حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ 19 رمضان 1445 Thursday, 28 March , 2024 ساعت ×
جستاری در چگونگی و مکان دفن حضرت فاطمه زهرا(س)در منابع نخستین
06 ژانویه 2022 - 11:18
شناسه : 3158
بازدید 490
12

١. ادبیات تحقیق با وجود جایگاه ویژه حضرت فاطمه زهرا در میان مسلمانان و وجود پژوهش های مهم درباره آن حضرت، هم چنان چگونگی دفن و مکان قبر آن حضرت در هاله ای از ابهام قرار دارد و گمانه های مختلفی در این باره طرح شده است. این مقاله با جست وجو و بررسی نخستین […]

ارسال توسط : نویسنده : ترابی، حمزه؛ احمدی کلیجی، سینا منبع : فصلنامه تاریخ اسلام، زمستان 1399 - شماره 83
پ
پ

١. ادبیات تحقیق

با وجود جایگاه ویژه حضرت فاطمه زهرا در میان مسلمانان و وجود پژوهش های مهم درباره آن حضرت، هم چنان چگونگی دفن و مکان قبر آن حضرت در هاله ای از ابهام قرار دارد و گمانه های مختلفی در این باره طرح شده است. این مقاله با جست وجو و بررسی نخستین منابع تاریخی و روایی به دنبال آشکار کردن این ابهام تاریخی و یا دست کم روشن تر شدن آن است.

به نظر میرسد با توجه به ابهام گسترده در میان منابع نخستین، تنها میتوان برخی از احتمالات را در این زمینه تقویت کرد. بنابراین، نظریه این پژوهش بر این امر استوار است که مکان قبر در کنار محل روضه پیامبر اکرم در بیت فاطمه بوده است، اما محل دقیق آن آشکار نیست.

٢. بررسی منابع

برخی از نخستین منابع اهل سنت، مانند طبری (د. ٣١٠ه. ق.) در کتاب تاریخی خود و بخاری (د. ٢٥٦ق.) و مسلم (د. ٢٦١ق.) در کتاب های روایی خویش به تشییع شبانه و پنهان کردن قبر در همان شب اشاره دارند.[۱] هم چنین، برخی از آنها به محل قبر اشاراتی دارند. ابن سعد (د. ٢٣٠ق.) محل قبر را در قبرستان بقیع، منزل عقیل میداند.[۲] بلاذری (د. ٢٧٩ق.) و مسعودی (د. ٣٤٦ق.) قبر بالای سر عباس، عموی رسول اکرم را که شیعه به عنوان قبر فاطمه بنت اسد میشناسند متعلق به حضرت فاطمه زهرا میدانند.[۳] نویسندگان بعدی اهل سنت هم به پیروی از گذشتگان خویش بر این عقیده اصرار میکنند و عده ای از آنها با استناد به وصیت امام مجتبی در دفن کنار مادر، این عقیده را تقویت مینمایند.[۴]

در نخستین منابع شیعه، مفید (د. ٤١٣ق.) و طوسی (د. ٤٦٠ق.) اشاره به دفن شبانه دارند.[۵] صدوق (د. ٣٨١ق.) و طوسی (د. ٤٦٠ق.) محل قبر را مخفی میدانند، اما محدوده قبر را خانه حضرت فاطمه یا روضه مبارکه بین قبر تا منبر رسول اکرم میدانند و عمده دلیل آنها تمسک به روایاتی است که از زمان امام صادق به بعد وارد شده است.[۶] نویسندگان بعدی شیعه هم به پیروی گذشتگان، محل قبر را مخفی میدانند، اما در مورد محدوده آن سه احتمال بیت، روضه و بقیع را آورده اند.[۷]

٣. پیشینه بحث

کتاب مستقلی پیرامون قبر حضرت فاطمه یافت نگردید و تنها کتاب قبر گمشده، نوشته مرحوم داود الهامی چاپ شده در سال ١٣٧٩، انتشارات مکتب اسلام در ظاهر عنوان آن به قبر مربوط است، اما به مطالب عمومی مثل تولد، زندگی، فدک و مظلومیت حضرت زهرا پرداخته است و کتاب مستقلی درباره قبر نیست. صفحه ٢٥ تا ٣٧ این کتاب، گزارش های مختلف درباره قبر را نقل نموده است و نتیجه مشخصی نگرفته است.

هم چنین، دو مقاله از مرحوم محمد صادق نجمی در دو شماره مجله میقات سال ١٣٧٣و ١٣٧٧ به چاپ رسیده است. این مقالات به نظر اصلی شیعه از بین سه احتمال نزدیک شده است و بیت فاطمه را محل قبر معرفی میکند، اما استفاده از منابع غیر دست اول از ضعف های این مقالات است و استفاده از سخنان برخی معاصران مجاور حرم رسول خدا در معرفی یک قبر به عنوان قبر حضرت فاطمه از ارزش این اثر کاسته است. بر همین اساس، وجود مقاله ای علمی و مستدل لازم است که به این موضوع بپردازد.

از آن جا که پرداختن به مسئله قبر حضرت فاطمه زهرا با دفن شبانه ایشان در ارتباط است در آغاز پژوهش به گزارش های تاریخی این رویداد توجه میشود.

