در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ ه . ش (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ م)، ارتش بعث عراق از زمین، هوا و دریا، بر جمهوری اسلامی ایران حمله ور شد و نظام نوپای ایران، ناخواسته در طولانی ترین و نابرابرترین نبرد قرن بیستم درگیر شد .

مقاطع مختلف جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دفاع مقدس هشت ساله مردم را می توان از زوایای مختلف به مراحل گوناگونی تقسیم کرد . از یک نگاه، برای پی بردن به مواضع سران کاخ سفید در قبال پدیده جنگ، به عنوان یکی از حربه های براندازی نظام جمهوری اسلامی، مواضع آنها را می توان در سه مرحله زیر لایه بندی کرد:

۱ . مرحله سد در مقابل پیشروی عراق

قبل از شروع جنگ تحمیلی، دست اندر کاران سیاست خارجی ایالات متحده، سران حزب بعث عراق را برای حمله به ایران تشویق و ترغیب می نمودند، اما در این مرحله که از مهرماه ۱۳۵۹ ه . ش (سپتامبر ۱۹۸۰ م) شروع و تا مهرماه ۱۳۶۰ ادامه داشت . هر چه زمان به پیش می رفت، موضع کاخ سفید در حمایت از عراق شفاف تر و آشکارتر می گشت; به عنوان نمونه کارتر رئیس جمهور وقت امریکا در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ ه . ش اعلام کرد:

«چنانچه جنگ ایران و عراق توسعه یابد و میانجی گری های فعلی تاثیری نداشته باشد، کشورهای متحد امریکا در خلیج فارس، باید جانب عراق را گرفته، از کمک مادی و معنوی به آن دریغ نورزند .» (۱)

۲ . مرحله آغاز و استمرار تهاجمات گسترده ایران علیه عراق

این مرحله که از مهرماه ۱۳۶۰ (سپتامبر ۱۹۸۱ م)، با انجام عملیات های بزرگ نظیر شکست حصر آبادان در عملیات «ثامن الائمه » ، آزادسازی مناطق رقابیه و حومه شوش در عملیات «فتح المبین » ، و بازپس گیری خرمشهر در عملیات «بیت المقدس » شروع شد، تا پس از عملیات «والفجر ده » در سال ۱۳۶۶ ه . ش که در شهر حلبچه عراق انجام شد، ادامه داشت . نقطه عطف این مرحله، فتح شهر بندری خرمشهر، توسط نیروهای ایرانی بود که ماهیت جنگ را از نظر سیاسی و نظامی به نفع جمهوری اسلامی تغییر داد .

پس از فتح خرمشهر، به رغم پشتیبانی آشکار و تجهیز تسلیحاتی و اطلاعاتی گسترده ارتش عراق از سوی امریکا، شهر بندری فاو عراق، در سال ۱۳۶۴ ه . ش (۱۹۸۵ م) به تصرف رزمندگان اسلام درآمد .

به دنبال پیروزی قوای ایران در تصرف فاو و ارتقای سطح توانمندی یگان های نظامی جمهوری اسلامی، امریکایی ها ضمن خالفت شدید با موفقیت و پیروزی ایران، به منظور رفع تهدید از رژیم صهیونیستی اسرائیل، به طور صریح خواستار تضعیف قدرت عراق و ناکامی آن در جریان جنگ گردیدند .

در این مرحله، عمده ترین واقعه ای که در رفتار امریکا در قبال جنگ تحمیلی جلوه گر شد، واقعه ای بنام «ایران گیت » و «ماجرای مک فارلین » بود . ایالات متحده ضمن اعمال فشار برای کنترل و مهار ایران، به منظور ممانعت از گسترش توان آن و برای به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ایران و عراق و پایان بخشیدن به آن پس از فتح فاو در سال ۱۳۶۴ ه . ش، سیاست نزدیکی و حل و فصل مناسبات خود با ایران را در پیش گرفت .

