قسمت های مختلف بـدن حیـوان مـیمالیدنـد تـا قربانی قرمزرنگ شود. (بابرجی، مـیناب، ١٣٤٨)

٢. جـایگاه ذبح یا نحر قربانی

مکان ذبح قربانی در نقاط مختلف سرزمین ایران متفاوت بـود. بـرای مثـال، مردم زهک زابل، قربانی خود را در خانه های خود و روی بام ذبـح مـیکردنـد (دهمرده، زابل، ١٣٥١). برخی نیز در میـدان هــای اصــلی یـا محـل مـخصـوص (مانند چالۀ شترکشان در کاشان ) ذبح را انجام میدادند. (ادیب، کاشان، ١٣٤٧) گروهی مراسم قربانی را در امامزاده ها به جـا مـیآوردنـد. اهــالی زابـل بـه امامزاده شیخ علی میرفتند. مردم بیژگرد بروجن نیز در امـامزاده شــاه ابـوالقاسـم (فتحـی، بـروجن، ١٣٥٧) و اهـالی اشـنویه در مسـاجد (زرزا، اشـنویه، ١٣٥١) قربانی میکردند.

٣. تقسیم گوشت و اجزای قربانی

گوشت قربانی، مطابق تعالیم اسـلامی سـه سهم میشود؛ مستحب است یـک سهم را خود قربانیکننده استفاده کند، یک سهم را هـدیه دهـد و سـهم آخر را به فقرا و مستمندان ببخشد. مردمان چیچالی شوش، قسمتی از گوشـت قربـانی را به ذبح کننده و هـمچنین کسی کـه دعـای قربـانی را خوانـده بـود مـیدادنـد و صاحب قربانی، با دل و جگر آن غذایی تـهیـه مـیکـرد و از مهمانـان بـه نـیـت تبرک، پذیرایی میکرد. بقیه گوشت نیز به طور مساوی بین فقرا تقسیم میشـد (سوژولی، شوش، ١٣٥١). در برازجان، قربانیکننـده هـیچ سـهمی بـرای خـود برنمیداشت و تمامی گوشت قربانی را بین همسایگان، بستگان و فقرای محـل تقسیم مـیکرد. (قـربانینژاد، برازجان، ١٣٤٧)

از پوست حیوان قربانی نیز استفاده های خاصی میشد. اهـالی برخـی نقـاط خراسان، تهران، گلستان، مازندران و کرمان پوست قربانی را میفروختند و پول آن را بین خانواده های کم بضاعت تقسیم میکردند. برخی دیگر نـیز آنـ را تمیـز و خشک میکردند و به عنوان سجاده و برای تبرک مورد استفاده قرار میدادند. همچنین عده ای، پوست پرداخت شده را به امام جماعت مسـجد محلـه هدیـه میدادند.

٤. غذاهای عید قربان

پخت و تـهیۀ انـواع غذا برای رنگـین تـر کـردن سـفره قربـانی، از مراسـم و مراحل عمدۀ برگزاری جشن قربانی است. در ادامه به نمونـه هـایی از خـوراک محلی مخصوص این عید اشاره میشود:

یکــی از غــذاهایی کــه روز عیــد قـربــان در کـرمانشــاه تـهیــه و بــین مــردم خیرات میشود، «نواله» (novale) نـام دارد کـه طـرز تهیه آن بـه روش زیـر اسـت: گوشت قربانی را پس از شستن بـا آب مـیپختنـد و بـه آن «شـوروا» (surva) میگفتند. معمولا بر ایـن گوشـت دعاخوانـده مـیشـد. پـس از پخـت کامـل، استخوان ها را از گـوشت جـدا مـیکردند و گوشت بـدون اسـتخوان را در ظـرف دیگری قرار میدادند. سـپس گـوشت را در داخل نان میگذاشـتند و بـین مـردم تقسیم میکردند. آب گوشت را هم در ظرف هایی جداگانـه مـیریختنـد و بـین اقوام، دوستان، آشنایان و همسایگان خـیرات مـیکردند. (رسـتمی، سرپل ذهـاب،۱۳۵۳)