٤. دفن شبانه

درباره دفن شبانه و مخفیانه آن حضرت درمیان اهل سنت و شیعه اتفاق عقیده وجود دارد و شواهد تاریخی و روایی گواه این سخن است. در آثار اهل سنت، افرادی به صراحت به تشییع مخفیانه پیکر اشاره میکنند. برای نمونه، ابن سعد (د. ٢٣٠ق.) در الطبقات الکبری درباره دفن شبانه آن حضرت به وسیله امیرالمؤمنین حضرت علی مینویسد:

فاطمه شبانه دفن شد، علی او را دفن نموده است.[۸]

بخاری (د. ٢٥٦ق.) و مسلم (د. ٢٦١ق.) ضمن نقل جریان اعتراض حضرت زهرا به اقدام و عملکرد ابوبکر در مورد فدک و ارث رسول خدا به نقل از عایشه مینویسند:

همسر فاطمه، علی او را شبانه دفن نمود و ابابکر را با خبر نساخت.[۹]

بلاذری (د. ٢٧٩ق.) از اهل سنت اشاره دارد که پس از رسول اکرم، فاطمه زهرا دیگر خندان دیده نشد تا فوت کرد و شوهرش، او را شبانه بدون اطلاع رسانی به ابوبکر و عمر به خاک سپرد.[۱۰] یعقوبی (د. ٢٩٢ق.) به مخفیانه بودن مراسم تشییع اشاره میکند و تنها حاضران این مراسم را ابوذر و سلمان میداند.[۱۱] حاکم نیشابوری (د. ٤٠٥ق.) هم مسئله تدفین شبانه را بیان میکند.[۱۲] عبدالبر اندلسی (د. ٣٦٨ق.) در گزارش دفن شبانه مینویسد:

فاطمه به شوهرش، علی سفارش نمود او را شبانه دفن نماید.[۱۳]

ابن ابی الحدید معتزلی (د. ٦٥٦ق.) در شرح نهج البلاغه به صراحت اشاره دارد که مخفیانه بودن خاکسپاری و حتی قبر، مثل روز روشن و واضح است.[۱۴]

منابع شیعه به مخفیانه بودن خاکسپاری در شب تصریح دارند. مفید (د. ٤١٣ق.) در امالی به دفن شبانه و مخفی کردن قبر به دست امیرالمؤمنین حضرت علی اشاره مینماید.[۱۵] طوسی (د. ٤٦٠ق.) نیز در امالی در روایتی اشاره میکند که عباس، عموی پیامبر خواستار تشیع جنازه آشکار بود و امیرمؤمنان در پاسخ عمویش عباس، وصیت همسرش در مخفی ماندن مراسم تدفین را یادآوری کرد.[۱۶] مناقب آل ابیطالب درباره این ماجرا مینویسد:

همانا فاطمه شبانه دفن گردید.[۱۷]

هم چنین در جای دیگر همین کتاب، بحث دفن شبانه و پنهان نمودن قبر آمده است که او را شبانه دفن نمود و سپس قبر را پنهان نمود و سپس از تاریخ طبری هم نقل میکند که حضرت فاطمه شبانه دفن شد و کسی در تشییع جنازه او نبود، مگر عباس، علی، مقداد و زبیر.[۱۸] در جای دیگر این کتاب در روایتی بیان میشود که اصبغ بن نباته از امیرمؤمنان دلیل شبانه دفن کردن را پرسید و حضرت در پاسخ او، حضور پیدا نکردن افرادی که در حق همسرش ظلم کرده اند را دلیل آورد.[۱۹]

برابر برخی از روایات، امیرمؤمنان بر چهل قبر در بقیع آب پاشید و شبیه هفت قبر ایجاد کرد تا قبر حضرت زهرا شناخته نشود.[۲۰] گواه این سخن، عبارت لاتعلم احدا در وصیت حضرت زهرا است که بر مخفیانه بودن خاکسپاری و قبر تأکید دارد.[۲۱] در وصیت کتبی حضرت هم، دفن مخفیانه و مخفی ماندن قبر تا روز قیامت نقل شده است.[۲۲] با این توضیحات میتوان تصریح کرد که در خاکسپاری شبانه و مخفیانه بودن مراسم، هیچ شکی باقی نمیماند. در ادامه مقاله به بررسی مکان قبر اشاره میشود.

٥. محل قبر حضرت فاطمه

در مورد محل قبر آن حضرت سه گمان وجود دارد.

٥-١. قبرستان بقیع

بیشتر اهل سنت، قبرستان بقیع را مدفن آن حضرت میدانند. ابن سعد (د. ٢٣٠ه. ق.) بر این باور است که حضرت فاطمه در خانه عقیل در کنار قبرستان بقیع دفن شده است.[۲۳]

مسعودی (د. ٣٤٦ه. ق.)[۲۴] در مروج الذهب به سنگ نوشته ای در کنار قبر چهار امام معصوم در قبرستان بقیع اشاره می کند که نام فاطمه بنت رسول در آن درج شده است.[۲۵] هم چنین، ابن جوزی (د. ٥٩٧ه. ق.) اشاره میکند که حضرت فاطمه در بقیع مدفون است و میگوید که این مطلب را شاید از آن جا بتوان متوجه شد که علی بن ابیطالب صورت چهل قبر جدید را در بقیع احداث کرد و چون مخالفان خواستند قبور جدید را تفحص کنند، آن حضرت با آنها برخورد کرد.[۲۶]

اهل سنت بیشتر به بقیع اشاره دارند، اما در مورد محل دقیق قبر با اختلاف عقیده از سوی آنها روبه رو هستیم. برخی از نویسندگان آنها مثل سمهودی (د. ٩١١ه. ق.) به این مطلب اشاره میکنند که نویسندگان اهل سنت، گاهی میگویند که محل دفن فاطمه بنت اسد، مسجد فاطمه[۲۷] سلام الله علیها است[۲۸] و گاهی میگویند که پیکر وی در روحاء و در کنار قبر ابراهیم و عثمان بن مظعون دفن شده است و گاهی میگویند در زاویه خانه عقیل، کنار قبر چهار امام معصوم است و بعضی دیگر میگویند در مقابل کوچه ای که به نام کوچه نبیه به خاک سپرده شده است. حتی نقل در بیت و روضه در ضمن روایاتی از طریق اهل سنت آمده است که در منابع آنان از امام باقر و امام صادق نیز نقل گردیده است.[۲۹] وی در ادامه، بقیع را محل قبر معرفی میکند و قبر فاطمه بنت اسد را متعلق به حضرت زهرا میداند.[۳۰]

در میان اندیشمندان شیعه، اربلی (د. ٦٩٢ق.) قبرستان بقیع را محل قبر آن حضرت میداند. وی در کشف الغمۀ، عقیده خویش را به تبعیت از کتاب های تاریخی اهل سنت میداند و از آنها در این امر پیروی میکند.[۳۱] البته برخی روایات شیعه، نظر اهل سنت را تأیید میکنند. برای مثال، مجلسی (د. ١١١٠ق.) در روایتی نقل میکند که امیرمؤمنان در بقیع، حضرت فاطمه را دفن کرده است، اما او این نظر را نمیپذیرد و فقط روایت آن را بیان میکند.[۳۲]

٥-٢. روضه مسجد رسول اکرم

برخی از نویسندگان بر این باور هستند که آن بانو در روضه رسول خدا دفن شده است. طوسی (د. ٤٦٠ق.) قبر حضرت فاطمه را در روضه مبارکه مسجدالنبی میداند.