با افشای سفر مک فارلین، رییس شورای امنیت ملی ریگان رئیس جمهور وقت امریکا به ایران در آبان ماه ۱۳۶۵ ه . ش (نوامبر ۱۹۸۶ م)، این نقشه امریکایی ها با شکست مواجه شد . به دنبال فاش شدن رسوایی ایران گیت و بی اعتمادی عراق نسبت به امریکا، واشنگتن اقدامات خصمانه خود علیه تهران را افزایش داد که در مرحله بعد مورد بررسی قرار می گیرد .

۳ . مرحله رویارویی عراق و امریکا با جمهوری اسلامی

این مرحله، پس از رسوایی مک فارلین آغاز شد و تا زمان پذیرش قطع نامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی عراق، در ۱۸ مرداد ماه سال ۱۳۶۷ ه . ش (۹ اوت ۱۹۸۸ م) ادامه داشت .

تلخی رسوایی مک فارلین و پیامدهای آن سبب گردید امریکا آن چنان رفتار خشمگین و عصبی ای در قبال انقلاب اسلامی بروز دهد که با به کارگیری تمامی امکانات بالفعل داخلی و خارجی، و ائتلاف قدرت های بین المللی، از طریق دخالت مستقیم نظامی در شامگاه جنگ، فشار مطلق را بر جمهوری اسلامی وارد نماید .

گسترش دامنه جنگ، همراه با تزلزل سیاست خارجی ایالات متحده پس از افشای ماجرای مک فارلین، وضعیت دشواری را فراروی این کشور قرار داد . پایان بخشیدن به جنگ، براساس تلاش ها و ابتکار عمل امریکا، تنها عاملی بود که می توانست جراحات وارده بر سیاست خارجی این کشور را ترمیم کند . تحقق این امر نیز به سادگی امکان پذیر نبود، زیرا برخورداری تهران از وقعیت برتر از یک سو و بی اعتمادی بغداد نسبت به ماهیت تلاش های واشنگتن از دیگر سو، مانع از موفقیت این کشور دراین امر می شد . (۲)

واشنگتن، پس از واقعه مک فارلین، در آغاز ضمن تغییر موضع آشکارتر به سود عراق، تدابیری را به منظور افزایش فشار بر ایران اتخاذ کرد . در واقع کسب اعتماد مجدد متحدین امریکا در منطقه و عراق با فشار مستمر به ایران عملی می شد . در این راستا، بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراکز صنعتی و اقتصادی ایران، در این مقطع با چراغ سبز امریکا و حمایت و هدایت اطلاعاتی این کشور انجام گرفت . برای نمونه در پی بمباران «نیروگاه نکا» در آذر ماه ۱۳۶۵ ه . ش (دسامبر ۱۹۸۶ م)، «ساندی تلگراف » به نقل از دیپلمات های مستقر در بغداد نوشت:

«کمک اطلاعاتی امریکابه عراق، این کشور را قادر ساخت تا به تاسیسات اقتصادی ایران و نیروگاه نکا ضربه وارد کند» . (۳)

در اثر تهاجمات هوایی گسترده عراق به مراکز صنعتی و اقتصادی ایران و به موازات آن تهدید شرکت های خارجی صادر کننده نفت علیه آن، و نیز کاهش قیمت نفت به کمتر از ده دلار، وضعیت اقتصادی ایران رو به وخامت گذاشت . (۴)

در خطوط عملیاتی نبرد، علی رغم آنکه امکان پیروزی قوای ایران در عملیات «کربلای ۴» در سوم دی ماه ۱۳۶۵ ه . ش (نیمه دوم دسامبر ۱۹۸۶ م)، با افشای عملیات براساس اطلاعات امریکا از میان رفت، و عراقی ها به خاطر واگذاری اطلاعات به این کشور برای مقابله با تهاجم ایران، از ایالات متحده تشکر کردند، اما با پیروزی ایران در عملیات «کربلای ۵» در نوزدهم دی ماه ۱۳۶۵ ه . ش (نیمه اول ژانویه ۱۹۸۶ م)، موازنه قدرت به سود جمهوری اسلامی تثبیت شد . این عملیات موجب شد که دولت ریگان، «استراتژی صلح » را به طور جدی دنبال نماید . «واین برگر» وزیر دفاع وقت امریکا درآن هنگام بالحنی تهدیدآمیز چنین گفت:

«امریکا نمی خواهد که ایران در جنگ با عراق پیروز شود . ما کاملا آماده ایم برای رفت و آمد دریایی و تضمین آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز، آنچه را که لازم است انجام دهیم .» (۵)

بر این اساس، کاخ سفید به منظور کسب ابتکار عمل در جنگ، دو اقدام اساسی را در دستور کار خود قرار داد: (۶)

۱ . گسترش حضور در خلیج فارس و اسکورت نفت کش ها .

۲ . رهبری تلاش بین المللی برای تصویب قطعنامه ۵۹۸ در شورای امنیت سازمان ملل .

پس از آنکه تعادل قوای طرفین درگیر در جنگ، به دنبال واقعه مک فارلین و انجام عملیات کربلای ۵ به شدت به نفع ایران ثبیت شد، کشورهای غربی و شوروی سابق نیز در برنامه های استراتژیک خود تجدید نظر کرده و بر دامنه حمایت های خود از عراق افزودند .

نتیجه قهری این امر، بغداد را قادر ساخت تا با هدف «بین المللی کردن » جنگ و فلج کردن بیش از پیش اقتصاد تهران، علاوه بر مورد هدف قرار دادن اغلب مراکز صنعتی و اقتصادی ایران، حمله به نفت کش ها و پایانه های نفتی آن در خلیج فارس را به بالاترین سطح خود برساند .

این در حالی بود که ایران به دلیل برتری نظامی در جبهه زمینی و عدم تمایل به گشایش جبهه جدید، و همچنین نیاز شدید به صدور نفت در خلیج فارس، هیچ گونه تمایلی به گسترش جنگ در دریا نداشت . لذا برای مقابله با تشدید حملات عراق، سیاست «امنیت در خلیج فارس برای همه یا هیچ کس » را در پیش گرفت . برآیند استراتژی مقابله به مثل جدید ایران، گسترش دامنه درگیری به کشورهای منطقه از طریق برخورد نفت کش ها با مین، حملات قایق های تندرو و استفاده از موشک های «کرم ابریشم » بود . (۷)

در این هنگام، امریکا برای اعمال فشار و خنثی سازی اقدامات ایران، ضمن قبول درخواست عاجزانه کویت برای به اهتزاز درآوردن پرچم امریکا بر فراز نفت کش ها و اسکورت نفت کش های آن کشور، با گسترش حضور و لشکرکشی خود در خلیج فارس، زمینه های برخورد عملی با جمهوری اسلامی را فراهم ساخت .

علاوه بر این، ایالات متحده در این هنگام، ضمن بهره گیری از تمامی امکانات داخلی و بین المللی، از طریق رایزنی های پی در پی و ایجاد اتحاد، ائتلاف و همکاری نظامی قدرت های غربی، لشکرکشی بی سابقه جهانی را برای افزایش فشار بر ایران به مورد اجرا گذاشت . چنانکه کشورهای «انگلستان » ، «فرانسه » ، «ایتالیا» و «بلژیک » به بهانه اسکورت نفت کش ها و کشتی های تجاری، علاوه بر کشتی ها و ناوهای جنگی قبلی خود، ناوها، مین روب ها و کشتی های لجستیکی و پشتیبانی دیگری را نیز به خلیج فارس اعزام نمودند .