در قصرشیرین، با روغن حیوانی، آرد گندم و خرمای هسته گـرفته، حلـوایی به نام عرفات (arafat) درست میکردند و مقداری از آن را داخـل قـرص هـای نان لواش قرار میدادند و به صورت لوله مـیپیچیدنـد و بــین دوســتان و اقـوام تقسیم میکردند. در حین طبخ حلوا نیـز مرتـب دعـا مـیخواندنـد. (روشــنی، قـصرشیرین، ١٣٤٧)

در اوجیآباد اسکیمحله مرسوم بود افرادی که گاو شیرده داشتند صبح روز عید پس از دوشیدن شیر گاو، نیمی از آن را مـیجوشاندند و بـین اهـالی خانـه و همسایگان تقسیم میکردند. (فلاح، آمل، ١٣٥٣)

«چکدرمه » (cekderme) غذایی بود که ترکمن هــا بــرای مـهمانـان خـود در روز عید تدارک میدیدند. این غذا از برنج، گوشت قربانی و گوجه فرنگی تهیـه میشد. (اصلانی، تـرکمن صـحرا، ١٣٤٦)

در اشـنویه دو نوع آش به نام های آش نخود (از ترکیـب آب، نخـود، بـرنج گرده، سبزیهایی همچون ترخان، تـره، جـعفری،گشنیز، اسفناج، روغـن، پیـاز و نمک) و دوینـه (dooyna) (ترکیبـی از دوغ، سـبزیهـای محلـی ماننـد بـرگ سوسن، ترشوک، پونـه و بـرنج) تـهیه و در روز عید بین دوستان و اقـوام تقسـیم میکردند. (زرزا، اشنویه، ١٣٥١)

«آش شنگی» ase sengi))غذایی بود که در روز عیـد در امامشـهر ســمنان پخـته میشد. این آش را از برنج، روغن، گوشت، سیب زمینی و «شـنگ» (seng به معنی نوعی سبزی محلی) تـهیه مـی کـردند. (باقری، سمنان، ١٣٤٧)

«دیگ جوشک » (dig jusak)نیز نـوعی آش بـود کـه بـه نیـت خوشـبختی دختران و پسران جوان سیسـتانی در شــب عـیـد قربـان تهیـه مـیشـد و مـواد تشکیل دهنده آن عدس، گندم، برنج و ماش بود. (دهـمرده، زابـل، ١٣٥٢)

در شـهرو از توابع شهرستان بندرعباس، دو نوع حلیم به نام های حلیم گنـدم (از ترکیب آرد گندم، نخود، لوبیا، فـلفل و زنـجبیل ) و حـلـیم خرمـا (از ترکیـب شیره خرما، آرد گندم، روغن و دارچین ) تهیـه و بـین اهـالی تقسـیم مــیشـد. (ابـراهیمی، بندرعباس، ١٣٤٧)

در هشتجین خلخال، نانی به نام «سوتی فطیـر » (sutti fatir) یـا همـان نـان شیری که نام دیگرش «نزیک» (nazik) یا نـان روغـنی است، پخته میشـد. ایـن نان را از ترکیب آرد گندم، شیر، روغن، تخم مرغ و زردچوبه تـهیه و بـین اقـوام، دوستان و همسایگان تقسیم میکردند. (مولایی، خـلخال، ١٣٤٩)

در یازتـپه سـرخس، دو نوع نان به نام های چلیک (elikc) (خـمیر گـندمی کـه از ترکیب آرد گندم و آب آماده میشد و آن را به صورت چانـه هـای کـوچکی درمیآوردند و پسـ از پهـن کردن، در داخل روغن سـرخ مــیکردنـد) و قـتلمـه (qatlema) (خمیر آرد گـندم کـه بـه چانه های کوچک تقسیم و در روغـن ســرخ مـیکردند و سپس موقع خوردن روی آن شکر میپاشیدند) طبخ و بین اقـوام و دوستان تقسیم میکردند. (اسـدخانی، سـرخس، ١٣٤٧)

در شوشتر، از دل و جگر گوسفند یا گاو قربانی قـورمه درست میکردنـد و به نـیت ثـواب، برای روح اموات فاتحه ای میخواندند و آن را بـین هـمسـایگان و نیازمندان خیرات میکردند. (سوژولی، شوشتر، ١٣٥١)

٥. بازیهای مرسوم در عید قربان

بازیهای محلی از جمله رسـومی هـسـتند کـه در روزهـای جشـن یـا عیـد بـرگزار مـیشوند و اهـالی هر منطقه بـه روش خاصی آنها را اجرا مـیکنند.