میداند.[۳۳] او به حدیثی در کافی استناد می کند که از رسول خدا نقل شده است که بین قبر و منبر را روضه مبارکه، معرفی کردند.[۳۴] یکی از مؤیدات این باور این است که امیرالمؤمنین حضرت علی بعد دفن حضرت فاطمه رو به قبر پیامبر نمود و به ایشان و دخترش، سلام کرد و فرمود:

سلام بر توای رسول خدا و بر دخترت که در جوار تو آرمیده است.[۳۵]

درکتاب کافی، پیش از سلام دادن امیرالمؤمنین حضرت علی به مخفی کردن قبر هم اشاره میشود.[۳۶] هم چنین، با بررسی منابع اهل سنت این نکته آشکار میشود که در میان ایشان، کسی به این گمان اشاره نمیکند.

٥-٣. بیت فاطمه

برخی بر این باور هستند که حضرت فاطمه در خانه خویش[۳۷] دفن شده است که نشانه های فراوانی این سخن را قوت میبخشد. برای مثال، امیرالمؤمنین حضرت علی پس از دفن بدن حضرت فاطمه از جای برخاست و رو به قبر پیامبر فرمود:

درود من بر تو باد، ای فرستاده الهی که اکنون دخترت در جوار تو فرود آمده است.[۳۸]

هم چنین میدانیم که خانه حضرت فاطمه در مجاورت روضه پیامبر قرار داشت و برخی از علمای شیعه به صراحت، بیت را محل قبر معرفی میکنند که به برخی از آنها اشاره میگردد. صدوق (د. ٣٨٩ق.) بیت را محل قبر میداند و در این باره مینویسد:

برایم ثابت شده که فاطمه سلام الله علیها را در خانه اش به خاک سپرده اند و پس از آن که مسجد را توسعه دادند، قبر آن بانو در مسجد واقع شده است. من سالی که به سفر حج رفتم در مدینه رو به سوی خانه فاطمه کردم و در آن جا زیارت فاطمه را به جای آوردم.[۳۹]

طوسی (د. ٤٦٠ق.) در کنار نظریه روضه، بیت را هم محتمل میداند و یادآور میشود که زیارت حضرت فاطمه بهتر است در هر دو مکان خوانده شود و در ادامه بیان خویش، رأی کسانی که قبرستان بقیع را قبول دارند، نمیپذیرد.[۴۰]

سید بن طاووس (د. ٦٦٤ق.) با روایتی از امام هادی همین عقیده را تأیید میکند.

او نقل میکند که شخصی[۴۱] به حضرت هادی نامه نوشت و از ایشان درخواست مشخص کردن قبر را داشت. آن حضرت در جواب فرمود:

او در کنار جدم رسول خدا مدفون هست.[۴۲]

اندیشمندان معاصر، سید محسن امین عاملی ( ١٣٧٧ه. ق.) در این باره مینویسد:

آن حضرت در خانه اش به خاک سپرده شد و این قول به صحت نزدیک تر است.[۴۳]

در ادامه لازم است به بررسی روایاتی از معصومین درباره قبر بپردازیم که بیت و روضه را محل قبر میدانند. در مورد بیت، دو دسته روایات اصلی وجود دارد. یک روایت که از امام صادق در مورد قبر پرسیده شده است و حضرت پس از این که شخصی ادعا کرد، او در بقیع است، پاسخ دادند که در بیت است. این روایت در قرب الاسناد حمیری وجود دارد[۴۴] و با سندی که حر عاملی[۴۵] بیان میکند، تمامی راویان آن، ثقه و مورد تأیید هستند، پس روایت صحیح و قابل پذیرش است.[۴۶]

دسته دوم، روایت هایی است که بیت را تأیید میکنند. مثل روایت امام رضا که اشاره دارد قبر مادرشان، حضرت فاطمه در خانه ایشان بود که در زمان بنیامیه، بیت تخری شد و به مسجد اضافه گردید.[۴۷] همین روایت را صدوق (٣٨١ق.) در کتاب عیون با سند کامل مینویسد،[۴۸] اما با توجه به ضعف سهل بن زیاد، روایت ضعیف حساب میشود.

اندیشمندان بعدی، همین روایت را در کتاب های خویش با این سند نقل نموده اند.[۴۹]

روایت دوم که صدوق (د. ٣٨٩ق.) نقل میکند، ضعیف است، اما اگر روایت اول را که قرب الاسناد با سند صحیح میآورد، دلیل و این روایت را مؤید قرار دهیم، عقیده قرار داشتن محل دفن در بیت، طبق روایت تقویت میشود. هم چنین، در مورد روایات محل روضه، دو حدیث وجود دارد.

روایت اول، حدیثی است که طوسی (٤٦٠ق.) از رسول خدا نقل میکند و آن را دلیلی برای بودن قبر در روضه میداند و صدوق آن را با سند کامل در دو جا نقل میکند.[۵۰] هم چنین، روایت دومی را که به بودن قبر در روضه اشاره دارد، سید بن طاوس (٦٦٤ق.) از امام هادی نقل میکند.[۵۱] این روایت را ابن شهر اشوب هم بیان میکند.[۵۲]

با توجه به صحیح بودن روایات بیت و روضه و با توجه به اضافه شدن بیت به روضه در زمان بنی امیه، میتوان گفت که قبر حضرت فاطمه در همین محدوده قراردارد، اما محل دقیق قبر مخفی است و نمیتوان هیچ مکان مشخصی را نشان داد و به نام قبر معرفی کرد. در نقشه پایین موقعیت روضه و بیت در شهر مدینه مشخص شده است.