به دنبال تکمیل پروژه بین المللی کردن لشکرکشی دریایی به خلیج فارس، کشورهای غربی «انگلستان » و «فرانسه » به منظور ابراز ارادت و هماهنگی نسبت به راس هرم سرمایه داری جهانی و وارد ساختن فشارهای دیپلماتیک روانی بر جمهوری اسلامی، به ترتیب در ماه های خرداد و تیر سال ۱۳۶۶ه . ش (ژوئن و ژولای ۱۹۸۷م)، با احضار و اخراج دیپلمات های ایرانی، «جنگ سفارت خانه ها» را به راه انداختند، تا اندازه ای که در نتیجه این جنگ، روابط ایران و فرانسه قطع و روابط انگلستان با ایران تا آستانه قطع روابط پیش رفت .

حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در آن مقطع، در تحلیل این شکل از فشار چنین گفت: «جنگ روانی سفارت خانه ها، از بحران خلیج فارس جدا نیست .» (۸)

واشنگتن به موازات این اقدامات، با تحریک و حمایت از «عربستان سعودی » ، به منظور شکستن ابهت ایران در نزد کشورهای منطقه، واقعه تلخ «قتل عام حجاج ایرانی » را در دهم مرداد ماه سال ۱۳۶۶ ه . ش (اول اوت ۱۹۸۷ م)، در پرونده سیاه تحریکات مداخله آمیز خود ثبت کرد . هفته نامه «العمل الاسلامی » ، چاپ پاریس در این رابطه نوشت:

«هلی کوپتری که بر فراز تظاهرات عظیم برائت پرواز می کرد، حامل گروهی از عناصر بلندپایه نظامی عربستان و یک ژنرال امریکایی بوده است . او به احتمال قوی وابسته نظامی امریکا در ریاض بودکه فرماندهی اکیپ را، در طرح ریزی و اداره عملیات یورش و قتل عام حجاج به عهده داشت . این هلی کوپتر دستورات فهد [شاه عربستان] را از جده به نیروهای مسلح منتقل می کرد .» (۹)

علاوه بر مورد اخیر، دستگاه سیاست خارجی امریکا، پس از رایزنی های گسترده در سازمان ملل، «قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت (۱۰) » را در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۶ ه . ش (۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷ م) به اتفاق آرا به تصویب رساند . واشنگتن برای اعمال فشار بر تهران، «طرح تحریم تسلیحاتی » را به عنوان ابزار ضمانت اجرایی قطعنامه ۵۹۸، تسلیم شورای امنیت کرد . «واین برگر» وزیر دفاع دولت ریگان در مورد هدف این طرح گفت:

«در صورتی که قطعنامه تحریم تسلیحاتی اجرا شود، ریشه توانایی ایران برای ادامه جنگ، به سرعت خشک می شود و در واقع ریشه موجودیت ایران به صورت یک ملت نیز به خشکی می گراید» . (۱۱)

شوروی سابق، در ابتدا ضمن مخالفت با طرح تحریم تسلیحاتی ایران، از دبیر کل سازمان ملل درخواست نمود تا تلاش جدی تری برای اجرای قطعنامه به عمل آورد . پس از تعلل روس ها در به تصویب رسانیدن طرح تحریم تسلیحاتی ایران، ایالات متحده برای جلب نظر شوروی آمادگی خود را برای حل بحران افغانستان که مسکو در آن زمان در باتلاق آن فرو رفته بود، اعلام کرد .

پس از آنکه مسکو امتیاز مورد نظر خود را از واشنگتن گرفت، توافق پنج عضو دائمی شورای امنیت، در مورد پیش نویس قطعنامه تحریم تسلیحاتی ایران، در تاریخ ۱/۱۱/۱۳۶۶ ه . ش (۲۰ ژانویه ۱۹۸۸ م) نیز حاصل شد . بدین ترتیب راه برای واشنگتن برای وارد ساختن فشار بر تهران، به منظور پذیرش قطعنامه ۵۹۸ هموار شد .