٥-١. تـاب بازی

در گروس بیجار، روز عید قربان، زن و مرد و پیر و جوان، «داردیلـه کـانی» (dardilakani) یعنی تاب بازی میکردند و در حـین تـاب بازی دعا میخواندند:

نمونه ای از شعر دعـایی از این قـرار بود:

داردیله کـانه dardilakanie

تـاب بـازی میکنم

مالمان نرنه malman narne

خـانه مان خراب نشود (نماز و روزه مان قبول حق شود)

تال و درزی قرمزی tal o derzi qermezi

نخ و سوزن قرمزرنگ

دین گناهم بـرزی din gonaham berzi

هـر گناه و قصوری داشته ام خدا بـیامرزد. (قـراویس، بـیجار، ١٣٥٧)

در بـرازجـان دشـتسـتان، مردهـا «هیلـو ژرنــا» (hilu zorna) یـا «چــرخ زر» (carx zor) را که وسیله ای مانند تاب بود، مـیسـاختند و بـا نشسـتن در آن و تاب خوردن، حاجت های خود را از خدا مـیطلبیدنـد. (قـربـان نــژاد، بـرازجـان، ۱۳۴۷)

٥-٢. کلاه بازی

در فشم استان تهران، جوانان در مـیدان آبـادی جـمع مــیشـدند و بــا هـلهلـه، شعرخوانی و پـایکوبی کـلاه بـازی مـیکردنـد. ترکـه زنـی و کـولی دادن نیـز قسمت هایی از کلاه بازی بود. جوانانی که کلاه بـازی مـیکردنـد نبایـد کـلاه از سرشان میافتاد؛ هر زمانی که کـلاه از سر یکی از افراد میافتـاد، جـای سـوار و پیاده عوض میشد. (صالحی، فشم، ١٣٥٠)

٥-٣. سایر بازیها

در زابل، جوانان در میدان شهر، وسیله ای شبیه الاکلنگ میساختند و بـا آن بـازی مـیکردنـد (صـادقی، زابـل، ١٣٤٦). در بالمـاکوب سـاری نیـز جوانـان کـشتیگیر در مـیدان شهر با یکـدیگر کشـتی مـیگرفتنـد. در مراسـم شترکشـان کاشان، در روز عید جلوی کاروانی که شتر را به نحرگاه میبردنـد، کشـاورزان با بیل هایشان بیل بازی (شبیه میل بازی زورخانه ) مـیکردنـد. (منصـف، کـاشـان، ۱۳۴۸ )

٦. ارسـال هدایا برای نوعروسان

در بیشتر شهرها و روستاهای ایران اسلامی مرسوم است کـه در شـب عیـد قربان یا در بعضی مناطق در روز عید، خانواده نوعروس یاتازه دامـاد، گوسـفند یا قوچ سـفید، پروار، سـالم و بیعیب و نقصی را که با رنـگ هـای طبیعی همچون رناس، زردچوبه یا حنا به شکل بسیار زیبایی رنگ آمیزی کرده و با پارچه، مهره و آینه آذین بسته اند، برای دخترانی که نامزد دارنـد یا مــدت کوتـاهی اسـت بـه خـانه بـخت رفته اند، میفرستند. برخی خانواده ها علاوه بر قربانی، خوانچـه ای را نیز شامل شیرینی، میوه های فصل، آجیل، پارچه های نفیس خوش نقش و نگـار و زیورآلات به عنوان هدیه ارسال میکنند. در مقابل، خـانواده هــا بـه آورنـدگان هدایا انعام میدهند. سپس گوسفند قربانی را ذبح و بین فقرا، اقـوام و آشـنایان دو خانواده تقسیم میکنند.