محدوده خانه حضرت زهرا با فلش مشخص شده است که اکنون در مسجد قرار دارد و شمال قبر پیامبر است روبه روی باب جبرییل که صدوق هم آدرس می دهد.[۵۳]

باتوجه به صحیح بودن هردو دسته روایات روضه و بیت باید بین روایات جمع نمود و گفت که در هر دو مکان که الان یکی شده است، احتمال بودن قبر وجود دارد، اما جای دقیق قبر به هیچ وجه مشخص نیست.

٦. نقد انتساب قبر فاطمه بنت اسد به حضرت زهرا

سمهودی پیرامون قبور در بقیع مینویسد:

از قبور واقع در بقیع، قبر فاطمه دختر رسول خدا است و آن در داخل قبه عباس و در کنار قبر فرزندش حسن واقع گردیده؛ زیرا نقل شده است که حسن بن علی به هنگام وفاتش وصیت نمود که مرا در کنار قبر مادرم فاطمه به خاک بسپارید.[۵۴]

اگر طرف داران این دیدگاه، دلیلی برای نظریه خود بیان نمیکردند، پذیرش گفتار آنها به عنوان یک تاریخ نگار پذیرفتنی بود، ولی آنان، وصیت حضرت مجتبی را دلیل و مستند خود بیان میکنند که فرمود: اگر از دفن شدن من در کنار جدم مانع گشتند در کنار قبر مادرم، فاطمه به خاکم بسپارید. سایر مورّخان نیز با توجه به نقل این وصیت در کنار بیان عقیده خویش، به همین دلیل توجه میکنند.[۵۵]

پاسخ اول به این نظریه این است که برخی از علمای اهل سنت، مثل ابن ابی الحدید (٦٥٦ق.) در وصیت امام مجتبی، برخلاف ادعای سمهودی مطلبی آورده است که اشاره دارد، امام مجتبی فرموده بود که من را در کنار قبر جدم دفن کنید[۵۶] و حرفی از دفن در کنار مادر نیامده است.

پاسخ دوم این که هیچ مورخی قبر عباس، عموی پیامبر اکرم را نزد مدفن فاطمه زهرا نمیداند و قبر عموی پیامبر را در مقبره بنی هاشم، نزد چهار امام معصوم میدانند. طبری، مورخ اهل سنت و ابن سعد هر دو اشاره میکنند که عباس، عموی پیامبر در قبرستان بقیع در مقبره بنی هاشم دفن شده است.[۵۷]

از سویی دیگر، برخی از تاریخ نگاران اهل سنت تصریح دارند، قبر عباس کنار فاطمه بنت اسد بوده است که سمهودی هم از آنها است. وی از ابن شبه در این باره نقل میکند:

دفن عباس بن عبدالمطلب عند قبر فاطمۀ بنت اسد بن هاشم فی اول مقابر بنی هاشم التی فی دار عقیل.[۵۸]

با این توصیف، دیگر مجالی برای انتساب قبر فاطمه بنت اسد به دختر پیامبر نمیماند. ابن حبان (د. ٣٥٤ه) از محدّثان اهل سنت تصریح میکند که امام حسن در بقیع نزد جده اش، دفن شده است و در این باره مینویسد:

دفن بالبقیع عند جدّته فاطمۀ بنت اسد بن هاشم.[۵۹]

پاسخ سوم این که مفید (٤١٣ق.) در سه جای کتاب ارشاد تصریح دارد که امام حسن کنار قبر فاطمه بنت اسد در بقیع دفن شده است.[۶۰] پاسخ چهارم این که در کتاب کافی در وصیت امام حسن تصریح میگردد که وداع با رسول خدا و حضرت زهرا انجام شود و سپس او را به بقیع ببرند.[۶۱]

پس نتیجه میگیریم که فقط برخی تاریخ نگاران اهل سنت به اشتباه، قبر فاطمه بنت اسد را منسوب به حضرت زهرا می دانند و روشن است که قبر کنار چهار امام معصوم در بقیع، قبر فاطمه بنت اسد است.

خانه حضرت فاطمه در کنار روضه رسول اکرم بود، اما در زمان ولید بن عبدالملک به وسیله عمر بن عبدالعزیز تخریب شد و به روضه مسجد النبی اضافه گردید.

در سال ٨٨ قمری، ولید بن عبدالملک (٨٦-٩٦ق.) به عمر بن عبدالعزیز (د. ١٠١ق.) والی خود در مدینه، دستور داد همه خانه های اطراف مسجد النبی را که متعلّق به همسران، اقوام و صحابه رسول خدا بود تخریب کند و به مسجد ضمیمه نماید. او در نامه خود تأکید کرده بود که هر یک از مالکان این خانه ها، با فروش خانه اش موافقت کرد از او خریداری شود و هرکس مخالفت نماید، قیمت خانه پرداخت گردد و بدون رضایت وی ویران شود.[۶۲]

حسن مثنی و همسرش، فاطمه بنت الحسین با این دستور مخالفت کردند و از ترک نمودن این حجره امتناع ورزیدند. مأمورین ولید، وارد خانه شدند و در اجرای فرمان ولید، فرش از زیر پای حسن و فاطمه کشیدند. آنان به اجبار این حجره را ترک کردند و به خانه دیگری که متعلق به امیرالمؤمنین حضرت علی بود، منتقل گردیدند.[۶۳]

هنگام تخریب این حجره ها، خبیب بن عبدالّله (د. ٨٨ق)[۶۴] به عمر بن عبدالعزیز اعتراض نمود و او دستور داد در روزی سرد بر بدن خبیب، آب بریزند و یک صد تازیانه بزنند که وی در اثر این شکنجه از دنیا رفت. عمر بن عبدالعزیز بعدها از این اقدام خود، اظهار ندامت مینمود و میگفت:

ای کاش! خبیب را نمیکشتم.[۶۵]

ولید با تخریب این خانه ها، مسجد را توسعه داد و از پادشاه روم جهت بنّایی و زیباسازی آن استمداد نمود و از معمار و کارگران مسیحی استفاده کرد.[۶۶] از متون تاریخی و مشابه آنها معلوم میشود که امیرمؤمنان علاوه بر بیت و حجره کنار مسجد که با تعبیر بیت فاطمه در متون روایی و تاریخی معرفی شده است، منزل دیگری با تعبیر دارعلی در اختیار داشته است که در نزدیکی بقیع قرار گرفته بود.