با این همه شمارش معکوس دخالت های نظامی ایالات متحده در خلیج فارس و رویارویی مستقیم قوای امریکا با جمهوری اسلامی، از زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸ آغاز شده بود . در این مرحله، علاوه بر عراق، ایالات متحده نیز به طور رسمی وارد صحنه درگیری با ایران گردید . چنان که در هفدهم مرداد ماه ۱۳۶۶ ه . ش (۸ اوت ۱۹۸۷ م)، هواپیمای جنگنده «تام کت F14 » نیروی دریایی امریکا، دو موشک به سوی هواپیمای جت ایرانی شلیک کرد، اما در عمل، هر دو موشک به خطا رفت . در ادامه این روند، با برخورد نفش کش عظیم الجثه امریکایی «تکزاکو کایبین » با مین، به فاصله دو روز بعد از این واقعه و نیز اصابت یک فروند موشک کرم ابریشم (سیلک ورم) به جنوب کویت (۱۲) ، در ۱۳ شهریور سال ۱۳۶۶ ه . ش (۴ سپتامبر ۱۹۸۷ م)، تاثیر بازدارندگی حضور نیروهای امریکا در برابر ایران خدشه دار شد .

در استمرار برخورد خصمانه واشنگتن با تهران، براساس دستور سیاست گذاران خارجی امریکا، به منظور کسب پرستیژ و نیز جبران خسارت وارده بر اعتبار خود، در تاریخ ۳۰ شهریور سال ۱۳۶۶ ه . ش (۲۱ سپتامبر ۱۹۸۷ م)، دو فروند از هلی کوپترهای نیروی دریایی این کشور که از روی کشتی «فرانگلین چارت » به پرواز درآمده بودند، کشتی «ایران اجر» ، متعلق به نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را، به اتهام مین گذاری، بدون هیچ گونه هشدار قبلی مورد حمله قرار دادند .

براساس بیانیه «پنتاگون » وزارت دفاع امریکا، در این حادثه چهار خدمه کشتی ایرانی شهید و چهارتن دیگر زخمی و ده ملوان دیگر این کشتی، به عنوان گروگان به ناو فرماندهی «لاسال » منتقل شدند . ریگان رئیس جمهور وقت امریکا، ضمن اعتراف به اینکه شخصا دستور حمله به کشتی ایرانی را صادر کرده است، از آن به عنوان یک اقدام تدافعی نام برد و اضافه کرد که نگران تهدیدهای انتقام جویانه ایران نیست . (۱۳)

متعاقب این اقدامات، قوای ایالات متحده با حمله به پنج قایق گشتی نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در تاریخ ۱۶ مهر ماه سال ۱۳۶۶ ه . ش (۸ اکتبر ۱۹۸۷م)، سه فروند از آنها را غرق کردند که در پاسخ به آن، ایران یک فروند هلی کوپتر امریکایی را سرنگون کرد . (۱۴)

یک هفته پس از درگیری نیروی دریایی سپاه با هلی کوپتر امریکایی، در تاریخ ۲۳ مهرماه سال ۱۳۶۶، نفت کش بزرگ امریکا به نام «سانگاری » ، در حالی که در سواحل کویت لنگر انداخته بود، مورد اصابت یک فروند موشک کرم ابریشم ایران قرار گرفت . رادیو تهران طی یک هشدار تهدیدآمیز موضع جمهوری اسلامی را اینگونه اعلام کرد:

«خلیج فارس، یا جایی امن برای همه خواهد بود و یا هیچ کس . ما به امریکا و متحدانش می گوییم که با پرداختن مجدد به تجربه ای که از قبل شناخته شده است، اشتباه می کنند .» (۱۵)

چهار روز پس از این واقعه، در نهایت پس از بحث ها و تحقیقات فراوان در بین هیات حاکمه واشنگتن و تصمیم گیری آنها، در تاریخ ۲۷/۷/۱۳۶۶ ه . ش (۱۹ اکتبر ۱۹۸۷ م) دو سکوی نفتی «رشادت » و «رسالت » ایران را مورد حمله قرار دادند . کمتر از ۳ ساعت پس از این حمله، سخنگوی کاخ سفید با قرائت بیانیه رئیس جمهور، پذیرش مسئولیت این حمله از جانب ریگان را اعلام کرد:

«اقدام علیه سکوی نظامی! [نفتی] ایران پس از مشورت با رهبران کنگره و کشورهای دوست صورت گرفت … ایالات متحده علاقه ای به رویارویی نظامی با ایران ندارد، اما دولت ایران به هیچ وجه نباید، در عزم و توانایی ما برای حفظ کشتی های امریکا و منافع کشور در برابر حملات بی دلیل در شبهه باشد .» (۱۶)

اراده و توانایی ایران برای مقابله به مثل، کاخ سفید را از گرفتار شدن در یک درگیری تدریجی بازمی داشت . همچنان که «واین برگر» وزیر دفاع امریکا دراین مقطع چنین گفت:

«این اقدام در پاسخ به حمله ایران به نفت کش امریکایی بوده است و ما خواهان رویارویی بیشتر با ایران نیستیم، ولی آماده رویارویی با هرگونه اقدام نظامی ایران با واکنشی شدیدتر هستیم . ماپرونده این موضوع را فعلا خاتمه یافته تلقی می کنیم .» (۱۷)

به تلافی تجاوز امریکا به سکوهای نفتی ایران، سه روز بعد در تاریخ ۳۰ مهرماه سال ۱۳۶۶ ه . ش (۲۳ اکتبر ۱۹۸۷ م)، با شلیک یک موشک کرم ابریشم، بخشی از پایانه نفتی کویت در پانزده کیلومتری شرق «بندرالاحمدی » (۱۸) مورد هدف قرار گرفت . ریگان پس از این اقدام ایران، با چرخشی محتاطانه و ۱۸۰ درجه ای، به درگیری ایران و امریکا در منطقه خلیج فارس به صورت موقت خاتمه داد:

«ما گفته ایم، در صورتی که مورد حمله واقع شویم، از خود دفاع خواهیم کرد … آنچه که مسلم است، جنگی در بین نیست و کسی نیز نباید دچار وحشت شود» (۱۹)

سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز با اعلام سیاست کشور متبوعش، مبنی بر عدم اقدام نظامی برای حمایت از کویت و تنها گذاشتن این کشور در بحران حمله موشکی به بندر الاحمدی، بر ضریب مهار موقت درگیری میان ایران و امریکا افزود . وی موضع کشورش را چنین تشریح کرد:

«حمله به طور آشکار علیه کویت صورت گرفته است، دولت کویت مختار است در مورد این عمل پاسخ دهد» (۲۰)

ریگان، پس از آنکه تلاش های سیاسی، نظامی خود برای کسب ابتکار عمل در جنگ را بی اثر یافت، با صدور بیانیه ای در ۵ آبان سال ۱۳۶۶ (۲۶ اکتبر ۱۹۸۷ م)، تحریم تجاری اقتصادی ایران را اعلام کرد:

«اجازه بدهید بر این نکته تاکید کنم که ما فقط پس از تلاش های مکرر و ناموفق برای کاهش بحران با ایران و در پاسخ به ادامه و افزایش اقدامات جنگ جویانه حکومت ایران، دست به این تحریم اقتصادی زدیم … این تحریم ها نتیجه مستقیم اقدامات دولت ایران از جمله حملات این کشور علیه نیروها [ی نظامی] و کشتی های تجاری امریکا، امتناع این کشور از اجرای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل، ادامه تجاوزات این کشور علیه کشورهای بی طرف خلیج فارس، و کمک این کشور به تروریسم در آن منطقه و هر نقطه دیگر جهان است » . (۲۱)