در کاشان، گوسفندی را که از طـرف خـانواده دامـاد فرسـتاده مـیشـد، بـا زیورآلاتی مانند گوشواره، گردن بـند و سـکه ای که قــرار بـود بـه نـوعروس داده شود، تزیین میکردند. در مقابل، خانواده نوعروس نیز به آورنده هدایا، شیرینی و مبلغی پول به عـنوان انعام میداد. (همان)

در واران جاسب محلات، خانواده داماد بره سفید و پرواری را با هـفت رنـگ مـیآراستند و با پارچه های گران قیمتی که قرار بود به رسم هدیه برای نوعروس بفرستند، تزیین میکردند و بـه آن «بـره قربونی» میگفتنـد. آنـان بـه همـراه بـره قربونی، پنج سینی بزرگ محتوی برنج، مـیوه هـای فـصل، سبزیجات، لبنیات تازه، نقل، شـیرینی و پوشـاکی از قبیـل کفـش و خلعتـی بـرای نـوعروس، مـادر و خواهران وی میفرستادند.

حـمامی یا دلاک محله به اتفاق یکی از اقوام داماد، مسئول بـردن ایـن هـدایا بود. همچنـین روی سـینی هــدایا را بـا پارچـه سـبزرنگی بــه نـیـت سـبزبختی میپوشاندند.

در مقابل این هدایا، اعضای خانواده نوعروس به اسـتقبال آورنـدگان هـدایا میرفتند و از آنها به خوبی پـذیرایی مـیکردنـد. در روز عیـد قربـان خـانواده عروس، خانواده تازه داماد را به همـراه اقـوام و خویشـان بـرای صـرف ناهـار دعـوت میکردند. (حدادی، محلات، ١٣٤٦ )

در ارباستان لاهیجان، گوسفند قربانی را برادر تازه داماد، و مجمعه ای شامل پوشاک، جواهرات و خـوراکی را خـواهر او بـه خانـه نـوعروس مـیبردنـد و دختران همسایه با شعرخوانی و کف زنی آنها را همراهی میکردند. وقتی گــروه بـه خانه پدری نوعروس نزدیک میشد، تازه عروس به استقبال آنهـا مـیآمـد و مجمعه را از سر خواهر همسـر آینـده اش برمـیداشـت و بـه مـادرش تحویـل میداد. در این میان، بـرادر نـوعروس نیـز گوسـفند قربـانی را از بـرادر دامـاد میگرفت و مـبلغی بـه عنوان «لافن سری» (lafansari)یا سرطنابی[۲] به او مـیداد.

تمامی هدایا متعلق به نوعروس بود و اگر پدر نوعروس میخواست گوسفند را که متعلق به دخترش بود، در روز عید قربانی کند، باید پول آن را بـه دختـرش میپرداخت. (دهـبان، لاهـیجان، ١٣٤٩)

در زنجان، روز عید قربـان، خـانواده پسـر تـازه نـامزد کـرده و پـدری کـه دخترش تازه به خانه بخت رفته بود، قربانی میکردند و هدایایی برای عـروس میفرستادند. تازه داماد برای نوعروس «پایی» (payi) که عبارت از یـک جـعبـه مـیوه، یک گـونی برنج، کفش، پوشاک، یک رأس گوسفند سـفید و دو یا سـه مـرغ و خروس بود، ارسال میکرد. همچنین پدر نوعروس در روز عیـد، گوسـفندی را قربانی میکرد و سینی بزرگی محتوی برنج، انواع خوردنی فصل، نقل، شـمع و گل بـه خـانه دخـترش که تازه به خانه بخت رفته بـود، مــیفرسـتاد. (بــدیعی، زنجان، ١٣٤٦)

در کوثر گیوی خلخال، روز عید در حالی که گروهی از اقـوام تـازه دامـاد، قربانی و خوانچه های مملو از هدایا را به خانه نـوعروس مـیبردند، مــداحی نیـز جمع را همراهی میکرد. او با آوازی بلند به مدح حضرت عـلیع میپرداخت و تمامی همراهان در پایان ابیات، صلوات ختم میکردنـد. پـس از رسـیدن بـه منزل نوعروس، مداح عصای خود را مقابل در خانه میگرفت و مـانع از داخــل شـدن همراهان میشد. در این هنگام، صاحبخانه با دادن انعام به مـداح، نظـر او را جلب میکرد تا عصای خود را از جلـوی در بـردارد. پـس از آن، همراهـان وارد منزل مـیشدند و از طـرف خـانواده تازه عروس به خوانچـه آوران، جـوراب یا دستمال هدیه داده میشد تا پاسخی به محبت آنان بـاشد. مـراسـم در غــروب روز عید به پایان میرسید. (رزاقی، خلخال، ١٣٥٠)