با توجه به قویتر بودن احتمال این که قبر حضرت فاطمه در بیت یا روضه بوده است، برای توجیه تشییع پیکر مقدس میتوان احتمال داد که مراسم تشییع شبانه از خانه کنار بقیع به سمت بیت فاطمه در کنار مسجد رخ داده است، ولی هیچ مستند تاریخی محکمی بر این مطلب نمیتوان یافت. مگر این که داشتن دو خانه، یکی کنار بقیع در محله بنی هاشم و دیگری بیت فاطمه در کنار مسجد برای امیرمؤمنان اثبات شود که به برخی از این شواهد میپردازیم.

٧. شواهد دار علی در کنار بقیع

ابن نجار (د. ٦٤٣ ق.) درشرح محدوده خانه های کنار بقیع از سعید بن جبیر (د. ٩٥ق.) مینویسد:

قبر حسن بن علی را در اول کوچه ای که در میان خانه نبیه و خانه علی بن ابیطالب قرار دارد، مشاهده نمودم.[۶۷]

ابن نجار اشاره به تخریب این منزل میکند.[۶۸] در مورد تخریب بیت فاطمه آمده است که حسن بن حسن و همسرش، فاطمه بنت الحسین چون مجبور به ترک حجره فاطمه شدند، این حجره را ترک کردند و به دار علی منتقل شدند.[۶۹] هم چنان که مشخص است حجره نزدیک قبر پیامبر همان بیت فاطمه بوده است و با دار علی که کنار بقیع است، فرق میکند.

دار علی، خانه کنار بقیع مانند سایر املاک و باغات، جزئی از صدقات و موقوفات آن حضرت بود که تولیت این خانه را به ترتیب به فرزندان خویش، امام مجتبی و امام حسین سپردند. منابع تاریخی، مانند تاریخ ابن شبه به این امر اشاره میکنند و متن وقف نامه آن حضرت را که در سال ٣٩هجری تنظیم شده بود، نقل میکنند و از جملات این وقف نامه، اشاره به وقف خانه بعد از امیرالمؤمنین به فرزندان ایشان است.[۷۰]

در تاریخ طبری و الطبقات الکبری در ذیل محل دفن ابوسفیان بن الحارث، مطلبی نقل شده است که به صراحت درباره خانه امیرالمؤمنین حضرت علی که کنار خانه عقیل در کنار قبرستان بقیع بود، خبر میدهد.[۷۱] ابن شبه (٢٦٢ق.) در این مورد اشاره میکند که حضرت علی دو خانه داشته است.[۷۲]

تاریخ نگاران گزارش می دهند که امام سجاد در مدینه در منزلی که به او ارث رسیده بود و به امیرالمؤمنین حضرت علی تعلق داشت در حال قدم زدن بود که سنگ نوشته ای را مشاهده کرد که کمی از خاک بیرون آمده بود و آن را دوباره مخفی کرد. روی آن سنگ نوشته شده بود:

این قبر رمله بنت صخر است.[۷۳]

این خانه که این اتفاق در آن ثبت شده است، بیت فاطمه نبوده است؛ چراکه پیش از این گذشت که در سال ٨٨قمری بیت فاطمه تخریب شد و به فضای مسجد اضافه گردید. بنابراین، جریان سنگ نوشته مربوط به خانه دوم در کنار بقیع بوده است. طبری (٣١٠ق.) در نقل وقایع سال ١٤٥قمری و قیام محمد بن عبدالله (د. ١٤٥ق.) به دفن شدن آن حضرت در قبرستان بقیع درکنار منزل حضرت علی اشاره میکند.[۷۴]

هم چنین در سه کتاب اهل سنت از یکی از افراد مدینه به نام عبیدالله بن عدی المختار یاد شده است که در زمان پیامبر متولد شده بود و محل دفن او در نزدیکی خانه امیرالمؤمنین حضرت علی در کنار بقیع قرار داشت.[۷۵]

امیرالمؤمنین حضرت علی دو خانه داشتند. خانه اول، کنار مسجد پیامبر قرار داشت که حجره مانند و معروف به بیت فاطمه بود. این بیت درکنار حجره های همسران پیامبر که رو به مسجد النبی بودند، واقع شده بود. هم چنان که حجره های همسران پیامبر در نام گذاری، منسوب به زنان او بوده است، مثل بیت عایشه. طبیعی است که از این حجره با تعبیر بیت فاطمه در متون تاریخی و روایات یاد شود.

همچنین، امیرالمؤمنین حضرت علی خانه دومی نزدیک بقیع، مشهور به دار علی داشتند. این خانه دوم در کنار منزل عقیل قرار داشت و میتوان احتمال داد که مراسم تجهیز و تشییع آن بانوی مکرمه، مربوط به منزل دوم بوده است و از آن جا به سمت منزل اول تشییع شده است و در بیت فاطمه، کنار مسجد دفن شده است؛ چراکه با پذیرفتن بیت فاطمه برای مدفن، دیگر نیازی به تشیع جنازه نبوده است، اما اگر این احتمال را هم نپذیریم، اشکالی بر مراسم تشییع وارد نیست. شاید برای ساختن قبرهای نمادین و سردرگم نمودن مردم در شناسایی محل اصلی قبر، چنین کاری شده است.

٨. علامت قبر کنار روضه فعلی آیا همان قبر حضرت زهرا است؟

عده ای با استناد به برخی معاصرین میخواهند که کنار مرقد شریف پیامبر اکرم در قسمت مقصوره که بیت حضرت فاطمه بوده است و محرابی را که در آن است به عنوان قبر حضرت فاطمه نشان دهند[۷۶] که این پنداشت نادرست به سمهودی (د. ٩١١ق.) استناد میشود. وی در این باره مینویسد:

در زمان فعلی، خانه فاطمه در داخل مقصوره و محدوده واقع شده است و دارای محرابی است که در پشت حجره پیامبر قرار گرفته است.[۷۷]

مقصوره که قبل از تاریخ نصب شبکه در اطراف بیت فاطمه بوده است، همان دیواری است که در زمان عمر بن عبدالعزیز در قسمت شمالی مرقد شریف نبوی ایجاد شده بود که با نصب شبکه، این دیواره نیز برداشته شده است و هیچ ربطی به محل قبر ندارد.