اما دیری نپایید که خویشتن داری مقطعی و مهار موقتی درگیری نظامی میان ایران و امریکا، با برخورد یکی از رزم ناوهای امریکایی با مین در خلیج فارس، در تاریخ ۲۵ فروردین سال ۱۳۶۷ ه . ش (۱۴ آوریل ۱۹۸۸ م) بر هم خورد . چهار روز بعد از این واقعه در ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷ ه . ش (۱۸ آوریل ۱۹۸۸ م)، پرسنل نیروی دریایی ایالات متحده، به دو سکوی نفتی «رشادت » و «سلمان » حمله ور شدند . علاوه بر این، سه چاه نفتی ایران در نزدیکی جزیره «سیری » مورد هدف مهاجمین امریکایی قرار گرفت . چند ساعت پس از این حمله، به دنبال درگیری تعدادی از قایق های توپ دار ایران با کشتی امریکایی «ویلی تاید» در سواحل امارت متحده، رزم ناوها و هواپیماهای امریکایی ضمن وارد ساختن خسارات به یک حلقه چاه مشترک ایران و امارات، ناوچه های «جوشن » ، «سهند» و «سبلان » ایران را منهدم نمودند . (۲۲)

در پی گسترش رفتار خصمانه و دخالت آمیز کاخ سفید علیه تهران، پنتاگون وزارت دفاع امریکا، در نیمه اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۷ ه . ش (نیمه اول ماه مه ۱۹۸۸ م)، اعلام کرد که سیاست جدید کشورش مبنی بر گسترش حضور نظامی در خلیج فارس، به طور رسمی به مورد اجرا گذاشته شده است .

کمتر از دو ماه بعد از اعلام این استراتژی، در تاریخ دوازدهم تیر ماه ۱۳۶۷ ه . ش، ناو امریکایی «وینسنس » ، هواپیمای مسافربری «ایرباس » ایران را با ۲۹۰ سرنشین، بر فراز آب های خلیج فارس، مورد هدف قرار داد و در عمل جبهه دیگری علیه ایران گشوده شد که درصدد وارد کردن فشار، محدود کردن پیروزی ها و شکست نظامی آن بود .

مقارن با گسترش بحران در خلیج فارس و تشدید درگیری میان ایران و امریکا، عراق نیز با بهره گیری از فرصت پیش آمده، از طریق وسعت بخشیدن به حملات زمینی و هوایی و به کارگیری وسیع جنگ افزارهای شیمیایی، و همچنین با حضور و پشتیبانی قوای نیروی دریایی امریکا مستقر در دهانه «اروندرود» ، در تاریخ ۲۸ فروردین سال ۱۳۶۷ ه . ش (۱۷ آوریل ۱۹۸۸)، شهر «فاو» را از رزمندگان ایران بازپس گرفته، و طی تحرکات بعدی، تمامی مواضع از دست رفته را از کنترل نیروهای ایران خارج ساخت .

در چنین شرایطی، ایران با پی بردن به عمق توطئه ها و گستره عملکرد خصمانه واشنگتن، و براساس آنچه که «مصلحت نظام جمهوری اسلامی » بود، در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ ه . ش (۱۸ جولای ۱۹۸۸ م)، به طور رسمی، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت که با این عمل، امیدهای امریکا برای نابودی انقلاب اسلامی و اضمحلال نظام جمهوری اسلامی به یاس گشت . در واقع تدبیر رهبری نظام جمهوری اسلامی در این مرحله، توانست فشار مطلقی که بعد از افشای دیپلماسی «ایران گیت » ، از سوی دستگاه سیاست خارجی کاخ سفید علیه ایران، اعمال می شد را بی اثر سازد .

به رغم پذیرش قطعنامه از سوی تهران، بغداد برای بهره برداری از فضای پیش آمده، ضمن به کارگیری ۱۳ لشکر، طی دو مرحله مجزا، با حمله به مناطق شمال خرمشهر و جنوب اهواز، تلاش گسترده ای را جهت تصرف مجدد خرمشهر انجام داد که با حضور چشم گیر مردم ایران در جبهه ها و نبرد شدید یگان های سپاه پاسداران، از دسترسی به هدف ناکام ماند .

علاوه بر این، حمله سازمان مجاهدین خلق! (منافقین) نیز که با پشتیبانی ارتش عراق در شهرهای «کرند غرب » ، «اسلام آباد» و منطقه «حسن آباد» در «استان کرمانشاه » آغاز شده بود، با مقاومت قوای ایران در «عملیات مرصاد» ، با شکست مواجه گردید .