در میانه، مادر نـوعروس در مقابـل هـدایای روز عیـد قربـان کـه از طــرف خـانواده تازه داماد برایشان ارسال میشد، به تعـداد افـراد خـانواده دامـاد یعنـی خواهران، بـرادران و والدین آنـها هـدایایی از قبیل جوراب های دستباف پشـمی و دستمال های گلدوزی شده میفرستاد. (باقری، میانه، ١٣٤٧)

در سمنان، دخـتری کـه نامزد داشـت، در روز عیـدقربان بـه دیـدار خـانواده همسر آینده اش میرفت و مادرشوهر نیز هدایایی مانند ظـروف مـنـزل، آینــه یـا پول به او میداد. (مصباحی، سمنان، ١٣٤٨)

جمع بندی

عید قربـان روزی اسـت کـه اطاعـت در آن جلـوه کنـد و معصـیت در آن صـورت نـگیرد. عید قربان عید بازگشت انسان بـه مقـام تقـرب الهـی، در پرتـو تهذیب و خـودسازی اسـت، روز کـمال و اثبات ایمان به خالق یکتاسـت. لبیـک حضرت ابراهیم ع به فرمان قربانی از جانب الله سبب شد تـحولی شــگرف در مـراسم قربانی پدید آید و بزرگداشت هر ساله ایـن سـنت حسـنه در روز دهـم ذیالحجه در موسم حج از سوی مـسلمانان جـهان، در واقع تعظیم بـه شـعائری است که از ابراهیم خلیل ع و مناسک و سنن او به یادگار مانده است.

در روز عید قـربان، مـردم مسلمان ایران اسلامی به منظـور گرامیداشـت ایـن سنت الهی، با طلوع آفتاب بـهترین لبـاس های خود را میپوشند و پـس از انجـام عبادت هـای مـخصوص این روز (غـسل، نماز عید قربان، خواندن دعاهای وارده ) بـه زیارت امـاکن متبرکه و اهل قبور میرونـد، بـه دیـد و بازدیـد مـیپردازنـد، غذاهای مخصوص این روز را طـبخ مـیکننـد، بـا آداب و تـشـریفات مـرسـوم حیوان حلال گوشتی (گاو، گـوسفند، شـتر و.. .) را مـیخرنـد و پـسـ از آرایـش حـیوان، خـوراندن آب به آن و گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم » و خـواندن دعـای قربانی، حیوان را به نشانه سرسپردگی در برابر آستان الهی ذبح و بین نیازمندان، هـمسایگان و خـویشان تقسیم میکنند و در نهایت میکوشند آداب و رسوم عـید قربان را هر چه بـاشکوه تـر برگزار کنند. عید قربان مـوسم نــذر و نیـاز، اطعـام و احسان به محرومان است و گرامیداشت این سنت ابراهیمی هم نیازمنـدان را از گرسنگی مـیرهاند، هـم دل ها را به هم نزدیک مـیکند و هـم تـمرین عملی بـرای مـقابله بـا هواهای نفسانی است و در نـهایت روز وحـدت، همبسـتگی و انسـجام مسلمانان است.

منابع

الف) کتاب

* قرآن کریم

١. العاملی، شیخ محمدبن الحسین الحر (شـیخ حـر عاملی) (١٤١٢ ه. ق، ١٩٩١م)، وســایل الشــیعه الــی تحصــیل مســائل الشـــریعه، چ ٦، بـیــروت: دارالاحیــاء التـراث العـربی.

٢. بـیگلری، حسن (١٣٤٥) احکام حج و اسـرار آن، تهران: چاپخانه بانک.

٣. حسینی دشتی، سیدمصـطفی (١٣٧٩)معـارف و معـاریف (دایرةالمعـارف جامع اسلامی)، ج ٦، تهران: مؤسسه فـرهنگی آرایه.

٤. حسینی کشکوئیه، سـیدمحمد (١٣٨٢) نگرشی اجتماعی بـه کـعبه و حــج از دیدگـاه قـرآن، تهران: امیرکبیر

٥. فـخرالدین رازی (بـیتا) تفسیر کبیـر (مفـاتیح الغیـب)، ج ١٤ و٢٣، بیـروت: دارالکتب العلمیه.