سمهودی (د. ٩١١ق.) در این باره مینویسد:

محرابی که در پشت حجره عایشه قرار دارد در قسمت مقدم این محراب، محلی هست که مردم، آن جا را به عنوان قبر فاطمه میشناسند و برای این نقطه احترام زیادی قائل هستند و از قدم گذاشتن بر این محوطه امتناع میورزند.[۷۸]

همان گونه که او اشاره میکند در داخل بیت فاطمه، نقطه مشخصی به عنوان محل قبر آن حضرت شناخته میشده است. با این حال، گروه قابل توجهی این مکان را فاقد اعتبار میدانند و برای این علامت، هیج اعتبار تاریخی قائل نیستند.[۷۹]

٩. نتیجه

برخی اندیشمندان اهل سنت بر این باورند که قبر حضرت زهرا مخفی نبوده است و قبر مشهور به فاطمه بنت اسد، همان قبر حضرت زهرا است، اما بیشتر منابع آنها تأکید دارند که مدفن فاطمه بنت اسد در بقیع در کنار قبر چهار امام معصوم و قبر عباس عموی پیامبر قرار دارد.

هم چنین، اندیشمندان شیعه درباره قبر حضرت فاطمه زهرا سه عقیده دارند و بقیع یا روضه نبی اکرم یا بیت فاطمه را مدفن ایشان می پندارند. با واکاوی نخستین منابع تاریخی و روایی به نظر میرسد که مدفن آن بانوی بزرگوار در محدوده روضه پیغمبر و در بیت فاطمه قرار دارد.

در زمان کنونی، محل دقیق بیت آشکار نیست؛ چراکه این مکان در گذشته تخریب شده است و به مسجد نبوی اضافه گردیده است. بدین ترتیب از زمان امام رضا به بعد از سوی امامان معصوم، اشاراتی درباره محدوده قبر شده است، اما به طور دقیق، هیچ محلی به عنوان محل دقیق قبر معرفی نشده است.

منابع

١. قرآن کریم.

٢. ابوالزید، عمرو بن شبه النمیری البصری (٢٦٢ق)، تاریخ المدینۀ، دار الفکر، قم: ١٤١٠.

٣. ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبۀ الله، شرح نهج البلاغۀ لابن أبی الحدید، ١٠جلد، قم: مکتبۀ النجفی، ١٤٠٤ق.

٤. ابن اثیر، عز الدین أبو الحسن علی بن ابی الکرم المعروف بابن الأثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت : دار صادر – دار بیروت، ١٩٦٥م.

٥. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ترجمه محمد باقر کمره ای، ٢جلد، تهران: اسلامیه، . ۱۳۷۷

٦. ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ترجمه علی اکبر غفاری و دیگران، ٦جلد، تهران: نشر صدوق، ١٣٦٧.

٧. ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ١٤٠٣ق.

٨. ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم فی التاریخ الامم والملوک، بیروت: دار الکتب العلمیۀ، ١٤١٢ق.

٩. ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبری، بیروت: دار الکتب العلمیۀ، ١٤١٠ق.

١٠. ابن عساکر، علی بن حسن هبۀالله ابن عبدالله شافعی، تاریخ مدینۀ الدمشق، بیروت : دار الاحسان، ١٤٠٣ق.

١١. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، نجف: دار المرتضویۀ، ١٣٥٦.

١٢. ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال، ٢جلد، چاپ دوم، تهران: دار الکتب الإسلامیۀ، ١٤٠٩ ق.

١٣. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ٤جلد، قم: علامه، ١٣٧٩ ق.

١٤. الحر عاملی، محمد بن حسن، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ٥جلد، بیروت: اعلمی، ١٤٢٥ق.

١٥. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمۀ، ترجمه و شرح زواره ای، ٣جلد، چاپ سوم، تهران: انتشارات اسلامیه، ١٣٨٢.

١٦. امین عاملی، السید المحسن، اعیان الشیعۀ، بیروت: دار التعارف، ١٤٠٣ق.

١٧. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، استانبول: دار الفکر، ١٤٠١ق.

١٨. بلاذری أحمد بن یحیی بن جابر البلاذری، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت: دار الفکر، ١٤١٧ق /١٩٩٦م.

١٩. حلی، حسن بن علی بن داود، الرجال (لابن داود)، تهران: دانشگاه تهران، ١٣٤٢.

٢٠. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، قم: مؤسسۀ آل البیت علیهم السلام، ١٤١٣ ق.

٢١. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد عثمان، تاریخ الاسلام و صفات المشاهیر و الاعلام، ٢٠جلد، بیروت: دار الکتب العربی، ١٤١١ق.

٢٢. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، چاپ سوم، تهران: اسلامیه، ١٣٩٠ ق.

٢٣. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ٢جلد، مشهد: نشر مرتضی، ١٤٠٣ ق.

٢٤. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت : دار التراث، ١٩٦٧م.

٢٥. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه پاینده ابولقاسم، نشر الکترونیک، تهران: ١٣٨٩

٢٦. طبری آملی صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامۀ، ١جلد، قم: بعثت، ١٤١٣ق.

٢٧. طوسی، محمد بن الحسن، الأمالی، ١جلد، قم: دار الثقافۀ، ١٤١٤ق.

٢٨. طوسی، محمد بن الحسن، رجال الطوسی، ١جلد، چاپ سوم، قم: مؤسسۀ النشر الاسلامی، ١٣٧٣.

٢٩. شباب، أبو عمرو خلیفۀ بن خیاط اللیثی الملقب بشباب، تاریخ خلیفۀ بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت: دار الکتب العلمیۀ، ١٤١٥ق /١٩٩٥م.