در پی عکس العمل پرقدرت مردم سلحشور ایران، عراق نیز در ۱۸ تیر سال ۱۳۶۷ ه . ش (۹ اوت ۱۹۸۸ م) آتش بس را پذیرفت .

به این ترتیب، دفتر هشت سال دفاع مقدس جمهوری اسلامی بسته شد و نظام جمهوری اسلامی، با پشت سر گذاشتن بحران های پی در پی و مهار طولانی ترین و نابرابرترین جنگ قرن بیستم، اولین دهه از تکوین خود را سپری ساخت .

پی نوشت ها:

۱) روزنامه اطلاعات، ۱۷/۷/۱۳۵۹ .

۲) درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق از آغاز تا پایان، (تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶)، ص ۱۶۹ .

۳) درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق، شماره ۴، از شلمچه تا حلبچه (تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، ۱۳۷۶)، ص ۳۸ .

۴) درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق از آغاز تا پایان، ص ۱۷۰ .

۵) درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق شماره ۴، از شلمچه تا حلبچه، ص ۴۰ .

۶) همان .

۷) درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق از آغاز تا پایان، ص ص ۱۷۸ – ۱۷۹ .

۸) روزنامه کیهان، ۲۷/۴/۱۳۶۶ .

۹) مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، کودتای نوژه، چاپ دوم، (تهران، مؤلف، ۱۳۶۸)، ص ۹۱، به نقل از «العمل الاسلامی » ، پاریس ۲۲ اوت ۱۹۸۷ برابر با ۳۱/۵/۱۳۶۶ .

۱۰) این قطعنامه یک سال پس از تصویب آن، در تاریخ ۲۷/۴/۱۳۶۷ از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شد . موضع جمهوری اسلامی در قبال قطعنامه طی این مدت مبتنی بر «نه رد و نه قبول » آن بود . در طول این مدت جمهوری اسلامی به رغم اعتقاد به وجود برخی جنبه های مثبت در قطعنامه بر ضرورت جابجایی در برخی بندهای قطعنامه نظیر تقدم محکوم کردن متجاوز نسبت به برقراری آتش بس تلاش می کرد . این روند تا پذیرش رسمی قطعنامه ادامه داشت .

۱۱) نشریه ویژه خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲/۷/۱۳۶۶ .

۱۲) معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، رابطه سیاه، (تهران: مؤلف، ۱۳۷۳) ص ۱۹۴ .

۱۳) درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق، شماره ۴، از شلمچه تا حلبچه، ص ۱۲۹ .

۱۴) معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، پیشین، ص ۱۹۵ .

۱۵) درودیان، پیشین، ص ۱۴۱ .

۱۶) گزارش ویژه خبرگزاری جمهوری اسلامی، به تاریخ ۲۸/۷/۱۳۶۶، به نقل از رادیو امریکا در ۲۷/۷/۱۳۶۶ .

۱۷) گزارش ویژه خبرگزاری جمهوری اسلامی، به نقل از خبرگزاری رویتر به تاریخ ۲۷/۷/۱۳۶۶ .

۱۸) اسکله الاحمدی قادر است در هر یک از سکوهایش یک نفت کش پانزده هزار تنی را بارگیری نماید .

۱۹) گزارش ویژه خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲/۸/۱۳۶۶، به نقل از رادیو امریکا، در تاریخ ۱/۸/۱۳۶۶ .

۲۰) همان .

۲۱) گزارش ویژه خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۶/۸/۱۳۶۶، به نقل از خبرگزاری رویتر در ۵/۸/۱۳۶۶ ه . ش (۲۶ اکتبر ۱۹۸۷ م) .

۲۲) پژوهشکده علوم دفاعی دانشگاه امام حسین علیه السلام، مجله سیاست دفاعی، سال پنجم، شماره ۳، تابستان ۱۳۷۶، ص ۱۶۹ .