ب ) تارنمای مجازی

١. عطانژاد، محمدهادی، «زاج » در مجله الکترونیکی ویستا:

http:..vista.ir.article

ج) فرهنگیاران

آشـوری، مـحمدحسین، اراک، مـرکزی، ١٣٤٧

ابراهیمی، حسین، شهرو، بندرعباس، هرمزگان، ١٣٤٧ ادیب، تـقی، کـاشان، اصـفهان، ١٣٤٧

اسـدخانی، بـینام، سـرخس، خراسان شمالی، ١٣٤٧

اسلام، درخشنده، جیرفت، کرمان، ١٣٥١

اصلانی، داوود، ترکمن صحرا، گنبدکاووس، گلستان، ١٣٤٦ بابرجی، شهریار، پاکوه، میناب، هرمزگان، ١٣٤٨ باقری، علی،میانه، آذربایجان شرقی، ١٣٤٧ باقری، محمدحسن، امامشهر، سمنان، ١٣٤٧ بدیعی، روح انـگیز، زنجان، ١٣٤٦

جعفرپور مرادی، محمد ابراهیم، درگز، خراسان، ١٣٥٠ حدادی، حسن، واران جاسب، محلات، مرکزی، ١٣٤٦ حقیقی، محمود، گلوچه، خلخال، اردبیل، ١٣٤٧ خسروی، سعید، هندوالان، بیرجند، خراسان، ١٣٧١ دهبان، اسماعیل، ارباستان، لاهیحان، گیلان، ١٣٤٩

دهمرده، شیرعلی، زهـک، زابـل، سیستان و بلوچستان، ١٣٥١ رزاقی، مطلب، گیوی کوثر، خلخال، اردبیل، ١٣٥٠ رستمی، فرج، سرپل ذهاب، کرمانشاه، ١٣٥٣

رمضانی، فتح الله، گهرو، بروجن، چهارمحال و بختیاری، ١٣٥٣ روشنی، فریده، قصرشیرین، کرمانشاه، ١٣٤٧ زرزا، قباد، اشنویه، آذربایجان غربی، ١٣٥١

سوژولی، عـلیحیدر، چـیچالی، شوش، خوزستان، ١٣٥١ صادقی، بینام، زابل، سیستان و بلوچستان، ١٣٤٦ صالحی، داوود، فشم، شمیرانات، تهران، ١٣٥٠

صوفیزاده، پولاد، کلو، رامیان، گنبدکاوس، گلستان، ١٣٤٨ فتحی، بینام، بیژگرد، بروجن، چهار محال و بـختیاری، ١٣٥٧ فـلاح، عزیز، اوجیآباد، اسکی محله، آمـل، مـازندران، ١٣٥٣ فیصلی، عبدالرحیم، جم کنار، بندر ماهشهر، خوزستان، ١٣٤٨

جلوه های آیینی عید قربان در فرهنگ مردم ٧٣ قراویس، هوشنگ، گروس، بیجار، کردستان، ١٣٥٧ قربانی نژاد، مرتضی، برازجان، دشـتستان، بـوشهر، ١٣٤٧ مزدک، غلامعباس، زاهدشهر، فـسا، فـارس، ١٣٤٧ مصباحی، زیور، علاء، سمنان، ١٣٤٨

معلم، عزت الله، دشت سر، هشتپل، آمل، مازندران، ١٣٥٠ منصف، محمدجعفر، کاشان، اصفهان، ١٣٤٨ مولایی، بینام، خلخال، اردبیل، ١٣٤٩

پی نوشت ها

[۱] جـسمي معدني و بلوري که در اثر تأثير مواد معدني‌ به‌ رنگ هاي متفاوت ديده ميشود، ضد‌ عفونـت و داراي مواد فلزي‌ گوناگون‌ است . در طـب سـنتي کاربردهـاي‌ فراوانـي‌ دارد. زاج همـواره بـا اسـفند سوزانده ميشود. (عطانژاد در مجله الکترونيکي ويسـتا)

[۲] برادر دامـاد گـوسفند قرباني را با‌ طناب‌ به دنبال خود ميکشيد و هنگام تحويل طناب مبلغي به عنوان انعام يا همان سـرطنابي از خـانواده عـروس ميگرفت .

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.