٣٠. عبدالبر، أبو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبد البر، الاستیعاب فی معرفۀ الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت: دار الجیل، ١٤١٢ق /١٩٩٢م.

٣١. فیض الاسلام اصفهانی، علی نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغۀ، ٢جلد، چاپ پنجم، تهران : مؤسسه نشر تألیفات فیض الإسلام، ١٣٧٩.

٣٢. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ٨ جلد، چاپ چهارم، تهران: دار الکتب الإسلامیۀ، ١٤٠٧ ق.

٣٣. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ١٤٠٣ق

٣٤. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، استانبول: المکتبۀ الاسلامیۀ، ١٤٠٣ق.

٣٥. مسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق داغر، چاپ دوم، قم : دار الهجرة، ١٤٠٩ق.

٣٦. مسلم بن حجاج، نیشابوری، صحیح مسلم، تصحیح طرابلسی، استانبول: دار الطباعۀ العامرة، ١٣٣٤ق.

٣٧. مفید، محمد بن محمد، الإرشاد فی معرفۀ حجج الله علی العباد، ٢جلد، قم : کنگره شیخ مفید، ١٤١٣ق.

٣٨. مفید، محمد بن محمد، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ١جلد، قم: کنگره شیخ مفید، ١٤١٣ق.

٣٩. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، قم : کنگره شیخ مفید، ١٤١٣ق.

٤٠. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ١جلد، چاپ ششم، قم: مؤسسۀ النشر الاسلامی، ١٣٦٥.

٤١. نجمی، محمد صادق، میقات حج، ٢شماره، ١٣٧٣.

٤٢. نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسۀ آل البیت علیهم السلام، ١٤٠٨ق.

٤٣. نورالدین، علی بن احمد سمهودی شافعی، وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، بیروت: دار الکتب العلمیۀ، ١٤٢٧ق.

٤٤. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، چاپ ششم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ١٣٧١.

پی نوشت ها:

[۱] طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ٦، ص ٣٢٦؛ بخاری، صحیح بخاری، ج ٥، ص ١٨٢؛ مسلم، صحیح مسلم، ج ٥، ص ١٥٤.

[۲] ابن سعد، طبقات الکبری، ج ٨، ص ٢٩.

[۳] مسعودی، مروج الذهب، ج ٣، ص ٢٨٦.

[۴] سمهودی، وفاء الوفا، ج ٣، ص ٩٠٢.

[۵] مفید، الارشاد، ص ١٤٦؛ طوسی، امالی، ص ١٥٦.

[۶] صدوق، امالی، ج ٢، ص ٤٦٩؛ طوسی، امالی، ص ١٥٦.

[۷] مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص ١٧٦.

[۸] ابن سعد، طبقات الکبری، ج ٨، ص ٢٩.

[۹] بخاری، صحیح بخاری، ج ٥، ص ١٨٢؛ مسلم، صحیح مسلم، ج ٥، ص ١٥٤.

[۱۰] بلاذری، جمل فی انساب الاشراف، ج ٢، ص ١٤٥.

[۱۱] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ٢، ص ١١٥.

[۱۲] حاکم، المستدرک فی الصحیین، ج ٣، ص ١٦٢.

[۱۳] عبد البر، الاستیعاب فی معرفۀ الأصحاب، ج ٤، ص ٣٧٩.

[۱۴] ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ١٦، ص ٢٨٠.

[۱۵] مفید، امالی، ص ١٤٦.

[۱۶] طوسی، امالی، ص ١٥٦.

[۱۷] ابن شهرآشوب، المناقب، ج ٣، ص ٣٦٣.

[۱۸] همان.

[۱۹] همان، ص ١٥٦.

[۲۰] طبری، دلایل الامامۀ، ص ١٣٣؛ مجلسی، بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١٨٣.

[۲۱] همان؛ همان، ج ٧٨، ص ٢١٥.

[۲۲] مجلسی، بحار الانوار، ج ٤٣، ص ٢١٥.

[۲۳] ابن سعد، طبقات الکبری، ج ٨، ص ٢٠.

[۲۴] پیرامون او که شیعه یا اهل سنت است، نظراتی داده شده است که برای مطالعه بیشتر به کتاب موسی شبیری زنجانی در جرعه ای از دریا، ص ١٤٥مراجعه شود.

[۲۵] مسعودی، مروج الذهب، ج ٣، ص ٢٨٦.

[۲۶] نقل از سمهودی، وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، ج ٣، ص ٩٠٢.

[۲۷] بیت الأحزان کنار قبر شهدای احد.

[۲۸] ابن شبه، تاریخ المدینه، ج ١، ص ١٢٣.

[۲۹] همان، ج ١، ص ١٠٦، ١٠٧.

[۳۰] سمهودی، وفاء الوفا، ج ٣، ص ٩٠٢.

[۳۱] اربلی، کشف الغمۀ، ج ١، ص ٥٠١.

[۳۲] مجلسی، بحار الانوار، ج ٤٣ ص ٢٤٣.

[۳۳] طوسی، امالی، ١٤١٤، ص ١٠٩.

[۳۴] کلینی، کافی، ١٤٠٧، ج ٤، ص ٥٥٤.

[۳۵] فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص ٦٥٢، خطبه ١٩٥.

[۳۶] کلینی، کافی، ج ١، ص ٤٥٩.

[۳۷] خانه مشترک او و همسرش.

[۳۸] فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص ٦٥٢، خطبه ١٩٥.

[۳۹] صدوق، امالی، ج ٢، ص ٤٦٩.

[۴۰] طوسی، امالی، ص ١٠٩.

[۴۱] ابراهیم بن محمد همدانی، وکیل ناحیه و صحابی امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام.

[۴۲] ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج ٢، ص ٦٢٣.

[۴۳] امین عاملی، اعیان الشیعۀ، ج ١، ص ٣٢٢.

[۴۴] حمیری، قرب الاسناد، ص ٣٦٧.

[۴۵] رعاملی، وسایل الشیعه، ج ١٠، ص ٢١١.

[۴۶] بررسی سند حدیث: عبد الله بن جعفر الحمیری، قمی، ثقۀ (طوسی، رجال الطوسی، ص ٤٠٠)؛ محمد بن عیسی بن عبیدبن یقطین بن موسی، جلیل فی (من) أصحابنا، ثقۀ، عین، کثیر الروایۀ (النجاشی، رجال النجاشی، ص ٣٣٣)؛ أحمد بن محمد بن أبی نصرالبزنطی، مولی السکونی (السکون)، ثقۀ، جلیل القدر (طوسی، رجال الطوسی، ص ٣٣٢).

[۴۷] کلینی، کافی، ج ١، ص ٤٦١؛ ج ٢، ص ٤٩٨.

[۴۸] حدثنا أبی و محمد بن الحسن بن أحمد [بن ] الولید رضی الله عنهما و أحمد بن محمد بن یحیی العطار و محمد بن علی ماجیلویه و محمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنهم قالوا حدثنا محمد بن یحیی العطار و أحمد بن إدریس جمیعا عن سهل بن زیاد الآدمی عن أحمد بن محمد بن أبی نصر البزنطی قال: سألت أبا الحسن علی بن موسی الرضا ع عن قبر فاطمۀ ع فقال دفنت فی بیتها فلما زادت بنو أمیۀ فی المسجد صارت فی المسجد (صدوق، عیون الاخبار الرضا، ج ١، ص ٣١١).

[۴۹] شیخ طوسی همین روایت را از صدوق نقل میکند در تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج ٣،  ص ٢٥٦؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ٤٣، ص ١٨٥؛ حر عاملی، وسائل الشیعۀ، ج ١٤، ص ٣٦٩.

[۵۰] صدوق (ره): حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل رضی الله عنه قال حدثنا علی بن الحسین السعدآبادی عن أحمد بن أبی عبد الله البرقی عن أبیه عن ابن أبی عمیر عن بعض أصحابنا عن أبی عبد الله ع قال قال رسول الله ص ما بین قبری و منبری روضۀ من ریاض الجنۀ و منبری علی ترعۀ من ترع الجنۀ لأن قبر فاطمۀ ص بین قبره و منبره و قبرها روضۀ من ریاض الجنۀ و إلیه ترعۀ من ترع الجنۀ (صدوق، معانی الأخبار، ص ٢٦٧؛ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ٢، ص ٥٦٨).

[۵۱] هی مع جدّی صلوت اللّه علیه (ابن طاوس، اقبال الاعمال، ص ٦٢٣).

[۵۲] ابن شهرآشوب، المناقب، ج ٣، ص ٣٦٥.

[۵۳] www. hajj. ir، زمان مراجعه ٢٥ آذر ١٣٩٥.

[۵۴] سمهودی، وفاء الوفا، ج ٣، ص ٨٥٦.

[۵۵] نجمی، ر. ک: میقات حج، ١٣٧٣.

[۵۶] ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ١٦، ص ١٤.

[۵۷] ابن سعد، طبقات الکبری، ج ٤، ص ٢٢؛ طبری، تاریخ طبری، ج ١١، ص ٥٠٤.

[۵۸] ابن شبه، تاریخ المدینۀ، ج ١، ص ١٢٧.

[۵۹] سمهودی، وفاء الوفا، ج ٣، ص ٩١٠.

[۶۰] مفید، الارشاد، ج ٢، ص ١٧، ١٥، ١٨.

[۶۱] کلینی، کافی، ج ٣، ٣٥٦.

[۶۲] ذهبی، تاریخ الاسلام و صفات المشاهیر و الاعلام، ج ٦، ص ٢٧.

[۶۳] سمهودی، وفاء الوفا، ج ٢، ص ٤٦٦.

[۶۴] خبیب بن عبدالله بن زبیر از زبیران بوده است.

[۶۵] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ٢، ص ٢٤٨؛ ابن عساکر، تاریخ مدینۀ الدمشق، ج ٢٦، ص ٣١٧.

[۶۶] طبری، تاریخ طبری، ج ٦، ص ٤٣٥.

[۶۷] سمهودی، وفاء الوفا، ج ١، ص ٥٤.

[۶۸] همان، ص ٥٤.

[۶۹] فخرجوا منه حتی اتو دار علی نهاراً، همان، ص ٤٦٦.

[۷۰] ابن شبه، تاریخ المدینۀ، ج ١، ص ٢١٩ – ٢٢٩.

[۷۱] و مات أبو سفیان بالمدینۀ بعد أخیه نوفل بن الحارث بأربعۀ أشهر إلا ثلاث عشرة لیلۀ. و یقال بل مات سنۀ عشرین و صلی علیه عمر بن الخطاب و قبر فی رکن دار عقیل بن أبی طالب بالبقیع… و کانت داره قریبا من دار عقیل بن أبی طالب و هی الدار التی تدعی دار الکراحی. و هی حدیدة دار علی بن أبی طالب (ابن سعد، طبقات الکبری، ج ٤، ص ٤٠؛ طبری، تاریخ طبری، ج ١١، ص ٥٠٣).

[۷۲] واتخذ علی بن ابیطالب بالمدینۀ دارین احدایهما دخلت فی مسجد رسول اللّه صلی الله علیه و آله و هی منزل فاطمۀ بنت رسول اللّه التی تسکن فیها و الأخری دار علی التی بالبقیع و هی بایدی ولد علی علی حوزالصدقۀ (ابن شبه، تاریخ المدینۀ، ج ١، ص ٢٢٩).

[۷۳] عبدالبر، الاستیعاب، ج ٤، ص ١٨٤.

[۷۴] طبری، تاریخ طبری، ج ٧، ص ٦٠١.

[۷۵] ابن سعد، طبقات الکبری، ج ٥، ص ٣٦.

[۷۶] نجمی، میقات حج، ١٣٧٣.

[۷۷] سمهودی، وفاء الوفا، ج ٢، ص ٦٠٤.

[۷۸] همان، ج ٢، ص ٤٦٩.

[۷۹] امین عاملی، اعیان الشیعۀ، ج ١، ص ٣٢٢؛ یدالله مقدسی، بازپژوهشی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص ١٧٦.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.